۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
|||
| (۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== نسب== | == نسب== | ||
ابوطالب نام پدر ايشان است و اين كنيهاى بود به جهت پسر بزرگترش كه طالب نام داشت و اين كنيه بر نام واقعى او كه عبدمناف بود غالب آمد و در تاريخ اسلام هيچگاه او را عبدمناف نخواندهاند و فقط با ابوطالب از او ياد كردهاند. مىگويند مادرش او را حيدر نام نهاده بود، اما پدرش ابوطالب نام او را به على تغيير داد. در رجزى كه به آن حضرت منسوب است و آن را در غزوه خيبر در برابر مرحب خيبرى خوانده است تصريح به اين معنى است، زيرا حضرت در اين رجز فرموده است: «أنا الذى سمتنى أمى حيدرة» (من كسى هستم كه مادرم مرا حيدر ناميد). | ابوطالب نام پدر ايشان است و اين كنيهاى بود به جهت پسر بزرگترش كه طالب نام داشت و اين كنيه بر نام واقعى او كه عبدمناف بود غالب آمد و در تاريخ اسلام هيچگاه او را عبدمناف نخواندهاند و فقط با ابوطالب از او ياد كردهاند. مىگويند مادرش او را حيدر نام نهاده بود، اما پدرش ابوطالب نام او را به على تغيير داد. در رجزى كه به آن حضرت منسوب است و آن را در غزوه خيبر در برابر مرحب خيبرى خوانده است تصريح به اين معنى است، زيرا حضرت در اين رجز فرموده است: «أنا الذى سمتنى أمى حيدرة» (من كسى هستم كه مادرم مرا حيدر ناميد). | ||
مادر آن حضرت فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبدمناف بن قصى است و بنا به گفته علماى انساب نخستين زن هاشمى است كه به ازدواج يك مرد هاشمى (ابوطالب) درآمده است و صاحب فرزند شده است. اين بانو را يازدهمين كسى گفتهاند كه اسلام آورده و حضرت رسول(ص) بر جنازه او نماز خواند و فرمود كه پس از ابوطالب هيچكس نسبت به من بيشتر از او نيكى نكرده است. | مادر آن حضرت فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبدمناف بن قصى است و بنا به گفته علماى انساب نخستين زن هاشمى است كه به ازدواج يك مرد هاشمى (ابوطالب) درآمده است و صاحب فرزند شده است. اين بانو را يازدهمين كسى گفتهاند كه اسلام آورده و حضرت رسول(ص) بر جنازه او نماز خواند و فرمود كه پس از ابوطالب هيچكس نسبت به من بيشتر از او نيكى نكرده است. | ||
== کنیه و القاب == | == کنیه و القاب == | ||
| خط ۱۵۱: | خط ۱۴۹: | ||
در فضيلت على بن ابىطالب(ع) گفتهاند كه آيات بسيارى در شأن ايشان نازل گرديده است؛ از آن جمله روايتى است مربوط به عبداللّه بن عباس كه گفته است سيصد آيه از قرآن مجيد در شأن امام علی(ع) مىباشد. | در فضيلت على بن ابىطالب(ع) گفتهاند كه آيات بسيارى در شأن ايشان نازل گرديده است؛ از آن جمله روايتى است مربوط به عبداللّه بن عباس كه گفته است سيصد آيه از قرآن مجيد در شأن امام علی(ع) مىباشد. | ||
