پرش به محتوا

شقاوات بغداد في العصر الماضي: تفاوت میان نسخه‌ها

+++
(+++)
(+++)
خط ۵: خط ۵:
| پدیدآورندگان
| پدیدآورندگان
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[بغدادی، یونس‌سعید]] (نويسنده)
[[بغدادی، یونس‌ سعید]] (نويسنده)
|زبان
|زبان
| زبان = عربی
| زبان = عربی
خط ۲۹: خط ۲۹:




'''شقاوات بغداد في العصر الماضي'''، مجموعه مقالاتی نه چندان منظم از آثار [[بغدادی، یونس‌ سعید|یونس‌ سعید بغدادی]] با موضوع شقاوت‌ها و اشقیای شهر بغداد در روزگاران گذشته شامل چند مقاله که قبلا در مجله [[قرندل]] و روزنامه [[العهد الجدید]] منتشر شده است.
'''شقاوات بغداد في العصر الماضي'''، مجموعه مقالاتی نه چندان منظم از آثار [[بغدادی، یونس‌ سعید|یونس‌ سعید بغدادی]] شامل چند مقاله که قبلا در مجله [[قرندل]] و روزنامه [[العهد الجدید]] منتشر شده است. در این کتاب، توضیحاتی درباره وضعیت گروهی خشن و شرور به نام شقی‌ها و شقاوت‌های آنان در شهر بغداد و پناهگاه‌ها و نزاع‌ها، سلاح‌ها و اشعار و حکایتهایشان در دوران گذشته بیان شده است.


== موضوعات ==
== موضوعات ==
این اثر چندان که باید و شاید منظم نیست. عناوین نوشته‌شده به این ترتیب است:
این اثر چندان که باید و شاید منظم نیست. عناوین نوشته‌شده به این ترتیب است:
#فتوت عربی
#فتوت عربی
#تعریف طلسم
#تعریف طلسم (پناهگاه اشرار و اشقیاء)
#عصر اشقیاء
#عصر اشقیاء
#نزاع‌های خونین اشرار و اشقیاء
#نزاع‌های خونین اشرار و اشقیاء
#سلاح‌های نیروی انتظامی و اشقیاء
#سلاح‌های نیروی انتظامی و اشقیاء
#ابوزید هلالی و اشقیاء
#ابوزید هلالی و اشقیاء
#اشعار اشقیاء
#ابراهیم بن عبدکه


== نمونه مطالب ==
== نمونه مطالب ==
*بر روی خنجری از نوع قدیمی آن نوشته شده است: '''عبد بلا سلاح کالطیر بلا جناح.''' یعنی بنده بدون سلاح همانند پرنده بی بال است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=24&viewType=pdf  متن کتاب، ص24.]</ref>
*بر روی خنجری از نوع قدیمی آن نوشته شده است: '''عبد بلا سلاح کالطیر بلا جناح.'''<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=24&viewType=pdf  متن کتاب، ص24.]</ref> یعنی بنده بدون سلاح همانند پرنده بی بال است.
*اشرار و اشقیای بغداد حرص و ولع شدیدی داشتند که داستان بشنوند به‌خصوص قصه‌هایی که قصه‌خوانان از نزاع‌های اشقیا و اشرار با دیگران نقل می‌کردند. به عنوان مثال گفته شده است که یکی از آنان به نام ممودی بعد از مدتی شرارت، آشکارا توبه‌اش را اعلان کرد و بعد از این واقعه شبی به قصد دیدار دوستانش از منزل خارج شد و به نزدیکی قبرستان یهود رسید که ناگهان دو مرد به او رسیدند و سلاحشان را درآوردند! ممودی که احساس کرد آنان می‌خواهند او را برهنه و غارت کنند، لباسهایش را درآورد و در همان حال با خنده گفت: این وضعیت دنیاست! روزی به نفع تو و روزی به زیان تو! آن دو مرد که این سخن را شنیدند او را از روی صدایش شناختند و به عذرخواهی رداختند و دستش را بوسیدند. ممودی آنان را بخشید و از آنها پیمان گرفت که دیگر راه بر رهگذران نبندند و غارتشان نکنند و گفت در دوران شقاوت فقط بر حکومت عثمانی حمله می‌کردم و مردم را غارت نمی‌کردم مگر از روی ناچاری.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=33&viewType=pdf  متن کتاب، ص33- 34.]</ref>   
*اشرار و اشقیای بغداد حرص و ولع شدیدی داشتند که داستان بشنوند به‌خصوص قصه‌هایی که قصه‌خوانان از نزاع‌های اشقیا و اشرار با دیگران نقل می‌کردند. به عنوان مثال گفته شده است که یکی از آنان به نام ممودی بعد از مدتی شرارت، آشکارا توبه‌اش را اعلان کرد و بعد از این واقعه شبی به قصد دیدار دوستانش از منزل خارج شد و به نزدیکی قبرستان یهود رسید که ناگهان دو مرد به او رسیدند و سلاحشان را درآوردند! ممودی که احساس کرد آنان می‌خواهند او را برهنه و غارت کنند، لباسهایش را درآورد و در همان حال با خنده گفت: این وضعیت دنیاست! روزی به نفع تو و روزی به زیان تو! آن دو مرد که این سخن را شنیدند او را از روی صدایش شناختند و به عذرخواهی رداختند و دستش را بوسیدند. ممودی آنان را بخشید و از آنها پیمان گرفت که دیگر راه بر رهگذران نبندند و غارتشان نکنند و گفت در دوران شقاوت فقط بر حکومت عثمانی حمله می‌کردم و مردم را غارت نمی‌کردم مگر از روی ناچاری.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=33&viewType=pdf  متن کتاب، ص33- 34.]</ref>   


۹٬۸۱۲

ویرایش