۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی های ' به 'یهای ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می توان' به ' میتوان') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مطالعهی تاریخ ایران و خاورمیانه، کاری سهل وممتنع است. | مطالعهی تاریخ ایران و خاورمیانه، کاری سهل وممتنع است. میتوان سیرخطی رویدادهای تاریخی را در چند روز یا چند هفته خواند. اما وقتی با جزئیات تاریخی و دستگاههای نظری و مفهومی در دورههای مختلف روبه رو می شویم، مشکل آغاز میشود. چون ما فاقد ابزار طبقه بندی مفهومی و دورانی هستیم. برای بررسی تاریخ شرق، ما چارچوبی نظری جهت مفصل بندی دورانی نداریم . روش شناسی خاصی هم نداریم. برخی محققان با استفاده از روشهای فیلسوفان غربی، سعی کردهاند یک چارچوب نظری مناسب برای تحلیل و مفصل بندی تاریخ شرق بیابند، اما نتایج مطلوب نیست. این روش ها و قالب های نظری به تاریخی متفاوت تعلق دارند و با راحتی ظرفیت تطبیق با تاریخ ایران را ندارند. همی امر باعث میشود تاریخ ما در اطلاق این چارچوب های نظری مثله شده و به نتایجی نامنطبق برسیم. به همین خاطر در طول بررسی مسئله اصلی مان بارها با معضل چارچوب نظری و روش در خور بررسی موضوع برخوردیم و در نهایت سعی کردیم با ارائهی پیشنهادی در این زمینه بپردازیم. مسئله زمانی پیچیده تر میشود که در جست و جوی یک روش شناسی مناسب، متوجه می شویم که به سمت یک چارچوب نظری - یا بهتر بگوییم یک منطق تاریخی- رهنمون هستیم و این دو مفهوم بسیار به هم نزدیک می شوند. چیزی که آن را از هم جدا میکند نه معنای مفهومی، بلکه مراحل پژوهش است. هر روش شناسی سرانجام به یک چارچوب نظری ختم میشود. برای انجام هر تحقیقی ناچاریم یک متدولوژی را در ابتدای کار اتخاذ کنیم. اما وقتی با آن به سراغ موارد جزئی می رویم، روش پیوسته ارتقا یافته و مفاهیم آن کلی تر و جامع تر می شوند. در پایان کار به یک چارچوب نظری رسیده ایم. این چارچوب دیگر آن متدولوژی اولیه نیست بلکه یک منطق و در اینجا یک منطق تاریخی عام در مورد موضوع است. میتوان گفت که بین روش شناسی و چارچوب نظری عام یک دور هرمنوتیکی برقرار است. روش بر روی مواد جزئی تاریخی پیاده میشود، اما در پایان یک چارچوب نظری عام خود را نشان می دهد و این چارچوب عام به نوبه خود روش شناسی را اصلاح میکند. | ||
ایران هزاران سال تاریخ مکتوب دارد و این در صورتی است که تاریخ شفاهی و اسطوره ای مان را نادیده بگیریم. تاریخ ما در سر چهار راه تاریخ جهانی شکل گرفته؛ بنابراین نمی توانیم وجوه مشترکمان با دیگر تمدن ها را نادیده بگیریم. این کار، البته شدنی نیست. بابل، سومر، آشور، مصر، یونان، مسیحیت و اسلام در تمدن ما تنیده و برای همیشه همراه ما شدهاند. دورههای مختلف سیاسی مذاهب مختلف، مکاتب ایدئولوژیک مختلف و...، وجود متنوع تاریخ ما را تشکیل دادهاند. آنها همراه ما خواند بود، حتی اگر مکتوب نباشند. تاریخ و فرهنگ ایران در واقع تاریخ و فرهنگ خاورمیانه است. طبیعی است که تاریخ پربار مشکلات پیچیده نیز به همراه دارد. مللی که تاریخ ندارند، به راحتی با تغییرات کنار می آیند، ولی در عین حال تنها آن ملتی میتواند مصدر تغییرات بزرگ در تاریخ جهانی باشد که تاریخ داشته باشد. | ایران هزاران سال تاریخ مکتوب دارد و این در صورتی است که تاریخ شفاهی و اسطوره ای مان را نادیده بگیریم. تاریخ ما در سر چهار راه تاریخ جهانی شکل گرفته؛ بنابراین نمی توانیم وجوه مشترکمان با دیگر تمدن ها را نادیده بگیریم. این کار، البته شدنی نیست. بابل، سومر، آشور، مصر، یونان، مسیحیت و اسلام در تمدن ما تنیده و برای همیشه همراه ما شدهاند. دورههای مختلف سیاسی مذاهب مختلف، مکاتب ایدئولوژیک مختلف و...، وجود متنوع تاریخ ما را تشکیل دادهاند. آنها همراه ما خواند بود، حتی اگر مکتوب نباشند. تاریخ و فرهنگ ایران در واقع تاریخ و فرهنگ خاورمیانه است. طبیعی است که تاریخ پربار مشکلات پیچیده نیز به همراه دارد. مللی که تاریخ ندارند، به راحتی با تغییرات کنار می آیند، ولی در عین حال تنها آن ملتی میتواند مصدر تغییرات بزرگ در تاریخ جهانی باشد که تاریخ داشته باشد. |