پرش به محتوا

چهارده رساله: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ اکتبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'شيخ الرئيس' به 'شيخ الرئيس'
جز (جایگزینی متن - 'شيخ اشراق' به 'شيخ اشراق')
جز (جایگزینی متن - 'شيخ الرئيس' به 'شيخ الرئيس')
خط ۳۶۷: خط ۳۶۷:
==معرفى اجمالى:==
==معرفى اجمالى:==


رسالة الطير يكى از شاهكارى‌هاى فلسفى و عرفانى شيخ الرئيس است وى توانست مسائل پيچيده فلسفى و عرفانى را در قالب تمثيل و رمز بطور جالب و جذّاب براى خوانندگان ارائه دهد.يكى از كسانى كه به ترجمه اين رساله همّت گماشت احمد بن محمد بن القاسم بن احمد بن خديو الاخسيكتى ملقب به ذو الفضائل است كه در نظم و نثر تبحّر فراوانى داشته و بيشتر ادباء و فضلاى خراسان شاگردان وى بودند.در طول تاريخ كسانى مانند غزّالى خواستند به سبك بو على منطق الطير بنويسند ولى دراين ميان رسالۀ شيخ چشمگير بوده و از جايگاه ويژه‌اى برخوردار مى‌باشد.
رسالة الطير يكى از شاهكارى‌هاى فلسفى و عرفانى [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] است وى توانست مسائل پيچيده فلسفى و عرفانى را در قالب تمثيل و رمز بطور جالب و جذّاب براى خوانندگان ارائه دهد.يكى از كسانى كه به ترجمه اين رساله همّت گماشت احمد بن محمد بن القاسم بن احمد بن خديو الاخسيكتى ملقب به ذو الفضائل است كه در نظم و نثر تبحّر فراوانى داشته و بيشتر ادباء و فضلاى خراسان شاگردان وى بودند.در طول تاريخ كسانى مانند غزّالى خواستند به سبك بو على منطق الطير بنويسند ولى دراين ميان رسالۀ شيخ چشمگير بوده و از جايگاه ويژه‌اى برخوردار مى‌باشد.


==گزارش محتوا:==
==گزارش محتوا:==
خط ۳۷۶: خط ۳۷۶:
برادران بايد مانند مار از پوست خود منسلخ شده و بيرون آيند و مانند كرم نرم و آهسته حركت كنند و مانندعقرب باشند تا سلاح آنها همواره در پشت‌شان شيطان را نشانه بگيرد زيرا شيطان هميشه از پشت‌سر انسان را مى‌فريبد.بو على سفارش مى‌كند كه مرگ را پيوسته دوست داشته باشيد تا به حيات ابدى دست يابيد و مانند مرغان پرواز كنيد و در يك آشيانه قرار نگيريد مانند شترمرغ باشيد كه سنگ گرم بيابان را مى‌خورد و مانند افعى كه استخوانهاى سخت را مى‌بلعد و مانند سمندر در ميان آتش باشيد كه فرداى قيامت آتش ضررى به شما نرساند و مانند خفّاش باشيد كه در روز بيرون نمى‌رود تا از دست دشمنان در امان باشد.
برادران بايد مانند مار از پوست خود منسلخ شده و بيرون آيند و مانند كرم نرم و آهسته حركت كنند و مانندعقرب باشند تا سلاح آنها همواره در پشت‌شان شيطان را نشانه بگيرد زيرا شيطان هميشه از پشت‌سر انسان را مى‌فريبد.بو على سفارش مى‌كند كه مرگ را پيوسته دوست داشته باشيد تا به حيات ابدى دست يابيد و مانند مرغان پرواز كنيد و در يك آشيانه قرار نگيريد مانند شترمرغ باشيد كه سنگ گرم بيابان را مى‌خورد و مانند افعى كه استخوانهاى سخت را مى‌بلعد و مانند سمندر در ميان آتش باشيد كه فرداى قيامت آتش ضررى به شما نرساند و مانند خفّاش باشيد كه در روز بيرون نمى‌رود تا از دست دشمنان در امان باشد.
