۹٬۷۹۹
ویرایش
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR05905J1.jpg | عنوان = جلوههای بلاغت در نهجالبلاغه | عنوانهای دیگر = نهج البلاغه. شرح | پدیدآورندگان | پدیدآوران = خاقانی، محمد (نويسنده) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول (نويسنده) بنیاد نهج البلاغه ( نويسنده) |زب...» ایجاد کرد) |
(اصلاح) |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==نمونه مطالب== | ==نمونه مطالب== | ||
# مجاز مرسل با علاقه ملزومیت:... در شرح حال حضرت رسول(ص): «طَبِيبٌ دَوّٰارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أَحْكمَ مَرٰاهِمَهُ وَ أَحْمىٰ مَوٰاسِمَهُ، يضَعُ مِنْ ذٰلِك حَيثُ الْحٰاجَةُ إِلَيهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْىٍ، وَ أٰذٰانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكمٍ»؛ طبیبى که بر سرِ بیماران گردان است و مرهم او بیمارى را بهترین درمان - و آنجا که دارو سودى ندهد - داغ او سوزان. آن را به هنگام حاجت بر دلهایى نهد که - از دیدن حقیقت - نابیناست و گوشهایى که ناشنواست و زبانهایى که ناگویاست. | # مجاز مرسل با علاقه ملزومیت:... در شرح حال حضرت رسول(ص): «طَبِيبٌ دَوّٰارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أَحْكمَ مَرٰاهِمَهُ وَ أَحْمىٰ مَوٰاسِمَهُ، يضَعُ مِنْ ذٰلِك حَيثُ الْحٰاجَةُ إِلَيهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْىٍ، وَ أٰذٰانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكمٍ»؛ طبیبى که بر سرِ بیماران گردان است و مرهم او بیمارى را بهترین درمان - و آنجا که دارو سودى ندهد - داغ او سوزان. آن را به هنگام حاجت بر دلهایى نهد که - از دیدن حقیقت - نابیناست و گوشهایى که ناشنواست و زبانهایى که ناگویاست. استعمال صَمَمَ و کرى، مجاز و به معنى عدمِ بهرهورىِ نفس از موعظه بهوسیله گوشها است، که در این صورت بهمثابه گوش کر مىماند و این مجاز از باب اطلاق اسم ملزوم بر لازم آن است؛ چون کرى، مستلزم عدم انتفاع است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص180</ref>. | ||
استعمال صَمَمَ و کرى، مجاز و به معنى عدمِ بهرهورىِ نفس از موعظه بهوسیله گوشها است، که در این صورت بهمثابه گوش کر مىماند و این مجاز از باب اطلاق اسم ملزوم بر لازم آن است؛ چون کرى، مستلزم عدم انتفاع است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص180</ref>. | |||
# تجاهل العارف: این نام از وضع ابن المعتز است و عبارت است از اینکه متکلّم چیزى را که واقعاً مىداند از روى تجاهل، مورد سؤال قرار دهد، تا کلامش را در مظهر ذمّ ظاهر سازد و یا شدّت حیرت در محبت یا تعجب یا توبیخ یا تقریرِ سخنش را بیان کند. سکاکى این باب را سوقُ المعلومِ مساقَ غيره نام نهاده است و مىگوید: چون این صنعت در کلام مجید ربّانى وارد شده است، تسمیه آن را به تجاهل العارف نیکو ندانم... | # تجاهل العارف: این نام از وضع ابن المعتز است و عبارت است از اینکه متکلّم چیزى را که واقعاً مىداند از روى تجاهل، مورد سؤال قرار دهد، تا کلامش را در مظهر ذمّ ظاهر سازد و یا شدّت حیرت در محبت یا تعجب یا توبیخ یا تقریرِ سخنش را بیان کند. سکاکى این باب را سوقُ المعلومِ مساقَ غيره نام نهاده است و مىگوید: چون این صنعت در کلام مجید ربّانى وارد شده است، تسمیه آن را به تجاهل العارف نیکو ندانم... | ||
## براى مبالغه در تحسّر: «أَينَ إِخْوٰانِيَ الَّذِينَ رَكبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟ أَينَ عَمّٰارٌ؟ وَ أَينَ ابْنُ التَّيهٰانِ؟ وَ أَينَ ذُوالشَّهٰادَتَينِ؟ وَ أَينَ نُظَرٰاؤُهُمْ مِنْ إِخْوٰانِهِمُ الَّذِينَ تَعٰاقَدُوا عَلَى الْمَنِيةِ وَ أُبْرِدَ بِرُؤُسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَةِ؟»؛ کجایند برادران من که راه حق را سپردند و با حق رخت به خانه آخرت بردند؟ کجاست عمار؟ کجاست پسر تَیهان؟ و کجاست ذوالشّهادتین؟ و کجایند همانندان ایشان از برادرانشان که با یکدیگر به مرگ پیمان بستند و سرهاى آنان را به فاجران هدیه کردند؟ | ## براى مبالغه در تحسّر: «أَينَ إِخْوٰانِيَ الَّذِينَ رَكبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟ أَينَ عَمّٰارٌ؟ وَ أَينَ ابْنُ التَّيهٰانِ؟ وَ أَينَ ذُوالشَّهٰادَتَينِ؟ وَ أَينَ نُظَرٰاؤُهُمْ مِنْ إِخْوٰانِهِمُ الَّذِينَ تَعٰاقَدُوا عَلَى الْمَنِيةِ وَ أُبْرِدَ بِرُؤُسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَةِ؟»؛ کجایند برادران من که راه حق را سپردند و با حق رخت به خانه آخرت بردند؟ کجاست عمار؟ کجاست پسر تَیهان؟ و کجاست ذوالشّهادتین؟ و کجایند همانندان ایشان از برادرانشان که با یکدیگر به مرگ پیمان بستند و سرهاى آنان را به فاجران هدیه کردند؟ |