۱۰۶٬۴۵۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
علاّمه طباطبایی در مقدّمه تفسیر خود، ضمن انتقاد از شیوههای تفسیری گروههای مختلف مفسّران - که در عین کوتاهی، بسیار جامع و آموزنده است - نظری نیز به تفاسیر صوفیّه انداخته و آنان را به دلیل اقدام کردن به تأویلهای ذوقی و شاعرانه بیبنیاد و غیر منطقی و بیاعتنایی به ظواهر آیات، مورد انتقاد قرار داده و درعینحال اعتراف کرده است که: «طبق روایات معصومین، برای قرآن ظاهری و باطنی و برای باطن آن هم باطنی (تا هفت یا هفتاد مرتبه) وجود دارد»، ولی نباید فراموش شود که ایشان ظاهر و باطن، هر دو را، معتبر میدانستند و همان طور که به تأویل آن اهمیّت میدادند، ظاهر آن را هم مستلزم توجّه کامل میدانستند. شیوه معمول در تفاسیر عرفانی، بدینگونه است که در آنها آیات و کلمات قرآنی، از طریق تداعیها و پیوندهای دور و خیالی با روحیّات و عواطف و عوالم معنوی مفسّر، به مجال مناسبی برای ظهور دلآگاهیها و دلمشغولیهای صوفیانه و پندارها و خیالپردازیهای شاعرانه وی تبدیل میشوند؛ بدین معنی که مفسّرِ صوفیمشرب، به مجرّد ملاحظه کلمه یا تعبیر و حتّی حرفی مرتبط با علایق و احوال قلبی خود، ظاهر کلمات و مدلول واقعی آیه را به فراموشی میسپارد و از تخیّلات و ذهنیّات خود، به بهانه کمترین ارتباطی با صورت یا معنی کلمات و عبارات قرآنی، بهعنوان تفسیر یا تأویل آیه داد سخن میدهد؛ اگرچه بیارتباط با ظاهر کلام و حتّی مخالف آن باشد. همین امر سبب میشود که برداشتها و نکات عرفانی در تفسیرهای صوفیانه، بسیار غلیظ، برجسته و مبالغهآمیز به نظر آیند و این تفاسیر بیش از آنکه به کتابی در تفسیر قرآن شباهت داشته باشند، بهصورت آثار تعلیمی و ترویجی عرفانی درآیند. طبیعی است که در اینگونه تفاسیر، توجّه و اهتمام مفسّر غالباً ً به آیات، عبارات و کلماتی معطوف میشود که از ظرفیّت و قابلیّت لازم برای تأویل به معانی مطلوب و دلخواه وی برخوردار باشند و زمینه کافی را برای تداعیهای دور و دراز و ایجاد پیوندهای ظریف و باریکبین ظاهر الفاظ و معانی باطنی مورد ادّعای مفسّر فراهم آورند. تمایل به آیات و کلماتی اینگونه که بتواند محمل ذوقآزماییهای شاعرانه و هنرنماییهای زبانی و بلندپروازیهای صوفیانه باشد، عرصه تفاسیر صوفیانه را برای بسیاری از آیات از جمله آیات احکام، که در دلالت بر مدلول یا مدلولهای خود صریح و غیر قابل تأویلند، تنگ میکند و حقِّ تفسیر این قبیل آیات، در این نوع تفاسیر ادا نمیشود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1781/100 ر.ک: مشتاقمهر، رحمان، ص101-100]</ref>. | علاّمه طباطبایی در مقدّمه تفسیر خود، ضمن انتقاد از شیوههای تفسیری گروههای مختلف مفسّران - که در عین کوتاهی، بسیار جامع و آموزنده است - نظری نیز به تفاسیر صوفیّه انداخته و آنان را به دلیل اقدام کردن به تأویلهای ذوقی و شاعرانه بیبنیاد و غیر منطقی و بیاعتنایی به ظواهر آیات، مورد انتقاد قرار داده و درعینحال اعتراف کرده است که: «طبق روایات معصومین، برای قرآن ظاهری و باطنی و برای باطن آن هم باطنی (تا هفت یا هفتاد مرتبه) وجود دارد»، ولی نباید فراموش شود که ایشان ظاهر و باطن، هر دو را، معتبر میدانستند و همان طور که به تأویل آن اهمیّت میدادند، ظاهر آن را هم مستلزم توجّه کامل میدانستند. شیوه معمول در تفاسیر عرفانی، بدینگونه است که در آنها آیات و کلمات قرآنی، از طریق