چلچراغهای شمس: شرح و تفسیر 280 غزل شورانگیز دیوان شمس
چلچراغهای شمس: شرح و تفسیر 280 غزل شورانگیز دیوان شمس | |
---|---|
پدیدآوران | سیاحزاده، مهدی (گزینش، شرح، تفسیر) شریفی، سمانه (تصویرگر) |
ناشر | مهراندیش |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 3ـ41ـ7847ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
چلچراغهای شمس: شرح و تفسیر 280 غزل شورانگیز دیوان شمس گزینش، شرح و تفسیر: دکتر مهدی سیاحزاده، تصویرگر سمانه شریفی؛ هدف نویسنده و شارح از این کتاب صرفاً ایجاد آشنایی اولیۀ مشتاقان مولانا با غزلیات شمس است؛ به همین دلیل غزلیاتی انتخاب شده است که قابل فهمتر باشند؛ بسیاری از ابیات دور از ذهن و دشوار را حذف کرده است؛ کوشیده است مطالب را در سادهترین بیان عرضه کند تا خواننده برای فهم بیان پیچیده فکر اضافی صرف نکند.
گزارش کتاب
غزلیات شمس بیتردید یکی از شاهکارهای ادبیات و عرفان جهان است که تا حدود دویست سال پیش اینچنین از اقبال عامه برخوردار نبود. فقط معدود مشتاقان آثار مولوی و نیز پژوهشگران عرفان بودند که این اثر شگفتانگیز را میخواندند و گاهی بر آن شرح مینوشتند و خوانندۀ نوشتههای آنها هم معدود بود. اما مثنوی مولوی از همان آغاز سرایش خوانندگان بسیاری داشت و حتی در مکتبخانههای قدیم درس داده میشد.
دستکم دو دلیل عمده را میتوان در اینباره برشمرد: نخست اینکه تم اصلی غزلیات شمس «عشق» است و همین واژۀ عشق از دید سردمداران دینی زمان گذشته مفهومی ناپسند و مخالف اخلاق دینی به شمار میآمد. عامل دیگر این بود که مثنوی حاوی داستانهایی است که گرچه موارد عمیق عرفانی در لابلای ابیات آن بیان شده است، حداقل بهرهای که خواننده از آن میبرد، درک صوری آن داستانهاست؛ اما غزلیات شمس نیاز به آگاهی در باب عرفان مولوی و بهویژه شناخت ترمینولوژی آن دارد؛ برای مثال داستان «پادشاه و کنیزک در مثنوی» کششی دارد که خوانندۀ عادی را به خود جلب میکند؛ اما درک این بیت از غزلیات شمس بدون پیشآگاهی از مفاهیم عرفان و اصطلاحات آن تقریباً غیرممکن است:
هفتاختر بیآب را کاین خاکیان را میخورند | هم آب بر آتش زنم، هم بادشاهان بشکنم |
در مثنوی، مولوی یک معلم است که دست شاگرد یا سالک را میگیرد و آرامآرام او را به سوی تعالی رهنمون میشود؛ اما در غزلیات شمس، عاشق شوریده و شیدایی است که در کمال ناهشیاری، عشق تسکینناپذیر خود را به حضرت حق بیان میکند. در این راه شمس تبریزی، صلاحالدین قونوی و حسامالدین چلبی نمادهای قابل درک برای انسان از آن مفهوم انتزاعی مطلق (خدا) هستند.
کلام بنیادین غزلیات شمس عشق است؛ عشقی آتشین، آتشی که وقتی شعلهور میشود، قیامتهای پرآتش ز هر سویی برمیانگیزاند. چنان آتشی که حتی «دوزخ» را میسوزاند. هر غزل شمس چراغی است که دنیای وجود خواننده را روشن میکند و مجموعۀ این غزلها چلچراغهایی هستند که هستی انسان را با نور خود درخشان میگردانند. بدین سبب است که شارح نام این سلسله شرح غزلیات شمس را «چلچراغهای شمس» گذاشته است. هر چلچراغ دربردارندۀ چهل غزل است که در این مجلد هفت چلچراغ، شامل 280 غزل با شرح و تفسیر آمده است.
کلیۀ غزلیات این کتاب از مجموعۀ دهجلدی «کلیات شمس» یا «دیوان کبیر» با تصحیح و حواشی زندهیاد بدیعالزمان فروزانفر برداشت شده است.
هدف نویسنده و شارح از این کتاب صرفاً ایجاد آشنایی اولیۀ مشتاقان مولانا با غزلیات شمس است؛ به همین دلیل غزلیاتی انتخاب شده است که قابل فهمتر باشند؛ بسیاری از ابیات دور از ذهن و دشوار را حذف کرده است؛ کوشیده است مطالب را در سادهترین بیان عرضه کند تا خواننده برای فهم بیان پیچیده فکر اضافی صرف نکند.
گفتنی است شرح این غزلیات مطالبی است که شارح در کلاسهای درس «عرفان مولانا» در لسآنجلس برای برخی جوانانی ایرانی برگزار کرده است و با اصلاحات و افزودههایی در این کتاب نقل شده است.[۱]
پانويس