۱۴۷٬۰۸۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURمست و مستورJ1.jpg | عنوان =مست و مستور: جستاری تطبیقی در اندیشه مولوی و حافظ | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = سیدی، حسین (نویسنده) صفری، خدیجه (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =ان...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''مست و مستور: جستاری تطبیقی در اندیشه مولوی و حافظ''' تألیف حسین | '''مست و مستور: جستاری تطبیقی در اندیشه مولوی و حافظ''' تألیف [[سیدی، حسین|حسین سیدی]]، و [[صفری، خدیجه|خدیجه صفری]]، این کتاب، علاوه بر شرح حال و زندگانی [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]]، مقایسهای میان شعر و اندیشه این دو شاعر بزرگ و عارف پرآوازه است. | ||
منظور از مست در عنوان کتاب، مولانا و منظور از مستور، حافظ است؛ به این معنی که دنیای مولانا سراسر شادی و سرمستی است، ولی دنیای حافظ پوشیده و مستور است و به سهولت نمیتوان به دیدگاههای او دست یافت. این تحقیق تا حدودی بدیع و بیسابقه است؛ زیرا تا کنون(جز در حد مقالات)، شعر و اندیشه این دو شخصیت به صورت تطبیقی مورد مقایسه و بررسی قرار نگرفته است. | منظور از مست در عنوان کتاب، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و منظور از مستور، [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] است؛ به این معنی که دنیای [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] سراسر شادی و سرمستی است، ولی دنیای [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] پوشیده و مستور است و به سهولت نمیتوان به دیدگاههای او دست یافت. این تحقیق تا حدودی بدیع و بیسابقه است؛ زیرا تا کنون(جز در حد مقالات)، شعر و اندیشه این دو شخصیت به صورت تطبیقی مورد مقایسه و بررسی قرار نگرفته است. | ||
هدف از ارائه این پژوهش آن است که نشان دهد این دو شاعر و عارف برجسته، هر یک در موضوعهای مشترک چه اندازه از هم دور و یا به هم نزدیکاند و احیانا تأثیر پذیری حافظ از اندیشههای مولانا تا چه حد بوده است. | هدف از ارائه این پژوهش آن است که نشان دهد این دو شاعر و عارف برجسته، هر یک در موضوعهای مشترک چه اندازه از هم دور و یا به هم نزدیکاند و احیانا تأثیر پذیری حافظ از اندیشههای [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] تا چه حد بوده است. | ||
کتاب مشتمل بر مقدمه و دو بخش (در یازده فصل) است. | کتاب مشتمل بر مقدمه و دو بخش (در یازده فصل) است. | ||
بخش اول شامل شش فصل است. دو فصل آغازین آن به بررسی شرح حال مولوی و حافظ اختصاص دارد. در دو فصل بعدی، جریانهای فکری زمان هر یک از این دو شاعر و اینکه آنان در چه اوضاع و احوالی نشو و نما یافتهاند و این اوضاع و احوال چه تأثیری در پدید آمدن مکاتب تصوف و فرق مختلف داشته، مورد بررسی قرار میگیرد. در دو فصل پایانی نیز تأثیر و تأثرات مولوی و حافظ را جداگانه مورد بررسی قرار داده و با بررسی تأثیر مولوی بر اقبال و تأثیر حافظ بر گوته سعی کرده است که عظمت این دو شاعر را بیشتر نشان دهد. | بخش اول شامل شش فصل است. دو فصل آغازین آن به بررسی شرح حال [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] اختصاص دارد. در دو فصل بعدی، جریانهای فکری زمان هر یک از این دو شاعر و اینکه آنان در چه اوضاع و احوالی نشو و نما یافتهاند و این اوضاع و احوال چه تأثیری در پدید آمدن مکاتب تصوف و فرق مختلف داشته، مورد بررسی قرار میگیرد. در دو فصل پایانی نیز تأثیر و تأثرات مولوی و حافظ را جداگانه مورد بررسی قرار داده و با بررسی تأثیر [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] بر [[اقبال لاهوری، محمد|اقبال]] و تأثیر [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] بر [[گوته]] سعی کرده است که عظمت این دو شاعر را بیشتر نشان دهد. | ||
بخش دوم، در پنج فصل، به مقایسه شعر و اندیشه مولوی و حافظ پرداخته است. در فصل نخست، ضمن مقایسه شعر و هنر مولوی و حافظ، تفاوتهای این دو در زمینه زبان شاعرانه، موسیقی، صورخیال، محتوا و احساس شاعرانه مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. | بخش دوم، در پنج فصل، به مقایسه شعر و اندیشه [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] پرداخته است. در فصل نخست، ضمن مقایسه شعر و هنر [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]]، تفاوتهای این دو در زمینه زبان شاعرانه، موسیقی، صورخیال، محتوا و احساس شاعرانه مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. | ||
در پایان به عنوان نتیجه آمده است که این دو شخصیت بزرگ، با وجود تفاوت در نوع نگرش و اختلاف در تجربه عرفانی و سبک بیان، از یک حقیقت سخن میگویند؛ دیگر اینکه مولوی یک منظومه منسجم و منظم عرفانی دارد، اما حافظ را نمیتوان دارای یک منظومه عرفانی منسجم دانست. | در فصل دوم، به بررسی و مقایسه نگرش صوفیانه- عارفانه مولوی و نگرش رندانه حافظ پرداخته است. | ||
در فصل سوم و چهارم و پنجم به ترتیب به بحث و بررسی موضوعهای خدا، انسان، و عشق در اندیشه مولوی و حافظ میپردازد. در فصل خدا، به توصیف خدای کریم [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و خدای غفور [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]]، و در فصل انسان، به توصیف انسان کامل [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و انسان برزخی [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و در فصل عشق، به توصیف تجربههای عشقی [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] پرداخته است. | |||
در پایان به عنوان نتیجه آمده است که این دو شخصیت بزرگ، با وجود تفاوت در نوع نگرش و اختلاف در تجربه عرفانی و سبک بیان، از یک حقیقت سخن میگویند؛ دیگر اینکه [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] یک منظومه منسجم و منظم عرفانی دارد، اما حافظ را نمیتوان دارای یک منظومه عرفانی منسجم دانست. | |||
یادداشتهای متعلق به هر فصل در پایان همان فصل ذکر شده و در پایان کتاب تنها فهرست منابع و مأخذ آمده است.<ref> ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص77-78</ref> | یادداشتهای متعلق به هر فصل در پایان همان فصل ذکر شده و در پایان کتاب تنها فهرست منابع و مأخذ آمده است.<ref> ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص77-78</ref> | ||