علاوه بر اين، فضايل و مناقب آن حضرت بطور كلى بر دو دسته است: دسته اول احاديث و رواياتى است كه از حضرت رسول(ص) درباره ايشان نقل شده است و در نظر محدثان و اهل سنت فضيلت يك صحابى به همين معنى است كه حديثى از رسول خدا(ص) درباره او نقل شده باشد. درباره فضايل امام علی(ع) به اين معنى اهل سنت و حديث کتابهاى بسيارى تأليف كردهاند. معروفرترين حديثى كه در فضيلت آن حضرت نقل شده است حديث بسيار مشهور غدير خم است كه بايد آن را يكى از نصوص بر خلافت و وصايت آن حضرت شمرد. اين حديث شريف از صدر اسلام تا كنون الهام بخش شیعیان و محور افكار و ادبيات و حماسه و شعر و هنر ايشان است. حديث مشهور ديگرى نيز هست كه در قصه تبوك به آن اشاره شد و به موجب آن رسول خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود: «أنت منى بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبى بعدى». نيز حديث مشهور مؤاخات و برادرخوانى است كه حضرت رسول(ص) در اوايل ورود به مدينه ميان اصحاب خود از مهاجر و انصار برادرى برقرار كرد و هر يك از ايشان را با يكى ديگر برادر خواند و خود را برادر امام علی(ع) قرار داد و اين امر در نظر هر مسلمان بالاترين شرف و فضيلت است. قصه مؤاخات در بيشتر كتب حديث و سيره مذكور است، از جمله [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|ابن هشام]] (150/2) و ابن سعد (3، ق 14/1) از روايات عمده حديثى است كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب(ع) آورده است و آن اينكه رسول خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود: «أنت منى و أنا منك» و نيز حديث اعطاى لوا در روز خيبر كه پيش از اين بيان شد. در اينجا بايد گفت كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب(ع) اين حديث را نقل كرده است اما مقدمه آن را -كه رسول خدا(ص) ابتدا به ابوبكر و بعد به عمر آن لوا را داد و آن دو كارى از پيش نبردند و بعد آن جمله را بيان فرمود و فرداى آن روز لوا را به امام علی(ع) داد - نقل نكرده است. پيداست كه جمله تأكيديه «لأعطين الراية غداً» بدون مقدمه و ابتدا به ساكن نمىتواند باشد و اين مقدمه همان است كه مذكور شد. در فضايل صفاتش احاديث فراوان ديگرى از فريقين نقل شده است كه مشهورترين آنها عبارتند از:حديث بدء الدعوة يا حديث دار، حديث سبق اسلام، حديث سبق صلاة، حديث بتشكنى، حديث طير، حديث عايشه، حديث ام سلمه، حديث دروازه شهر علم و حديث خندق. | علاوه بر اين، فضايل و مناقب آن حضرت بطور كلى بر دو دسته است: دسته اول احاديث و رواياتى است كه از حضرت رسول(ص) درباره ايشان نقل شده است و در نظر محدثان و اهل سنت فضيلت يك صحابى به همين معنى است كه حديثى از رسول خدا(ص) درباره او نقل شده باشد. درباره فضايل امام علی(ع) به اين معنى اهل سنت و حديث کتابهاى بسيارى تأليف كردهاند. معروفرترين حديثى كه در فضيلت آن حضرت نقل شده است حديث بسيار مشهور غدير خم است كه بايد آن را يكى از نصوص بر خلافت و وصايت آن حضرت شمرد. اين حديث شريف از صدر اسلام تا كنون الهام بخش شیعیان و محور افكار و ادبيات و حماسه و شعر و هنر ايشان است. حديث مشهور ديگرى نيز هست كه در قصه تبوك به آن اشاره شد و به موجب آن رسول خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود: «أنت منى بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبى بعدى». نيز حديث مشهور مؤاخات و برادرخوانى است كه حضرت رسول(ص) در اوايل ورود به مدينه ميان اصحاب خود از مهاجر و انصار برادرى برقرار كرد و هر يك از ايشان را با يكى ديگر برادر خواند و خود را برادر امام علی(ع) قرار داد و اين امر در نظر هر مسلمان بالاترين شرف و فضيلت است. قصه مؤاخات در بيشتر كتب حديث و سيره مذكور است، از جمله [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|ابن هشام]] (150/2) و [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] (3، ق 14/1) از روايات عمده حديثى است كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب(ع) آورده است و آن اينكه رسول خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود: «أنت منى و أنا منك» و نيز حديث اعطاى لوا در روز خيبر كه پيش از اين بيان شد. در اينجا بايد گفت كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب(ع) اين حديث را نقل كرده است اما مقدمه آن را -كه رسول خدا(ص) ابتدا به ابوبكر و بعد به عمر آن لوا را داد و آن دو كارى از پيش نبردند و بعد آن جمله را بيان فرمود و فرداى آن روز لوا را به امام علی(ع) داد - نقل نكرده است. پيداست كه جمله تأكيديه «لأعطين الراية غداً» بدون مقدمه و ابتدا به ساكن نمىتواند باشد و اين مقدمه همان است كه مذكور شد. در فضايل صفاتش احاديث فراوان ديگرى از فريقين نقل شده است كه مشهورترين آنها عبارتند از:حديث بدء الدعوة يا حديث دار، حديث سبق اسلام، حديث سبق صلاة، حديث بتشكنى، حديث طير، حديث عايشه، حديث ام سلمه، حديث دروازه شهر علم و حديث خندق. | ||
دسته دوم از فضايل و مناقب آن حضرت فضايل نفسانى و معنوى ايشان است كه در سرتاسر زندگانى ايشان معروف و مشهود بود و اين صفات و خصال چنان برجسته و نمايان بود كه كسانى حتى در ايام حيات ايشان از جاده صواب منحرف شده و مقام ايشان را تا درجه خدايى بالا بردهاند. درباره سخاوت و ايثار آن حضرت داستانها گفتهاند. از صفات بارز ايشان شجاعت است كه در اشاره به غزوات حضرت رسول(ص) مختصرى از آن بيان شد. اخبار شجاعت فوق بشرى و مهارت سربازى و قدرت فرماندهى و اعجاز ذوالفقار در تحكيم اساس اسلام شهرت جهانى دارد. نظارت سياسى و نظامى و ادارى و اقتصادى و اجتماعى و اهتمامى كه به نشر علم و ادب و آموزش و پرورش جوانان داشت و نيز احاطه وى به همه علوم او را بزرگترين و دانشمندترين و دادگرترين زمامدار تاريخ معرفى نمود. سخنشناسان كلام آن حضرت را فروتر از كلام الهى اما برتر از كلام انسانى تعريف كردهاند. در قوت استدلال و آرايش كلام و ترسل و رسايى و ايجاز و جامعيت و پند و موعظه نظير نداشت و در هر باب كه زبان مىگشود آنرا به كمال مىرسانيد. براى تماشاى اعجاز بيان على بايد به نهجالبلاغة رجوع كرد و خطبههاى او را در خلقت عالم و مقام رسولاللّه(ص) و عترت او و دفاع از حقوق خود و تشويق به جهاد و نامههاى او را به معاويه و وصفى را كه از طاووس و خفاش و دنيا و احوال مؤمنان و منافقان نموده مطالعه كرد. مخصوصاًً بايد دستورالعملهاى امام علی(ع) را به مالك اشتر و محمد بن ابىبكر-استانداران مصر-و رهنمودهاى او را براى فرمانداران و عاملان و مأموران خراج و قاضيان و سپاهيان و ساير مأموران دولت كه در نهجالبلاغة مندرج است خواند تا تفاوت كلام على با ديگران معلوم شود و بدانند كه چرا رسولاللّه(ص) آن حضرت را ولى اللّه و اميرالمؤمنين معرفى كرد. امام علی(ع) نه تنها قهرمان ميدان جنگ و سياست و روحانیت بود، بلكه در مقام «انسان كامل» بالاتر از هر افسانه و گمان قرار داشت. او دنيا را با همه عشوهها و ترفندهایش شكست داد و مرگ را تحقير كرد. او اسوه حسنه ايمان و اهرم اعلاى