اطلس شصت سال کارتوگرافی (نقشه‌نگاری) آثار قلمی استاد عباس سحاب 1373- 1313 شمسی

    از ویکی‌نور
    اطلس شصت سال کارتوگرافی (نقشه‌نگاری) آثار قلمی استاد عباس سحاب 1373- 1313 شمسی
    اطلس شصت سال کارتوگرافی (نقشه‌نگاری) آثار قلمی استاد عباس سحاب 1373- 1313 شمسی
    پدیدآورانسحاب، غلامرضا (نویسنده)
    ناشرنشر دنیای جغرافیای سحاب
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۳۹۷ش
    چاپ4-16-7660-600-978
    کد کنگره

    اطلس شصت سال کارتوگرافی (نقشه‌نگاری) آثار قلمی استاد عباس سحاب 1373- 1313 شمسی تألیف غلامرضا سحاب؛ کتاب حاضر مختصری از شرح حال و کارهای زنده یاد استاد عباس سحاب است که با کوشش فرزندنشان غلامرضا سحاب به مرحله چاپ و نشر رسیده است. این کتاب نفیس، یک اطلس کارتوگرافی است که هنرمندی مردی را نشان می‌دهد که دنیایش در کاغذ و قلم کارتوگرافی و جوهر و رنگ و نقاشی خلاصه می‌شد. او با ذوق بی نظیر خود نقشه‌هایی را ترسیم کرد که سرانجام به اطلسی جامعی از موضوعی خاص و شاهکاری بی بدیل در کارتوگرافی و هنر تبدیل شد و تحسین صاحبنظران را برانگیخت.

    گزارش کتاب

    کتاب حاضر مختصری از شرح حال و کارهای زنده یاد استاد عباس سحاب است که در ابتدا با جستجوی فرزندنشان غلامرضا سحاب در جهت یافتن نقشه‌ها و ترسیم‌های کارتوگرافی پدر آن هم از کسانی که شاید نقشه‌های ایشان را در اختیار داشته باشند تا کتاب فروشی‌های کتاب‌های دست دوم و یا مکان‌های رسمی مانند کتابخانه‌ی ملی و کتابخانه‌ی مجلس و بزرگانی که ممکن بود این آثار نزد آن‌ها به یادگار مانده باشد. دسته‌بندی کارها در دو مرحله صورت گرفت: در مرحله‌ی اول آثار مختصری که به صورت نقاشی کار شده بود و فقط یک نسخه از آن وجود داشت مانند نقشه‌ی اراک و تفرش و یا تابلوهای نقاشی مربوط به سال 1327 شمسی. در مرحله‌ی دوم نقشه‌های ترسیمی در سال‌های 1328 تا 1335 که اغلب آن‌ها به صورت اوزالید تکثیر می‌شد و بسیار کمیاب بود و اگر مقابل نور قرار می‌گرفت پاک می‌شد. ولی آن هایی که در نزد پژوهشگر موجود بود کیفیت خوبی داشت ولی چندتایی از نقشه‌های اوزالیدی کاملا از بین رفته بود. گروه دوم نقشه‌های سیاه و سفیدی بود که با دست رنگ آمیزی می‌شد مثل نقشه‌ی ایران که نمونه‌ی آن در کتاب پیش رو موجود است. این نقشه‌ها به صورت تک رنگ چاپ می‌شد و هر نسخه‌ی آن با دست رنگ آمیزی شده بود که خارجی‌ها آن را هندکالر می‌گویند. از سال‌های 1336 به بعد تعداد و تنوع نقشه‌ها زیاد شد یعنی از سن 35 تا 45 سالگی استاد که به صورت خارق العاده‌ای کار کرده بود و اغلب تاریخ نقشه‌ها گواه این مطلب بود. در آن زمان زنده یاد استاد سحاب عاشقانه برای تهیه‌ی نقشه‌ها کار می‌کردند و ساعت کاری برایشان وجود نداشت و شب و روز معنای واقعی زمان را نشان نمی داد. با عشق و اشتیاق و آتشی که در دل داشتند هیچ مانعی را در مقابل خود نمی دیدند.

