۱۰۶٬۵۷۴
ویرایش
(عرفان ≠ عارفان) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
کتاب دارای یک مقدمه و چهارده قسمت است: | کتاب دارای یک مقدمه و چهارده قسمت است: | ||
در مقدمه از دو روش شناخت یعنی عقل و عشق میگوید و به تأثیر این دوگونه اندیشه در رشد و فرگشت آدمیان و نیز وجوه اشتراک و افتراق آنها میپردازد. آنگاه به این دو نوع روش شناخت در جهان اسلام اشاره میکند و با ذکر شواهدی عینی از زندگانی بزرگان اندیشه نشان میدهد که روش شهودی بر اصالت عشق استوار است و شیوه صوفیان و عارفان به شمار میرود و گزینش نهایی بسیاری از نخبگان بوده است. سپس به فلسفه نگارش کتاب و. . . اشاره میکند. | در مقدمه از دو روش شناخت یعنی عقل و عشق میگوید و به تأثیر این دوگونه اندیشه در رشد و فرگشت آدمیان و نیز وجوه اشتراک و افتراق آنها میپردازد. آنگاه به این دو نوع روش شناخت در جهان اسلام اشاره میکند و با ذکر شواهدی عینی از زندگانی بزرگان اندیشه نشان میدهد که روش شهودی بر اصالت عشق استوار است و شیوه صوفیان و عارفان به شمار میرود و گزینش نهایی بسیاری از نخبگان بوده است. سپس به فلسفه نگارش کتاب و. . . اشاره میکند. | ||
خط ۳۹: | خط ۴۰: | ||
مفهوم عرفان و تصوف در اسلام: در این فراز نخست مفهوم و ریشه لغوی عرفان در زبانهای اروپایی و پسازآن فرق میان علم و معرفت و ایمان و عرفان را بررسی میکند سپس به تاریخ پیدایش اصطلاح عرفان و فرق عرفان و تصوف پرداخته، به دیدگاههای چندی درباره سرچشمه واژه تصوف و تعریف صوفی در تصوف اشارت دارد. | مفهوم عرفان و تصوف در اسلام: در این فراز نخست مفهوم و ریشه لغوی عرفان در زبانهای اروپایی و پسازآن فرق میان علم و معرفت و ایمان و عرفان را بررسی میکند سپس به تاریخ پیدایش اصطلاح عرفان و فرق عرفان و تصوف پرداخته، به دیدگاههای چندی درباره سرچشمه واژه تصوف و تعریف صوفی در تصوف اشارت دارد. | ||
تصوف در قرن اول و دوم هجری: نویسنده در ابتدا و در قرن اول اشاره میکند که صوفیان اسلام بر آنند که پایهومایه تصوف اسلامی قرآن و سنت و روش صحابه و تابعین است و تصوف را همزاد اسلام میدانند و خلفای راشدین و برخی دیگر از بزرگان اسلام را صوفی و اهل طریق میشمارند. سپس گفتار کسانی چون هجویری، کلابادی و ابن ندیم را میآورد که امامان شیعه بهویژه شش امام نخست را پیشوای صوفیان شمارده و چیزها دراینباره گفتهاند. آنگه به باور صوفیان شیعه و برخی اهل سنت اشاره میکند که حضرت علی (ع) را طلایه دار صوفیان اسلام میخوانند و پسازآن به پارسایان اهل صفه و زهد و تصوفشان میپردازد. سپس به برخی دیگر پیشوایان صوفیه چون اویس قرنی و حسن بصری اشاره میکند. | تصوف در قرن اول و دوم هجری: نویسنده در ابتدا و در قرن اول اشاره میکند که صوفیان اسلام بر آنند که پایهومایه تصوف اسلامی قرآن و سنت و روش صحابه و تابعین است و تصوف را همزاد اسلام میدانند و خلفای راشدین و برخی دیگر از بزرگان اسلام را صوفی و اهل طریق میشمارند. سپس گفتار کسانی چون [[هجویری، علی بن عثمان|هجویری]]، [[کلاباذی، ابوبکر محمد|کلابادی]] و [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] را میآورد که امامان شیعه بهویژه شش امام نخست را پیشوای صوفیان شمارده و چیزها دراینباره گفتهاند. آنگه به باور صوفیان شیعه و برخی اهل سنت اشاره میکند که [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] را طلایه دار صوفیان اسلام میخوانند و پسازآن به پارسایان اهل صفه و زهد و تصوفشان میپردازد. سپس به برخی دیگر پیشوایان صوفیه چون [[اویس قرنی]] و [[بصری، حسن|حسن بصری]] اشاره میکند. | ||
نویسنده به دیدگاههای مخالف در این زمینه هیچ نپرداخته و گویی مطالب را خدشهناپذیر پنداشته است حالآنکه در بسیاری از نکات این فراز، اختلافنظر وجود دارد. | نویسنده به دیدگاههای مخالف در این زمینه هیچ نپرداخته و گویی مطالب را خدشهناپذیر پنداشته است حالآنکه در بسیاری از نکات این فراز، اختلافنظر وجود دارد. |