كلمه حق بود. سلسلههاى عرفان و اخوت و فتوت اسلامى به او مىپيوندند و درويشان و زحمتكشان مسلمان او را سرمشق و تكياه خود مىشناسند. هر جوان مسلمان كه پاى به ورزشگاه مىنهد، يا هر سرباز جهادگر كه در راه شرف و عقيده جانبازى مىكند نام امام علی(ع) را بر زبان مىآورد. | دسته دوم از فضايل و مناقب آن حضرت فضايل نفسانى و معنوى ايشان است كه در سرتاسر زندگانى ايشان معروف و مشهود بود و اين صفات و خصال چنان برجسته و نمايان بود كه كسانى حتى در ايام حيات ايشان از جاده صواب منحرف شده و مقام ايشان را تا درجه خدايى بالا بردهاند. درباره سخاوت و ايثار آن حضرت داستانها گفتهاند. از صفات بارز ايشان شجاعت است كه در اشاره به غزوات حضرت رسول(ص) مختصرى از آن بيان شد. اخبار شجاعت فوق بشرى و مهارت سربازى و قدرت فرماندهى و اعجاز ذوالفقار در تحكيم اساس اسلام شهرت جهانى دارد. نظارت سياسى و نظامى و ادارى و اقتصادى و اجتماعى و اهتمامى كه به نشر علم و ادب و آموزش و پرورش جوانان داشت و نيز احاطه وى به همه علوم او را بزرگترين و دانشمندترين و دادگرترين زمامدار تاريخ معرفى نمود. سخنشناسان كلام آن حضرت را فروتر از كلام الهى اما برتر از كلام انسانى تعريف كردهاند. در قوت استدلال و آرايش كلام و ترسل و رسايى و ايجاز و جامعيت و پند و موعظه نظير نداشت و در هر باب كه زبان مىگشود آنرا به كمال مىرسانيد. براى تماشاى اعجاز بيان على بايد به نهجالبلاغة رجوع كرد و خطبههاى او را در خلقت عالم و مقام رسولاللّه(ص) و عترت او و دفاع از حقوق خود و تشويق به جهاد و نامههاى او را به معاويه و وصفى را كه از طاووس و خفاش و دنيا و احوال مؤمنان و منافقان نموده مطالعه كرد. مخصوصاًً بايد دستورالعملهاى امام علی(ع) را به مالك اشتر و محمد بن ابىبكر-استانداران مصر-و رهنمودهاى او را براى فرمانداران و عاملان و مأموران خراج و قاضيان و سپاهيان و ساير مأموران دولت كه در نهجالبلاغة مندرج است خواند تا تفاوت كلام على با ديگران معلوم شود و بدانند كه چرا رسولاللّه(ص) آن حضرت را ولى اللّه و اميرالمؤمنين معرفى كرد. امام علی(ع) نه تنها قهرمان ميدان جنگ و سياست و روحانیت بود، بلكه در مقام «انسان كامل» بالاتر از هر افسانه و گمان قرار داشت. او دنيا را با همه عشوهها و ترفندهایش شكست داد و مرگ را تحقير كرد. او اسوه حسنه ايمان و اهرم اعلاى كلمه حق بود. سلسلههاى عرفان و اخوت و فتوت اسلامى به او مىپيوندند و درويشان و زحمتكشان مسلمان او را سرمشق و تكياه خود مىشناسند. هر جوان مسلمان كه پاى به ورزشگاه مىنهد، يا هر سرباز جهادگر كه در راه شرف و عقيده جانبازى مىكند نام امام علی(ع) را بر زبان مىآورد. | ||
| خط ۱۹۰: | خط ۱۸۸: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[امام حسین علیهالسلام]] | |||
[[وصاية الإمام أميرالمؤمنين علي بن أبيطالب(ع) في القرآن و السنة]] | [[وصاية الإمام أميرالمؤمنين علي بن أبيطالب(ع) في القرآن و السنة]] | ||
| خط ۲۸۸: | خط ۲۸۸: | ||
[[توضيح نهجالبلاغة]] | [[توضيح نهجالبلاغة]] | ||
[[تحفة العلية في شرح الخطابات الحيدرية]] | |||
[[دستور معالم الحكم و مأثور مكارم الشیم (من كلام أميرالمؤمنين علي بن أبيطالب كرمالله وجهه)]] | [[دستور معالم الحكم و مأثور مكارم الشیم (من كلام أميرالمؤمنين علي بن أبيطالب كرمالله وجهه)]] | ||