تداعیها و پیوندهای دور و خیالی با روحیّات و عواطف و عوالم معنوی مفسّر، به مجال مناسبی برای ظهور دلآگاهیها و دلمشغولیهای صوفیانه و پندارها و خیالپردازیهای شاعرانه وی تبدیل میشوند؛ بدین معنی که مفسّرِ صوفیمشرب، به مجرّد ملاحظه کلمه یا تعبیر و حتّی حرفی مرتبط با علایق و احوال قلبی خود، ظاهر کلمات و مدلول واقعی آیه را به فراموشی میسپارد و از تخیّلات و ذهنیّات خود، به بهانه کمترین ارتباطی با صورت یا معنی کلمات و عبارات قرآنی، بهعنوان تفسیر یا تأویل آیه داد سخن میدهد؛ اگرچه بیارتباط با ظاهر کلام و حتّی مخالف آن باشد. همین امر سبب میشود که برداشتها و نکات عرفانی در تفسیرهای صوفیانه، بسیار غلیظ، برجسته و مبالغهآمیز به نظر آیند و این تفاسیر بیش از آنکه به کتابی در تفسیر قرآن شباهت داشته باشند، بهصورت آثار تعلیمی و ترویجی عرفانی درآیند. طبیعی است که در اینگونه تفاسیر، توجّه و اهتمام مفسّر غالباً ً به آیات، عبارات و کلماتی معطوف میشود که از ظرفیّت و قابلیّت لازم برای تأویل به معانی مطلوب و دلخواه وی برخوردار باشند و زمینه کافی را برای تداعیهای دور و دراز و ایجاد پیوندهای ظریف و باریکبین ظاهر الفاظ و معانی باطنی مورد ادّعای مفسّر فراهم آورند. تمایل به آیات و کلماتی اینگونه که بتواند محمل ذوقآزماییهای شاعرانه و هنرنماییهای زبانی و بلندپروازیهای صوفیانه باشد، عرصه تفاسیر صوفیانه را برای بسیاری از آیات از جمله آیات احکام، که در دلالت بر مدلول یا مدلولهای خود صریح و غیر قابل تأویلند، تنگ میکند و حقِّ تفسیر این قبیل آیات، در این نوع تفاسیر ادا نمیشود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1781/100 ر.ک: مشتاقمهر، رحمان، ص101-100]</ref>. | ||
[[گیلانی، عبدالقادر|عبدالقادر]] در تفسیر '''و أقام الصلوة''' (بقره: 177) که به معنای برپاداشتن نماز است، چنین مینویسد: یعنی دوام میل و توجه به جمیع اعضا و جوارح بهسوی خدای تعالی در همه اوقات، بهویژه در اوقاتی که در آن توجه واجب است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21760/1/153 ر.ک: متن کتاب، ج1، ص153]</ref>. | [[گیلانی، عبدالقادر|عبدالقادر]] در تفسیر'''و أقام الصلوة''' (بقره: 177) که به معنای برپاداشتن نماز است، چنین مینویسد: یعنی دوام میل و توجه به جمیع اعضا و جوارح بهسوی خدای تعالی در همه اوقات، بهویژه در اوقاتی که در آن توجه واجب است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21760/1/153 ر.ک: متن کتاب، ج1، ص153]</ref>. | ||
یا در تفسیر آیه 67 سوره نساء که در آن اجر مجاهدین در راه خدا تعبیر به «اجر عظیم» شده را با تفاسیر عرفانی و ذوقی به فوز به مرتبه کشف و شهود تفسیر کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21760/1/410 ر.ک: همان، ص410]</ref>. یا در آیه 69 همین سوره «نبیین» و «صدیقین» را کسانی میداند که به مقام کشف و شهود و مشاهده رسیدهاند<ref>ر.ک: همان، ص411 </ref>. | یا در تفسیر آیه 67 سوره نساء که در آن اجر مجاهدین در راه خدا تعبیر به «اجر عظیم» شده را با تفاسیر عرفانی و ذوقی به فوز به مرتبه کشف و شهود تفسیر کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21760/1/410 ر.ک: همان، ص410]</ref>. یا در آیه 69 همین سوره «نبیین» و «صدیقین» را کسانی میداند که به مقام کشف و شهود و مشاهده رسیدهاند<ref>ر.ک: همان، ص411 </ref>. |