۱٬۴۸۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR19996J1.jpg | عنوان = | عنوانهای دیگر =آئین تصوف البد...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =/خ4ب4 / 295/2 BP | | کد کنگره =/خ4ب4 / 295/2 BP | ||
| موضوع = تصوف – دفاعیهها و | | موضوع = تصوف – دفاعیهها و ردیهها | ||
حافظ، شمس الدین محمد، - 792ق. - نقد و تفسیر | حافظ، شمس الدین محمد، - 792ق. - نقد و تفسیر | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر = [ | | ناشر = [بی نا] | ||
| مکان نشر = [ | | مکان نشر = [بی جا] - [بی جا] | ||
| سال نشر = [--13] | | سال نشر = [--13] | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
}} | }} | ||
'''البدعة | '''البدعة و التحرف یا آیین تصوف'''، تألیف شیخ جواد خراسانی، کتابی است در بیان و شرح اصل تصوف و حقیقت و خصوصیات آن. | ||
نویسنده سه هدف و غرض کلی داشته و به مقتضای هریک، مقالهای را نگاشته و چون | نویسنده سه هدف و غرض کلی داشته و به مقتضای هریک، مقالهای را نگاشته و چون هریک از این سه مقاله، مفصل و مبسوط بوده، هریک را کتابی مستقل انگاشته و در اثر حاضر، به چاپ دو مقاله نخست، اقدام کرده است. این مقالات عبارتند از: | ||
# مقاله اول: در شرح اصل تصوف و حقیقت و خصوصیات آن به نام «البدعة والتحرف یا آیین تصوف». | # مقاله اول: در شرح اصل تصوف و حقیقت و خصوصیات آن به نام «البدعة والتحرف یا آیین تصوف». | ||
# مقاله دوم در رد بر حافظ و دیوان حافظ، با نام «رضوان الله اکبر در نقض خرابات و خانقاه». | # مقاله دوم در رد بر حافظ و دیوان حافظ، با نام «رضوان الله اکبر در نقض خرابات و خانقاه». ازآنجاکه بهزعم نویسنده، حافظ به جهت خراباتی بودن، طعنه بر خانقاهیان میزد و ایشان را ابطال مینمود، در این مقاله، به ابطال هردو پرداخته شده است. | ||
# مقاله سوم در رد بر مولوی و دیوان مثنوی وی با نام «حجت قوی در رد مثنوی»<ref>مقدمه، صفحه ب</ref>. | # مقاله سوم در رد بر مولوی و دیوان مثنوی وی با نام «حجت قوی در رد مثنوی» است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه ب</ref>. | ||
نویسنده در مقدمه، به این نکته اشاره دارد که نظر وی درباره حافظ و مولوی، نظری به شخص این و نبوده و ناشی از غرض شخصی، نمیباشد، بلکه غرض او، عام دینی، مذهبی و مسلکی است و با هر شعبه، فرقه و تیره از این گروه که خود را صوفی و عارف نامیدهاند، مرتبط است<ref>همان</ref>. | نویسنده در مقدمه، به این نکته اشاره دارد که نظر وی درباره حافظ و مولوی، نظری به شخص این و نبوده و ناشی از غرض شخصی، نمیباشد، بلکه غرض او، عام دینی، مذهبی و مسلکی است و با هر شعبه، فرقه و تیره از این گروه که خود را صوفی و عارف نامیدهاند، مرتبط است<ref>همان</ref>. |