بو على شجاع‌ترين مردم را كسى مى‌داند كه به فردا اعتماد كند به نظر وى بددل‌ترين مردم كسى است كه از كمال خويش بازماند اگر فرشته‌اى از كار زشت اجتناب كند و اگر بهايم مرتكب قبيحى شوند نبايد تعجّب كنيد چون فرشته
بو على شجاع‌ترين مردم را كسى مى‌داند كه به فردا اعتماد كند به نظر وى بددل‌ترين مردم كسى است كه از كمال خويش بازماند اگر فرشته‌اى از كار زشت اجتناب كند و اگر بهايم مرتكب قبيحى شوند نبايد تعجّب كنيد چون فرشته
آلت فساد ندارد و بهايم هم آلت عقل ندارند بلكه از كار آدمى تعجّب كنيد كه با وجود قوّۀ شهوت آنرا منقاد عقل مى‌سازد چنين انسانى از فرشته هم برتر است و برعكس اگر آدمى عقل را اسير شهوت و هواهاى نفسانى سازد وى از حيوان هم پست‌تر است زيرا حيوان عقل ندارد در حاليكه چنين آدمى داراى قوّۀ عقلانى مى‌باشد شيخ الرئيس بعد از تمهيد مقدّمات به داستان پرندگان مى‌پردازد كه مضمون آن چنين است كه گروهى از صيّادان براى صيد بيرون آمده و دامهاى مختلفى پهن كردند علوفه بر روى آن پاشيدند و خودشان نيز پنهان شده و منتظر آمدن صيد بودند و من در ميان مرغان بودم چون ما را ديدند با آواز خودش ما را صدا زدند و ما هم چون نعمت و آسايش زيادى ديديم بدون هيچ شك و ريبى در آنجا فرود آمديم ولى به يكباره در دام صيادان گرفتار شديم هرچقدر براى آزادى خود كوشش مى‌كرديم به نتيجه‌اى نمى‌رسيديم و بند دام‌ها بر اندام و اعضاى ما سخت‌تر مى‌شد مدتى در فكر رهايى از قفس بوديم ولى ديرى نپاييد كه همگى نااميد ومأيوس شديم بالاخره هريك به گوشه‌اى خزيديم و بعد از مدتى چنان با محيط خود گرفتيم كه اصلا پرنده بودن خودمان را فراموش كرديم.روزى از ميان بندهاى قفس بيرون را نگاه مى‌كرديم عدّه‌اى از مرغان را ديديم كه پر و بال خود را از قفس بيرون كشيده و با زحمت فراوان پرواز مى‌كردند چون پاى آنها نيز اسير دامها بود لذا نه به‌طور كلى آزاد بودند و نه اسير.در اين ميان وقتى آنها را نظاره كردم گذشته و اصل خود را به ياد آوردم كه من هم روزگارى پرنده بودم و مثل آنها پرواز مى‌كردم پس اكنون چگونه خود را به اسارت الفت داده و با قفس خوى گرفته‌ام؟
آلت فساد ندارد و بهايم هم آلت عقل ندارند بلكه از كار آدمى تعجّب كنيد كه با وجود قوّۀ شهوت آنرا منقاد عقل مى‌سازد چنين انسانى از فرشته هم برتر است و برعكس اگر آدمى عقل را اسير شهوت و هواهاى نفسانى سازد وى از حيوان هم پست‌تر است زيرا حيوان عقل ندارد در حاليكه چنين آدمى داراى قوّۀ عقلانى مى‌باشد [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] بعد از تمهيد مقدّمات به داستان پرندگان مى‌پردازد كه مضمون آن چنين است كه گروهى از صيّادان براى صيد بيرون آمده و دامهاى مختلفى پهن كردند علوفه بر روى آن پاشيدند و خودشان نيز پنهان شده و منتظر آمدن صيد بودند و من در ميان مرغان بودم چون ما را ديدند با آواز خودش ما را صدا زدند و ما هم چون نعمت و آسايش زيادى ديديم بدون هيچ شك و ريبى در آنجا فرود آمديم ولى به يكباره در دام صيادان گرفتار شديم هرچقدر براى آزادى خود كوشش مى‌كرديم به نتيجه‌اى نمى‌رسيديم و بند دام‌ها بر اندام و اعضاى ما سخت‌تر مى‌شد مدتى در فكر رهايى از قفس بوديم ولى ديرى نپاييد كه همگى نااميد ومأيوس شديم بالاخره هريك به گوشه‌اى خزيديم و بعد از مدتى چنان با محيط خود گرفتيم كه اصلا پرنده بودن خودمان را فراموش كرديم.روزى از ميان بندهاى قفس بيرون را نگاه مى‌كرديم عدّه‌اى از مرغان را ديديم كه پر و بال خود را از قفس بيرون كشيده و با زحمت فراوان پرواز مى‌كردند چون پاى آنها نيز اسير دامها بود لذا نه به‌طور كلى آزاد بودند و نه اسير.در اين ميان وقتى آنها را نظاره كردم گذشته و اصل خود را به ياد آوردم كه من هم روزگارى پرنده بودم و مثل آنها پرواز مى‌كردم پس اكنون چگونه خود را به اسارت الفت داده و با قفس خوى گرفته‌ام؟
در اينحالت اندوه عجيبى تمام وجودم را دربر گرفت به‌طورى كه نزديك بود از آن غصّه هلاك شوم.
