۱۰۲٬۱۰۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'م های ' به 'مهای ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ت ها ' به 'تها ') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
مجموعهای از کارهای اولیهی استاد در زمینهی نقاشی و آثار تاریخی ایران و تصاویری از حیوانات با سبک خودشان که ترکیبی از تذهیب در حاشیه با گل های الوان بود، به صورت آبرنگ کار شده بود. این روش کار بعدها بر پیشانی نقشهها شکل جذابتری داد. استاد از دههی 30 به بعد پس از کار روی نقشههای تهران و سپس ایران به دنبال نقشههای مناطق و استانها رفتند که اغلب برای تکمیل آنها به محل مورد نظر مراجعه میکردند و عشق به زندگی روستایی باعث میشد که توجه به زندگی محلی روستاییان و کارهای کشاورزی و صنایع دستی را نیز در نقشهها نشان دهند و آن را به تصویر بکشند. با نگاهی به نقشههای اصفهان و اطراف آن میتوان دریافت که چگونه استاد همه چیز را در نظر داشتند؛ از اتومبیل های آن زمان گرفته تا مردی که از زمین، چغندری را به زحمت در می آورد و دارقالی و زندگی روستایی... | مجموعهای از کارهای اولیهی استاد در زمینهی نقاشی و آثار تاریخی ایران و تصاویری از حیوانات با سبک خودشان که ترکیبی از تذهیب در حاشیه با گل های الوان بود، به صورت آبرنگ کار شده بود. این روش کار بعدها بر پیشانی نقشهها شکل جذابتری داد. استاد از دههی 30 به بعد پس از کار روی نقشههای تهران و سپس ایران به دنبال نقشههای مناطق و استانها رفتند که اغلب برای تکمیل آنها به محل مورد نظر مراجعه میکردند و عشق به زندگی روستایی باعث میشد که توجه به زندگی محلی روستاییان و کارهای کشاورزی و صنایع دستی را نیز در نقشهها نشان دهند و آن را به تصویر بکشند. با نگاهی به نقشههای اصفهان و اطراف آن میتوان دریافت که چگونه استاد همه چیز را در نظر داشتند؛ از اتومبیل های آن زمان گرفته تا مردی که از زمین، چغندری را به زحمت در می آورد و دارقالی و زندگی روستایی... | ||
در حقیقت مرحوم سحاب در حال تجربه اندوزی بود یک میز کوچک یک قلم حاشور و یک کاغذ کالک ابزاری بودند که او همواره با خود به همراه داشت. استاد وقتی از سفر باز می گشتند | در حقیقت مرحوم سحاب در حال تجربه اندوزی بود یک میز کوچک یک قلم حاشور و یک کاغذ کالک ابزاری بودند که او همواره با خود به همراه داشت. استاد وقتی از سفر باز می گشتند یادداشتها و اتودهای خود را جمع آوری کرده و کنار هم قرار میدادند و شروع به خلق اثری میکردند که امروزه دارای سبک خاصی است که در جهان به نام او شناخته شده است. مثلا در نقشهی رشت آنچه در زندگی روزمرهی اهالی آن منطقه به تصویر در آورده اند دختری است با لباس محلی گیلانی که ایستاده و مردی که تلهای برای شکار ساخته و درختان تنومند گردو به همراه فروشندهی ماهی با سبدهایی که بر شانه گذاشته و قایق کوچک ماهیگیری و نیلوفر آبی و خانهی روستایی و مرغ و خروس و در حاشیهی نقشهها سمبل شهر که ماهی و گل آفتابگردان است ترسیم شده است. در نقشهی خرمشهر کشتی هایی است که در کنار اسکله پهلو گرفته اند و کشتیهای بخار و کشتیهای بادبانی و آن طرف تر مردی که در کنار شترها ایستاده و در زیر چادر در بیابان زندگی میکند و نخل خرما و پری دریایی. | ||
استاد برای تکمیل نقشهها هر روز چیز تازهای به آنها اضافه میکرد گویا می خواست همهی آنچه را که پیدا میکند به بیننده نشان دهد تا او هم در لذت دیدن نقشهها با وی سهیم شود. در این نقشهها در واقع زندگی افراد محلی و کارهای دستی و طرز زندگی اهالی، مستندی است از زندگی آنان در آن زمان و آن دیار. استاد موضوعات مورد نظرش را با چنان دقت و ظرافتی ارائه می نمود که بیننده چیزهای تازهای را در آن پیدا میکرد. در نقشهی تهران هرآنچه جالب بود به صورت تصویری در محل خودش قرار داشت مثلا در خیابان فردوسی کنار بانک ملی تصویر سکه و در کنار رستورانها قاشق و چنگال و در محل ادارهی ژاندارمری و در پادگان، سربازها و خوابگان آنان و در کنار محل انستیتوی پاستور علامت میکروسکوپ و در محل دانشگاه تهران علامت دانشجو و میز آن و کتاب و ماری که نمود پزشکی است و فرشتهی عدالت که ترازو در دست دارد برای دانشکدهی حقوق، ترسیم کرده بود. او در نقشه، باغ ها را با علامت درخت و سولهی کارخانه را با دودکش و تراکتور و زمین کشاورزی نشان میداد و تصویر تلفن را برای نشان دادن شماره تلفنهای ضروری و گل و بوته و تصاویر زیبا را برای نشان دادن حروف و نوشتهها و سمبل های آن شهر مثل مسجد سپهسالار تهران و غیره به کار می گرفت. | استاد برای تکمیل نقشهها هر روز چیز تازهای به آنها اضافه میکرد گویا می خواست همهی آنچه را که پیدا میکند به بیننده نشان دهد تا او هم در لذت دیدن نقشهها با وی سهیم شود. در این نقشهها در واقع زندگی افراد محلی و کارهای دستی و طرز زندگی اهالی، مستندی است از زندگی آنان در آن زمان و آن دیار. استاد موضوعات مورد نظرش را با چنان دقت و ظرافتی ارائه می نمود که بیننده چیزهای تازهای را در آن پیدا میکرد. در نقشهی تهران هرآنچه جالب بود به صورت تصویری در محل خودش قرار داشت مثلا در خیابان فردوسی کنار بانک ملی تصویر سکه و در کنار رستورانها قاشق و چنگال و در محل ادارهی ژاندارمری و در پادگان، سربازها و خوابگان آنان و در کنار محل انستیتوی پاستور علامت میکروسکوپ و در محل دانشگاه تهران علامت دانشجو و میز آن و کتاب و ماری که نمود پزشکی است و فرشتهی عدالت که ترازو در دست دارد برای دانشکدهی حقوق، ترسیم کرده بود. او در نقشه، باغ ها را با علامت درخت و سولهی کارخانه را با دودکش و تراکتور و زمین کشاورزی نشان میداد و تصویر تلفن را برای نشان دادن شماره تلفنهای ضروری و گل و بوته و تصاویر زیبا را برای نشان دادن حروف و نوشتهها و سمبل های آن شهر مثل مسجد سپهسالار تهران و غیره به کار می گرفت. |