۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ عتبة الکتبة: مجموعه مراسلات دیوان سلطان سنجر را به عتبة الكتبة، مجموعه مراسلات دیوان سلطان سنجر منتقل کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'سمعانى' به 'سمعانى') |
||
| خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
معيار مهم گزينش افراد براى منصبهاى گوناگون در آن دوره، «اصالت خانوادگى» شمرده مىشد. اين خاندانها بيشتر، منصبها (رياست شهر)، (قضا) يا (تدريس) را ارث مىبردند. باور به اينكه انتخاب افراد از اين خاندانها، از بنيادىترين و رايجترين ملاكهاى گزينش است، در اين فرمانها با اين عبارت رخ مىنمايد: | معيار مهم گزينش افراد براى منصبهاى گوناگون در آن دوره، «اصالت خانوادگى» شمرده مىشد. اين خاندانها بيشتر، منصبها (رياست شهر)، (قضا) يا (تدريس) را ارث مىبردند. باور به اينكه انتخاب افراد از اين خاندانها، از بنيادىترين و رايجترين ملاكهاى گزينش است، در اين فرمانها با اين عبارت رخ مىنمايد: | ||
«چون از عادات دولت ما معهود و متعارف است حقوق اسلاف در اخلاف رعايت فرمودن و جاه و جاى پدران به فرزندان سپردن». از اين رو، خاندان صاعديان، بر پايه حكمى از سلطان، سالها منصب قضاوت را در نيشابور عهدهدار بودند. همچنين ابو سعد عبد الكريم بن محمد سمعانى(م265) از خاندان سمعانى كه نخست حنفى شمرده مىشدند و سپس به مذهب شافعى گرويدند و رياست شافعيان خراسان را بر عهده گرفتند، بر پايه حكمى از سلطان در جايگاه رياست اصحاب شافعى خراسان نشست. شاه در آن حكم به تبار ابو سعد و «فضل يزدانى» خاندان وى اشاره مىكند. | «چون از عادات دولت ما معهود و متعارف است حقوق اسلاف در اخلاف رعايت فرمودن و جاه و جاى پدران به فرزندان سپردن». از اين رو، خاندان صاعديان، بر پايه حكمى از سلطان، سالها منصب قضاوت را در نيشابور عهدهدار بودند. همچنين ابو سعد عبد الكريم بن محمد [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]](م265) از خاندان [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]] كه نخست حنفى شمرده مىشدند و سپس به مذهب شافعى گرويدند و رياست شافعيان خراسان را بر عهده گرفتند، بر پايه حكمى از سلطان در جايگاه رياست اصحاب شافعى خراسان نشست. شاه در آن حكم به تبار ابو سعد و «فضل يزدانى» خاندان وى اشاره مىكند. | ||
بسيارى از خاندانها در آن روزگار نزد مردم محبوب بودند و بر كنار كردن آنان، جايگاه سلطنت را سست مىكرد و زمينهاى براى شورش مردم فراهم مىآورد. آنچه در يكى از اين فرمانها در باره «ولا و محبت خاندان رياست به مازندران» وجود دارد، گواهى بر اين دعوى است. | بسيارى از خاندانها در آن روزگار نزد مردم محبوب بودند و بر كنار كردن آنان، جايگاه سلطنت را سست مىكرد و زمينهاى براى شورش مردم فراهم مىآورد. آنچه در يكى از اين فرمانها در باره «ولا و محبت خاندان رياست به مازندران» وجود دارد، گواهى بر اين دعوى است. | ||
| خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | [[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | ||
[[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]] | [[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]] | ||
ویرایش