۱۰۲٬۳۷۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'نه ای' به 'نهای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'جمع آوری' به 'جمعآوری') |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
#نخست اشاره میکند به اهتمام پیامبر(ص) بر تعلیم قرآن به مردم و نشر آیات و تشویق مردم به حفظ آیات قرآن و ختم آن که این اهتمام، نسلا بعد نسل ادامه یافت. هنوز بیش از دو دهه از وفات پیامبر(ص) نگذشته بود که دهها هزار تن قاری قرآن پدید آمدند و اگر کوچک ترین تصرفی در قرآن صورت میگرفت، این حافظان بودند که بر تحریفگر میشوریدند. از جمله این افراد، کسانی مانند ابوذر بودند و اگر کسی که قصد تعدی به قرآن را داشت، از حکام بود، رقیبان این حرکت را وسیله تخطئه وی و سست کردن پایههای حکومتش قرار میدادند<ref>ر.ک: اسلامی سیدحسن، ص48</ref> | #نخست اشاره میکند به اهتمام پیامبر(ص) بر تعلیم قرآن به مردم و نشر آیات و تشویق مردم به حفظ آیات قرآن و ختم آن که این اهتمام، نسلا بعد نسل ادامه یافت. هنوز بیش از دو دهه از وفات پیامبر(ص) نگذشته بود که دهها هزار تن قاری قرآن پدید آمدند و اگر کوچک ترین تصرفی در قرآن صورت میگرفت، این حافظان بودند که بر تحریفگر میشوریدند. از جمله این افراد، کسانی مانند ابوذر بودند و اگر کسی که قصد تعدی به قرآن را داشت، از حکام بود، رقیبان این حرکت را وسیله تخطئه وی و سست کردن پایههای حکومتش قرار میدادند<ref>ر.ک: اسلامی سیدحسن، ص48</ref> | ||
#عرضه کردن قرآن توسط صحابه بر پیامبر(ص) و قرائت قرآن نزد ایشان. | #عرضه کردن قرآن توسط صحابه بر پیامبر(ص) و قرائت قرآن نزد ایشان. | ||
#خود اصحاب اهتمامی خاص به ختم قرآن در زمان پیامبر(ص) داشتند و اوامر نبوی آنان را تشویق به این کار مینمود؛ به اضافه آنکه تاریخ از تعدادی صحابینام میبرد که بارها قرآن را در زمان خود پیامبر(ص) ختم کرده بودند. به عقیده نویسنده همه این مطالب، یک چیز را ثابت میکند و آن اینکه قرآن به شهادت دو یا یک شاهد - آن طور که بعضی از روایات ادعا میکنند - | #خود اصحاب اهتمامی خاص به ختم قرآن در زمان پیامبر(ص) داشتند و اوامر نبوی آنان را تشویق به این کار مینمود؛ به اضافه آنکه تاریخ از تعدادی صحابینام میبرد که بارها قرآن را در زمان خود پیامبر(ص) ختم کرده بودند. به عقیده نویسنده همه این مطالب، یک چیز را ثابت میکند و آن اینکه قرآن به شهادت دو یا یک شاهد - آن طور که بعضی از روایات ادعا میکنند - جمعآوری نشده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
در فصل دوم، به واقعیت تاریخی | در فصل دوم، به واقعیت تاریخی جمعآوری قرآن توسط خلفا اشاره شده است. روایات اهل سنت پیرامون جمعآوری قرآن توسط زید مختلف است و نویسنده یکی از آن روایات را انتخاب کرده و به توضیح و بررسی آن پرداخته است.<ref>ر.ک: همان، ص85</ref> | ||
در فصل سوم، به بحث ترتیب و نزول آیات پرداخته شده است و در انتهای آن، چنین | در فصل سوم، به بحث ترتیب و نزول آیات پرداخته شده است و در انتهای آن، چنین نتیجهگیری شده است که اساسا ما نمیتوانیم روایاتی را که میگوید: «آیاتی که نزولش متأخر بوده، جزو سورهای قرار داده شده که نزولش جلوتر بوده»، بپذیریم و بگوییم که آیاتی را در جاهایی قرار دادهاند و ترتیب آیات، به هم خورده است. به نظر وی، روایاتی که آیات مکی را از سورههای مدنی میداند و یا برعکس، احتیاج به تأمل دارد و پس از بررسی روایات، چنین نتیجهگیری میکند که اکثر سورهها دفعی النزول بوده و معتقد است جز با دلیل روشن، نمیتوان از این قاعده کلی، عدول کرد<ref>ر.ک: همان، ص118</ref> | ||
در فصل چهارم سخن از چگونگی مصحف علی(ع) به میان آمده است. سخن از این مصحف بسیار است. آیا قرآن امام، با قرآن فعلی مغایرت داشته است؟ به فرض مغایرت، این مغایرت تا چه حدی و در چه زمینهای بوده است؟ کدام منابع به چنین مصحفی تصریح کردهاند؟ آیا این مصحف همان مصحف پیامبر(ص) بوده است؟ و سؤالات متعدد دیگری که ذهن اکثر مردم را دچار خلجان کرده است و | در فصل چهارم سخن از چگونگی مصحف علی(ع) به میان آمده است. سخن از این مصحف بسیار است. آیا قرآن امام، با قرآن فعلی مغایرت داشته است؟ به فرض مغایرت، این مغایرت تا چه حدی و در چه زمینهای بوده است؟ کدام منابع به چنین مصحفی تصریح کردهاند؟ آیا این مصحف همان مصحف پیامبر(ص) بوده است؟ و سؤالات متعدد دیگری که ذهن اکثر مردم را دچار خلجان کرده است و عدهای خواستهاند از این مسئله، استفاده کرده و اتهام سنگینی را به شیعه نسبت دهند و بگویند: قرآن شیعه با قرآن اکثر مسلمانان اختلاف دارد. نویسنده در این فصل، به این سؤالات با ارائه عین نصوص و به شکلی منطقی، پاسخ قانع کننده داده است.<ref>ر.ک: همان، ص119</ref> | ||
