۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' »' به '» ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
انسان جامع تمام جهات عالم؛ انسان یک موجودی است که خدای تبارک و تعالی تا حالا او را خلق کرده است برای اینکه همه جهاتی که در عالم هست، در انسان نیز هست، منتها به طور بالقوه و استعداد است و این استعدادها باید فعلیت پیدا بکند، تحقق پیدا بکند. | انسان جامع تمام جهات عالم؛ انسان یک موجودی است که خدای تبارک و تعالی تا حالا او را خلق کرده است برای اینکه همه جهاتی که در عالم هست، در انسان نیز هست، منتها به طور بالقوه و استعداد است و این استعدادها باید فعلیت پیدا بکند، تحقق پیدا بکند. | ||
مرتبه دنیا و آخرت وجود انسان؛ میتوان گفت که دنیا گاهی گفته | مرتبه دنیا و آخرت وجود انسان؛ میتوان گفت که دنیا گاهی گفته میشود به نشئه نازله وجود که دار تصرم و تغییر و مجازات، و آخرت به رجوع از این نشئه به ملکوت و باطن خود که دار ثبوت و خلود و قرار است. و این نشئه از برای هر نفسی از نفوسی و شخصی از اشخاص متحقق است. بالجمله از برای هر موجودی مقام ظهور و مُلک و شهودی است. آن مرتبه نازله دنیاویه آن است و مقام بطون و ملکوت و غیبی است و آن نشئه صاعده اخرویه آن است. | ||
نسبت بین جسم و روح؛ روح و جسم با هم وحدت دارند. جسم ظلّ روح است. روح باطن جسم است، جسم ظاهر روح است. اینها با هم یکی هستند، جدایی از هم ندارند. | نسبت بین جسم و روح؛ روح و جسم با هم وحدت دارند. جسم ظلّ روح است. روح باطن جسم است، جسم ظاهر روح است. اینها با هم یکی هستند، جدایی از هم ندارند. |