۱۰۶٬۳۶۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''زبدة الرموز (رموز حمزه یا حمزهنامه)''' به روایت شاهنظر قصهخوان (سدۀ 13ق)، تصحیح نوید | '''زبدة الرموز (رموز حمزه یا حمزهنامه)''' به روایت [[شاهنظر قصهخوان]] (سدۀ 13ق)، تصحیح [[فیروزی، نوید|نوید فیروزی]]؛ «داستان حمزه» حماسهای است منثور و عامیانه که تقریباً در تمام بلاد اسلامی و به زبانهای مختلف نقل میشده است. به نظر میرسد «زبدة الرموز» یکی از تحریرهای مفصل «داستان حمزه» بوده و در هفت جلد تنظیم شده بود که اکنون نخستین جلد آن که تا امروز تنها بازماندۀ روایت مفصل شاهنظر قصهخوان است، انتشار مییابد. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
این روایت داستان با تحریرهای گوناگون روایت شده است و با نامهای مختلف نیز مشهور بوده است؛ از جمله حمزهنامه، رموز حمزه، امیرحمزۀ صاحبقران، اسمار الحمزه، تاریخ گیتیگشا و ... . صاحبنظران معتقدند هر کدام از این نامها نشاندهندۀ تحریری متفاوت از «داستان حمزه» است. | این روایت داستان با تحریرهای گوناگون روایت شده است و با نامهای مختلف نیز مشهور بوده است؛ از جمله حمزهنامه، رموز حمزه، امیرحمزۀ صاحبقران، اسمار الحمزه، تاریخ گیتیگشا و ... . صاحبنظران معتقدند هر کدام از این نامها نشاندهندۀ تحریری متفاوت از «داستان حمزه» است. | ||
این تصحیح، بخشی است از اثری با عنوان «زبدة الرموز» که این اثر روایت شاهنظر قصهخوان از «داستان حمزه» است. به نظر میرسد «زبدة الرموز» یکی از تحریرهای مفصل «داستان حمزه» بوده و در هفت جلد تنظیم شده بود که اکنون نخستین جلد آن که تا امروز تنها بازماندۀ روایت مفصل شاهنظر قصهخوان است، انتشار مییابد. | این تصحیح، بخشی است از اثری با عنوان «زبدة الرموز» که این اثر روایت [[شاهنظر قصهخوان]] از «داستان حمزه» است. به نظر میرسد «زبدة الرموز» یکی از تحریرهای مفصل «داستان حمزه» بوده و در هفت جلد تنظیم شده بود که اکنون نخستین جلد آن که تا امروز تنها بازماندۀ روایت مفصل شاهنظر قصهخوان است، انتشار مییابد. | ||
به نظر میرسد روایت «زبدة الرموز» در مواردی کوتاهتر و در مواردی حتی بلندتر از بخشهای مشابه داستان در دیگر تحریرهای مفصل داستان است؛ برای نمونه بخش ازدواج حمزه و مهرنگار در روایت شاهنظر بسیار مفصلتر از دیگر تحریرهای مشابهی است که تا کنون شناسانده شدهاند. | به نظر میرسد روایت «زبدة الرموز» در مواردی کوتاهتر و در مواردی حتی بلندتر از بخشهای مشابه داستان در دیگر تحریرهای مفصل داستان است؛ برای نمونه بخش ازدواج حمزه و مهرنگار در روایت شاهنظر بسیار مفصلتر از دیگر تحریرهای مشابهی است که تا کنون شناسانده شدهاند. | ||
شاهنظر قصهخوان در آغاز جلد نخست کتاب خود، آگاهیهای ارزشمندی دربارۀ دلایل رویآوردن خویش به قصهخوانی و راویان «داستان حمزه» و روایتهای متفاوت آن به دست داده است؛ اما متأسفانه به زندگی و دورۀ خویش اشارهای نمیکند. آنچه او دربارۀ خود میگوید، محدود به چگونگی قصهخوانشدن وی است. شاهنظر در آغاز این کتاب، نخست از راویانی نام میبرد که خود روایت آنها را خوانده است؛ همچنین در دو مورد به اختلاف روایت منتخب خود با روایت یکی از قصهخوانان اشاره کرده است. | [[شاهنظر قصهخوان]] در آغاز جلد نخست کتاب خود، آگاهیهای ارزشمندی دربارۀ دلایل رویآوردن خویش به قصهخوانی و راویان «داستان حمزه» و روایتهای متفاوت آن به دست داده است؛ اما متأسفانه به زندگی و دورۀ خویش اشارهای نمیکند. آنچه او دربارۀ خود میگوید، محدود به چگونگی قصهخوانشدن وی است. شاهنظر در آغاز این کتاب، نخست از راویانی نام میبرد که خود روایت آنها را خوانده است؛ همچنین در دو مورد به اختلاف روایت منتخب خود با روایت یکی از قصهخوانان اشاره کرده است. | ||
«زبدة الرموز» در بیشتر ویژگیهای زبانی، بلاغی و اندیشگانی خود متأثر از سبک و سیاق تحریرهای مفصل «رموز حمزه» است؛ در این کتاب ویژگیهایی از منظر زبان و بلاغت مشاهده میشود؛ از جمله: بهکاربردن عبارات و گزارههای قالبی خاص نقالان برای شروع هر داستان؛ بهکاربردن اشعاری بسیار و متنوع و متناسب با موقعیتهای مختلف؛ درآوردن مضارع نقالی؛ آوردن اجزای غیرفعلی جمله در میان دو جزء فعل؛ آوردن وجه وصفی؛ آمدن فعل در وجه منفی پس از «مبادا» و وجه مثبت پس از «قدغنکردن»؛ و ... . | «زبدة الرموز» در بیشتر ویژگیهای زبانی، بلاغی و اندیشگانی خود متأثر از سبک و سیاق تحریرهای مفصل «رموز حمزه» است؛ در این کتاب ویژگیهایی از منظر زبان و بلاغت مشاهده میشود؛ از جمله: بهکاربردن عبارات و گزارههای قالبی خاص نقالان برای شروع هر داستان؛ بهکاربردن اشعاری بسیار و متنوع و متناسب با موقعیتهای مختلف؛ درآوردن مضارع نقالی؛ آوردن اجزای غیرفعلی جمله در میان دو جزء فعل؛ آوردن وجه وصفی؛ آمدن فعل در وجه منفی پس از «مبادا» و وجه مثبت پس از «قدغنکردن»؛ و ... . |