| خط ۲۹۶: | خط ۲۹۸: | ||
[[شرح حكم نهجالبلاغه]] | [[شرح حكم نهجالبلاغه]] | ||
[[شرح حکم أمیرالمؤمنین علیهالسلام]] | |||
[[شرح صد و ده کلمه از کلمات امیرالمؤمنین علیهالسلام]] | [[شرح صد و ده کلمه از کلمات امیرالمؤمنین علیهالسلام]] | ||
| خط ۳۰۲: | خط ۳۰۶: | ||
[[أعلام نهجالبلاغة (سرخسی)]] | [[أعلام نهجالبلاغة (سرخسی)]] | ||
[[المعجم الصرفي المفصل لألفاظ نهجالبلاغة]] | |||
[[القراءة الراشدة ل«نهجالبلاغة»]] | |||
[[دراسة لغوية و بلاغية في حكم و أمثال الإمام أميرالمؤمنين علي بن أبيطالب(ع)]] | |||
[[جلوههای حکمت؛ گزیده موضوعی کلمات امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در 225 موضوع، غرر الحکم و درر الحکم، نهجالبلاغة]] | [[جلوههای حکمت؛ گزیده موضوعی کلمات امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در 225 موضوع، غرر الحکم و درر الحکم، نهجالبلاغة]] | ||
| خط ۳۴۸: | خط ۳۵۸: | ||
[[گنجینه حکمت]] | [[گنجینه حکمت]] | ||
[[کلمات قصار امام علی(ع)]] | |||
[[کلمات قصار (میر محمود دعوتی)]] | [[کلمات قصار (میر محمود دعوتی)]] | ||
| خط ۳۷۸: | خط ۳۹۰: | ||
[[غرر الحکم (ترجمه انصاری قمی)]] | [[غرر الحکم (ترجمه انصاری قمی)]] | ||
[[غرر الحکم و درر الکلم (راشدی)]] | |||
[[مستدرك نهجالبلاغة]] | [[مستدرك نهجالبلاغة]] | ||
[[معارج نهجالبلاغة]] | [[معارج نهجالبلاغة]] | ||
[[معارج نهجالبلاغة (تحقیق طیب)]] | |||
[[مفردات نهجالبلاغه]] | [[مفردات نهجالبلاغه]] | ||
| خط ۴۸۷: | خط ۵۰۳: | ||
[[نهجالبلاغه منظوم (ترجمه علی توکلی)]] | [[نهجالبلاغه منظوم (ترجمه علی توکلی)]] | ||
[[ | [[نهجالبلاغه (تحقیق حسینی)]] | ||
[[شرح نهجالبلاغه (آیتالله خامنهای)]] | [[شرح نهجالبلاغه (آیتالله خامنهای)]] | ||
| خط ۴۹۶: | خط ۵۱۲: | ||
[[مختارات مبّوبّة من نهجالبلاغة]] | [[مختارات مبّوبّة من نهجالبلاغة]] | ||
[[قلائد الحكم و فرائد الكلم من كلام أميرالمؤمنين علي بن أبيطالب عليهماالسلام]] | |||
[[فرزندم چنین باش ترجمه نامه سی و یکم نهجالبلاغة]] | [[فرزندم چنین باش ترجمه نامه سی و یکم نهجالبلاغة]] | ||
| خط ۵۷۳: | خط ۵۹۱: | ||
[[ديوان منسوب به امام عليعليهالسلام]] | [[ديوان منسوب به امام عليعليهالسلام]] | ||
[[نهجالبلاغة: | [[نهجالبلاغة: خطبهها، نامهها و حکمتهای حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام]] | ||
[[سخنان علی(ع) از نهجالبلاغة]] | [[سخنان علی(ع) از نهجالبلاغة]] | ||
| خط ۶۰۹: | خط ۶۲۷: | ||
[[نامه امام علی به مالک اشتر]] | [[نامه امام علی به مالک اشتر]] | ||
[[نهجالبلاغة: | [[نهجالبلاغة: سخرانیها، نامهها و جملههای حضرت علی]] | ||
[[اوج فصاحت نهجالبلاغة: انتخاب خطبه، نامه و سخرانیهای أمیر المؤمنین علی بن ابیطالب]] | [[اوج فصاحت نهجالبلاغة: انتخاب خطبه، نامه و سخرانیهای أمیر المؤمنین علی بن ابیطالب]] | ||
| خط ۶۶۲: | خط ۶۸۰: | ||
[[رده:امام علی(ع)]] | [[رده:امام علی(ع)]] | ||
[[رده:شهیدان]] | [[رده:شهیدان]] | ||
[[رده:چهارده معصوم علیهمالسلام]] | |||
[[ar:أميرالمؤمنين الإمام علي بن أبي طالب عليهالسلام]] | |||
[[en:Imam Ali b. Abi Talib (a)]] | |||