۱۴۷٬۰۶۸
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURچلچراغهای شمسJ1.jpg | عنوان =چلچراغهای شمس: شرح و تفسیر 280 غزل شورانگیز دیوان شمس | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = سیاحزاده، مهدی (گزینش، شرح، تفسیر) شریفی، سمانه (تصویرگر) |زبان | زبان = | کد کنگره...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''چلچراغهای شمس: شرح و تفسیر 280 غزل شورانگیز دیوان شمس''' گزینش، شرح و تفسیر: دکتر مهدی | '''چلچراغهای شمس: شرح و تفسیر 280 غزل شورانگیز دیوان شمس''' گزینش، شرح و تفسیر: دکتر [[سیاحزاده، مهدی|مهدی سیاحزاده]]، تصویرگر [[شریفی، سمانه|سمانه شریفی]]؛ هدف نویسنده و شارح از این کتاب صرفاً ایجاد آشنایی اولیۀ مشتاقان [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] با غزلیات [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] است؛ به همین دلیل غزلیاتی انتخاب شده است که قابل فهمتر باشند؛ بسیاری از ابیات دور از ذهن و دشوار را حذف کرده است؛ کوشیده است مطالب را در سادهترین بیان عرضه کند تا خواننده برای فهم بیان پیچیده فکر اضافی صرف نکند. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
غزلیات شمس بیتردید یکی از شاهکارهای ادبیات و عرفان جهان است که تا حدود دویست سال پیش اینچنین از اقبال عامه برخوردار نبود. فقط معدود مشتاقان آثار مولوی و نیز پژوهشگران عرفان بودند که این اثر شگفتانگیز را میخواندند و گاهی بر آن شرح مینوشتند و خوانندۀ نوشتههای آنها هم معدود بود. اما مثنوی مولوی از همان آغاز سرایش خوانندگان بسیاری داشت و حتی در مکتبخانههای قدیم درس داده میشد. | غزلیات [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بیتردید یکی از شاهکارهای ادبیات و عرفان جهان است که تا حدود دویست سال پیش اینچنین از اقبال عامه برخوردار نبود. فقط معدود مشتاقان آثار [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و نیز پژوهشگران عرفان بودند که این اثر شگفتانگیز را میخواندند و گاهی بر آن شرح مینوشتند و خوانندۀ نوشتههای آنها هم معدود بود. اما [[مثنوی معنوی|مثنوی]] مولوی از همان آغاز سرایش خوانندگان بسیاری داشت و حتی در مکتبخانههای قدیم درس داده میشد. | ||
دستکم دو دلیل عمده را میتوان در اینباره برشمرد: نخست اینکه تم اصلی غزلیات شمس «عشق» است و همین واژۀ عشق از دید سردمداران دینی زمان گذشته مفهومی ناپسند و مخالف اخلاق دینی به شمار میآمد. عامل دیگر این بود که مثنوی حاوی داستانهایی است که گرچه موارد عمیق عرفانی در لابلای ابیات آن بیان شده است، حداقل بهرهای که خواننده از آن میبرد، درک صوری آن داستانهاست؛ اما غزلیات شمس نیاز به آگاهی در باب عرفان مولوی و بهویژه شناخت ترمینولوژی آن دارد؛ برای مثال داستان «پادشاه و کنیزک در مثنوی» کششی دارد که خوانندۀ عادی را به خود جلب میکند؛ اما درک این بیت از غزلیات شمس بدون پیشآگاهی از مفاهیم عرفان و اصطلاحات آن تقریباً غیرممکن است: | دستکم دو دلیل عمده را میتوان در اینباره برشمرد: نخست اینکه تم اصلی غزلیات [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] «عشق» است و همین واژۀ عشق از دید سردمداران دینی زمان گذشته مفهومی ناپسند و مخالف اخلاق دینی به شمار میآمد. عامل دیگر این بود که