پرش به محتوا

ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' مى ش' به ' می‌ش'
جز (added Category:محدثان using HotCat)
جز (جایگزینی متن - ' مى ش' به ' می‌ش')
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:




منصب قضا در زمان حکومت ممالیک از اهمیت خاصى برخوردار بود و چنین اهمیتى در تاریخ اسلام حتى در زمان خلافت عباسى در بغداد سابقه نداشته است. قضات در قاهره و دمشق و شهرهاى مهم دیگر تحت تسلط ممالیک از استقلال خاصى بهره‌مند بودند. در قاهره و دمشق برای هر یک از مذاهب چهارگانه قاضى خاصى از جانب سلطان تعیین مى شد و این قضات نیز به نوبۀ خود نواب یا جانشینانى داشتند که در حکم دستیاران قاضى بودند و عدّۀ نواب در مواقع مختلف فرق مى‌کرد. در قرنهاى 7 و 8ق اعتبار و اهمیت قضات بسیار بود، اما به تدریج بر اثر فساد دربار و امراى بزرگ و عدم رعایت شرایط تقوا و اخلاق و فضیلت اهمیت معنوى این مقام رو به ضعف نهاد. ابن حجر در انباء الغمر بارها به فساد قضات و رشوه‌گیرى آنان اشاره کرده است.
منصب قضا در زمان حکومت ممالیک از اهمیت خاصى برخوردار بود و چنین اهمیتى در تاریخ اسلام حتى در زمان خلافت عباسى در بغداد سابقه نداشته است. قضات در قاهره و دمشق و شهرهاى مهم دیگر تحت تسلط ممالیک از استقلال خاصى بهره‌مند بودند. در قاهره و دمشق برای هر یک از مذاهب چهارگانه قاضى خاصى از جانب سلطان تعیین می‌شد و این قضات نیز به نوبۀ خود نواب یا جانشینانى داشتند که در حکم دستیاران قاضى بودند و عدّۀ نواب در مواقع مختلف فرق مى‌کرد. در قرنهاى 7 و 8ق اعتبار و اهمیت قضات بسیار بود، اما به تدریج بر اثر فساد دربار و امراى بزرگ و عدم رعایت شرایط تقوا و اخلاق و فضیلت اهمیت معنوى این مقام رو به ضعف نهاد. ابن حجر در انباء الغمر بارها به فساد قضات و رشوه‌گیرى آنان اشاره کرده است.


ابن حجر در اثر دانش پهناور خود در حدیث و فقه شایستگى بى چون و چرایى برای منصب قضا داشت، اما خود او در آغاز رغبت چندانى به این شغل ظاهر نمى‌ساخت و وقتى در اواخر قرن 8ق قاضى ابوالمعالى محمد بن ابراهیم سلمى (متوفای 803 ق) خواست او را نایب خود کند، نپذیرفت و نیز سلطان مؤیّد شیخ بارها این منصب را به او پیشنهاد کرد و گفت قاضى دمشق با مسئولیتهاى دیگرش هر ماه 10000 درهم درآمد دارد و ممکن است این درآمد به دو برابر هم برسند، اما ابن حجر شدیدا استنکاف کرد.<ref>سخاوى، الذيل، 80، عز‌الدين، 156</ref>سلطان مؤیّد شیخ او را در قضیۀ خاصى حاکم کرد و آن دربارۀ قاضى شمس‌الدین محمد بن عطاء الله هروى (متوفای 839 ق) بود که مردى ستیزه‌گر و مورد بحث و شک بود و دشمنان زیاد و طرفداران زیاد داشت. خود ابن حجر مى‌گوید که در این قضیه به دردسر افتاد و گرفتار شد.<ref>انباء، 345/7</ref>نتیجۀ حکمیت ابن حجر صدور رأى بر ضد شمس‌الدین هروى گردید و سلطان هروى را از منصب قضا معزول و جلال‌الدین بلقینى را به جاى او منصوب کرد.<ref>همان، 346/7</ref>ابن حجر به جهت دوستى با جلال بلقینى نیابت او را در قضا پذیرفت.<ref>سخاوى، همانجا</ref>
ابن حجر در اثر دانش پهناور خود در حدیث و فقه شایستگى بى چون و چرایى برای منصب قضا داشت، اما خود او در آغاز رغبت چندانى به این شغل ظاهر نمى‌ساخت و وقتى در اواخر قرن 8ق قاضى ابوالمعالى محمد بن ابراهیم سلمى (متوفای 803 ق) خواست او را نایب خود کند، نپذیرفت و نیز سلطان مؤیّد شیخ بارها این منصب را به او پیشنهاد کرد و گفت قاضى دمشق با مسئولیتهاى دیگرش هر ماه 10000 درهم درآمد دارد و ممکن است این درآمد به دو برابر هم برسند، اما ابن حجر شدیدا استنکاف کرد.<ref>سخاوى، الذيل، 80، عز‌الدين، 156</ref>سلطان مؤیّد شیخ او را در قضیۀ خاصى حاکم کرد و آن دربارۀ قاضى شمس‌الدین محمد بن عطاء الله هروى (متوفای 839 ق) بود که مردى ستیزه‌گر و مورد بحث و شک بود و دشمنان زیاد و طرفداران زیاد داشت. خود ابن حجر مى‌گوید که در این قضیه به دردسر افتاد و گرفتار شد.<ref>انباء، 345/7</ref>نتیجۀ حکمیت ابن حجر صدور رأى بر ضد شمس‌الدین هروى گردید و سلطان هروى را از منصب قضا معزول و جلال‌الدین بلقینى را به جاى او منصوب کرد.<ref>همان، 346/7</ref>ابن حجر به جهت دوستى با جلال بلقینى نیابت او را در قضا پذیرفت.<ref>سخاوى، همانجا</ref>