    مجموعه‌ای از کارهای اولیه‌ی استاد در زمینه‌ی نقاشی و آثار تاریخی ایران و تصاویری از حیوانات با سبک خودشان که ترکیبی از تذهیب در حاشیه با گل‌های الوان بود، به صورت آبرنگ کار شده بود. این روش کار بعدها بر پیشانی نقشه‌ها شکل جذابتری داد. استاد از دهه‌ی 30 به بعد پس از کار روی نقشه‌های تهران و سپس ایران به دنبال نقشه‌های مناطق و استان‌ها رفتند که اغلب برای تکمیل آن‌ها به محل مورد نظر مراجعه می‌کردند و عشق به زندگی روستایی باعث می‌شد که توجه به زندگی محلی روستاییان و کارهای کشاورزی و صنایع دستی را نیز در نقشه‌ها نشان دهند و آن را به تصویر بکشند. با نگاهی به نقشه‌های اصفهان و اطراف آن می‌توان دریافت که چگونه استاد همه چیز را در نظر داشتند؛ از اتومبیل‌های آن زمان گرفته تا مردی که از زمین، چغندری را به زحمت در می‌آورد و دارقالی و زندگی روستایی...

    در حقیقت مرحوم سحاب در حال تجربه اندوزی بود یک میز کوچک یک قلم حاشور و یک کاغذ کالک ابزاری بودند که او همواره با خود به همراه داشت. استاد وقتی از سفر باز می‌گشتند یادداشت‌ها و اتودهای خود را جمع‌آوری کرده و کنار هم قرار می‌دادند و شروع به خلق اثری می‌کردند که امروزه دارای سبک خاصی است که در جهان به نام او شناخته شده است. مثلا در نقشه‌ی رشت آنچه در زندگی روزمره‌ی اهالی آن منطقه به تصویر در آورده‌اند دختری است با لباس محلی گیلانی که ایستاده و مردی که تله‌ای برای شکار ساخته و درختان تنومند گردو به همراه فروشنده‌ی ماهی با سبدهایی که بر شانه گذاشته و قایق کوچک ماهیگیری و نیلوفر آبی و خانه‌ی روستایی و مرغ و خروس و در حاشیه‌ی نقشه‌ها سمبل شهر که ماهی و گل آفتابگردان است ترسیم شده است. در نقشه‌ی خرمشهر کشتی‌هایی است که در کنار اسکله پهلو گرفته‌اند و کشتی‌های بخار و کشتی‌های بادبانی و آن طرف تر مردی که در کنار شترها ایستاده و در زیر چادر در بیابان زندگی می‌کند و نخل خرما و پری دریایی.

    استاد برای تکمیل نقشه‌ها هر روز چیز تازه‌ای به آن‌ها اضافه می‌کرد گویا می‌خواست همه‌ی آنچه را که پیدا می‌کند به بیننده نشان دهد تا او هم در لذت دیدن نقشه‌ها با وی سهیم شود. در این نقشه‌ها در واقع زندگی افراد محلی و کارهای دستی و طرز زندگی اهالی، مستندی است از زندگی آنان در آن زمان و آن دیار. استاد موضوعات مورد نظرش را با چنان دقت و ظرافتی ارائه می‌نمود که بیننده چیزهای تازه‌ای را در آن پیدا می‌کرد. در نقشه‌ی تهران هرآنچه جالب بود به صورت تصویری در محل خودش قرار داشت مثلا در خیابان فردوسی کنار بانک ملی تصویر سکه و در کنار رستوران‌ها قاشق و چنگال و در محل اداره‌ی ژاندارمری و در پادگان، سربازها و خوابگان آنان و در کنار محل انستیتوی پاستور علامت میکروسکوپ و در محل دانشگاه تهران علامت دانشجو و میز آن و کتاب و ماری که نمود پزشکی است و فرشته‌ی عدالت که ترازو در دست دارد برای دانشکده‌ی حقوق، ترسیم کرده بود. او در نقشه، باغ‌ها را با علامت درخت و سوله‌ی کارخانه را با دودکش و تراکتور و زمین کشاورزی نشان می‌داد و تصویر تلفن را برای نشان دادن شماره تلفن‌های ضروری و گل و بوته و تصاویر زیبا را برای نشان دادن حروف و نوشته‌ها و سمبل‌های آن شهر مثل مسجد سپهسالار تهران و غیره به کار می‌گرفت.

    از دیگر کارهای جالب استاد این بود که برای جلب توجه دانش آموزان در نقشه‌ی قاره‌های جهان، تصویر حیوانات را سمبل قرار می‌دادند. به طور مثال در نقشه‌ی آفریقا یا آمریکای جنوبی، از تصاویر جنگل‌های آمازون و مار و پلنگ و غیره استفاده می‌کردند و یا در نقشه‌ی آسیا، دختران ژاپنی را در حال نواختن تار نشان می‌دادند. و یا در نقشه‌ی کشورهایی مثل پاکستان و افغانستان؛ آثار تاریخی و نمادها و لباس‌های محلی آنان را برای آشنایی بیشتر با آن کشورها ترسیم می‌کردند.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

    وابسته‌ها