مثنوی حاوی داستانهایی است که گرچه موارد عمیق عرفانی در لابلای ابیات آن بیان شده است، حداقل بهرهای که خواننده از آن میبرد، درک صوری آن داستانهاست؛ اما غزلیات شمس نیاز به آگاهی در باب عرفان مولوی و بهویژه شناخت ترمینولوژی آن دارد؛ برای مثال داستان «پادشاه و کنیزک در مثنوی» کششی دارد که خوانندۀ عادی را به خود جلب میکند؛ اما درک این بیت از غزلیات [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بدون پیشآگاهی از مفاهیم عرفان و اصطلاحات آن تقریباً غیرممکن است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
| خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
در | در [[مثنوی معنوی|مثنوی]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] یک معلم است که دست شاگرد یا سالک را میگیرد و آرامآرام او را به سوی تعالی رهنمون میشود؛ اما در غزلیات شمس، عاشق شوریده و شیدایی است که در کمال ناهشیاری، عشق تسکینناپذیر خود را به حضرت حق بیان میکند. در این راه [[شمس تبریزی، محمد|شمس تبریزی]]، [[صلاحالدین قونوی]] و [[حسامالدین چلبی]] نمادهای قابل درک برای انسان از آن مفهوم انتزاعی مطلق (خدا) هستند. | ||
کلام بنیادین غزلیات شمس عشق است؛ عشقی آتشین، آتشی که وقتی شعلهور میشود، قیامتهای پرآتش ز هر سویی برمیانگیزاند. چنان آتشی که حتی «دوزخ» را میسوزاند. هر غزل شمس چراغی است که دنیای وجود خواننده را روشن میکند و مجموعۀ این غزلها چلچراغهایی هستند که هستی انسان را با نور خود درخشان میگردانند. بدین سبب است که شارح نام این سلسله شرح غزلیات شمس را «چلچراغهای شمس» گذاشته است. هر چلچراغ دربردارندۀ چهل غزل است که در این مجلد هفت چلچراغ، شامل 280 غزل با شرح و تفسیر آمده است. | کلام بنیادین غزلیات شمس عشق است؛ عشقی آتشین، آتشی که وقتی شعلهور میشود، قیامتهای پرآتش ز هر سویی برمیانگیزاند. چنان آتشی که حتی «دوزخ» را میسوزاند. هر غزل شمس چراغی است که دنیای وجود خواننده را روشن میکند و مجموعۀ این غزلها چلچراغهایی هستند که هستی انسان را با نور خود درخشان میگردانند. بدین سبب است که شارح نام این سلسله شرح غزلیات شمس را «چلچراغهای شمس» گذاشته است. هر چلچراغ دربردارندۀ چهل غزل است که در این مجلد هفت چلچراغ، شامل 280 غزل با شرح و تفسیر آمده است. | ||
کلیۀ غزلیات این کتاب از مجموعۀ دهجلدی | کلیۀ غزلیات این کتاب از مجموعۀ دهجلدی «[[کلیات شمس تبریزی|کلیات شمس]]» یا «دیوان کبیر» با تصحیح و حواشی زندهیاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|بدیعالزمان فروزانفر]] برداشت شده است. | ||
هدف نویسنده و شارح از این کتاب صرفاً ایجاد آشنایی اولیۀ مشتاقان مولانا با غزلیات شمس است؛ به همین دلیل غزلیاتی انتخاب شده است که قابل فهمتر باشند؛ بسیاری از ابیات دور از ذهن و دشوار را حذف کرده است؛ کوشیده است مطالب را در سادهترین بیان عرضه کند تا خواننده برای فهم بیان پیچیده فکر اضافی صرف نکند. | هدف نویسنده و شارح از این کتاب صرفاً ایجاد آشنایی اولیۀ مشتاقان مولانا با غزلیات شمس است؛ به همین دلیل غزلیاتی انتخاب شده است که قابل فهمتر باشند؛ بسیاری از ابیات دور از ذهن و دشوار را حذف کرده است؛ کوشیده است مطالب را در سادهترین بیان عرضه کند تا خواننده برای فهم بیان پیچیده فکر اضافی صرف نکند. | ||