باب سوم، مربوط به رسیدگی عالمانه به مباحث مربوط به قرائت بوده و نویسنده در آن، قرائتهای شاذ و چگونگیهای آنها را بررسی کرده است. از جمله مباحث مطرح شده در این باب، عبارت است از: قرائات و حروف سبعه؛ نزول قرآن بر حروف هفت گانه؛ رسم الخط قرآن و مشکلات آن؛ خطاهای سهوی در مصاحف عثمان؛ تصرفات عمدی یا سهل انگارانه؛ تفسیر مزجی و تفسیر با مترادف؛ ارزیابیقرائت قراء؛ اجتهادات باطل و..<ref>ر.ک: همان، ص137-239</ref> | باب سوم، مربوط به رسیدگی عالمانه به مباحث مربوط به قرائت بوده و نویسنده در آن، قرائتهای شاذ و چگونگیهای آنها را بررسی کرده است. از جمله مباحث مطرح شده در این باب، عبارت است از: قرائات و حروف سبعه؛ نزول قرآن بر حروف هفت گانه؛ رسم الخط قرآن و مشکلات آن؛ خطاهای سهوی در مصاحف عثمان؛ تصرفات عمدی یا سهل انگارانه؛ تفسیر مزجی و تفسیر با مترادف؛ ارزیابیقرائت قراء؛ اجتهادات باطل و..<ref>ر.ک: همان، ص137-239</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
دلیل اول: وی به روایاتی از اهل سنت و شیعه استناد کرده است که میگویند: هرچه در امم سالفه اتفاق افتاده است، در این امت نیز پیش خواهد آمد و بعد نتیجه میگیرد که: از جمله حوادث امم سالفه، تحریف کتاب خدا بوده است؛ لذا بایستی قرآن را نیز تحریف شده دانست. لیکن نویسنده معتقد است این دلیل به شکل بدی طرح شده است و به صورت باطلی مورد استناد قرار گرفته است؛ زیرا به نظر وی، منظور از تکرار حوادث، سنن و نوامیس تاریخی است به صورت کلی و تخلف ناپذیر و الا چه بسیار حوادث ریز و درشتی که مختص هر امتی بوده است و این روایات، به فرض صحت، ناظر به تشابه حوادث است، نه تکرار عین حوادث قبل<ref>ر.ک: اسلامی سیدحسن، ص318</ref> | دلیل اول: وی به روایاتی از اهل سنت و شیعه استناد کرده است که میگویند: هرچه در امم سالفه اتفاق افتاده است، در این امت نیز پیش خواهد آمد و بعد نتیجه میگیرد که: از جمله حوادث امم سالفه، تحریف کتاب خدا بوده است؛ لذا بایستی قرآن را نیز تحریف شده دانست. لیکن نویسنده معتقد است این دلیل به شکل بدی طرح شده است و به صورت باطلی مورد استناد قرار گرفته است؛ زیرا به نظر وی، منظور از تکرار حوادث، سنن و نوامیس تاریخی است به صورت کلی و تخلف ناپذیر و الا چه بسیار حوادث ریز و درشتی که مختص هر امتی بوده است و این روایات، به فرض صحت، ناظر به تشابه حوادث است، نه تکرار عین حوادث قبل<ref>ر.ک: اسلامی سیدحسن، ص318</ref> | ||
دلیل دوم: روایات اهل سنت میگویند: شهادت دو تن کافی بود تا | دلیل دوم: روایات اهل سنت میگویند: شهادت دو تن کافی بود تا آیهای وارد قرآن گردد و جزء مصحف رسمی قرار گیرد؛ یعنی نقل قرآن متواتر نیست و امکان وقوع تحریف در آن محتمل میباشد. نویسنده در پاسخ به این دلیل، این گونه استدلال نموده که قرآن در زمان پیامبر(ص) جمعآوری شده و تمام مراحل تدوین مصحف، زیر نظر خود حضرت انجام میگرفته است و نقل آیات با تواتر و اجماع تمام امت - به معنای واقعی کلمه - صورت گرفته است و از طریق هزاران قاری و حافظ، سینه به سینه تا زمان ما آمده است.<ref>ر.ک: همان، ص318-319</ref> | ||
به هرحال، کتاب در موضوع خود از جمله آثار سودمند و کارآمدی است که خواننده با درنگریستن به آن، با بسیاری از حقایق آشنا خواهد شد و اعتماد و اتکای مؤلف محترم بر منابع و مصادر بسیار و نقد و تحلیل هوشمندانه آنها، قطعا بر اعتماد خواننده خواهد افزود<ref>تازههای نگارش و نشر، 1369، ص82</ref> | به هرحال، کتاب در موضوع خود از جمله آثار سودمند و کارآمدی است که خواننده با درنگریستن به آن، با بسیاری از حقایق آشنا خواهد شد و اعتماد و اتکای مؤلف محترم بر منابع و مصادر بسیار و نقد و تحلیل هوشمندانه آنها، قطعا بر اعتماد خواننده خواهد افزود<ref>تازههای نگارش و نشر، 1369، ص82</ref> |