در اينحالت اندوه عجيبى تمام وجودم را دربر گرفت به‌طورى كه نزديك بود از آن غصّه هلاك شوم.
با گريه و زارى آنها را صدا زدم تا راه آزادى از قفس را به من نشان بدهند آنها ابتداء از من وحشت كردند
با گريه و زارى آنها را صدا زدم تا راه آزادى از قفس را به من نشان بدهند آنها ابتداء از من وحشت كردند
خط ۴۵۴: خط ۴۵۴:
كمتر باشد آن ديگرى از وى كمال اخذ مى‌كند همچنين بر برادران لازم است يكديگر را مطالعه كرده تا كمالاتشان
كمتر باشد آن ديگرى از وى كمال اخذ مى‌كند همچنين بر برادران لازم است يكديگر را مطالعه كرده تا كمالاتشان
زياد شود.شارح به نفس ناطقه انسان اشاره كرده و دو قوّۀ عالمه و عامله وى را مورد بررسى قرار مى‌دهد.
زياد شود.شارح به نفس ناطقه انسان اشاره كرده و دو قوّۀ عالمه و عامله وى را مورد بررسى قرار مى‌دهد.
شيخ الرئيس به دوستان سفارش مى‌كند كه مانند خارپشت باشيد.شارح به بيان خصوصيّات خارپشت
[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] به دوستان سفارش مى‌كند كه مانند خارپشت باشيد.شارح به بيان خصوصيّات خارپشت
مى‌پردازد كه مهمترين آنها اينست كه معمولا وى از طعام امتناع مى‌كند و بيشتر از چهل روز هم مى‌تواند غذا نخورد
مى‌پردازد كه مهمترين آنها اينست كه معمولا وى از طعام امتناع مى‌كند و بيشتر از چهل روز هم مى‌تواند غذا نخورد
شارح سپس فوايد جوع را بيان كرده و علّت اينكه بعضى از عرفا مدّت زيادى از غذا امساك مى‌كنند را شرح
شارح سپس فوايد جوع را بيان كرده و علّت اينكه بعضى از عرفا مدّت زيادى از غذا امساك مى‌كنند را شرح
و بسط مى‌دهد.بو على به برادران سفارش مى‌كند كه مانند مار از پوستين خود منسلخ شويد.معمولا مار از اوّل ربيع كه هوا معتدل مى‌شود شروع به پوست انداختن مى‌كند و روشنى چشم مار پس از پوست افكندن زياد مى‌شود.بو على با اين
و بسط مى‌دهد.بو على به برادران سفارش مى‌كند كه مانند مار از پوستين خود منسلخ شويد.معمولا مار از اوّل ربيع كه هوا معتدل مى‌شود شروع به پوست انداختن مى‌كند و روشنى چشم مار پس از پوست افكندن زياد مى‌شود.بو على با اين
تشبيه بيان مى‌كند كه قالب آدمى نسبت با نفس همانند پوست مار است نسبت به خود مار هرچند در مشرب حكماء نفس داخل بدن نيست ولى متصرّف بدن است به‌هرحال صاحبان نفوس كامله براساس انقطاع از اغيار توانسته‌اند از بدن منسلخ شده و متوجّه حضرت حق شوند.
تشبيه بيان مى‌كند كه قالب آدمى نسبت با نفس همانند پوست مار است نسبت به خود مار هرچند در مشرب حكماء نفس داخل بدن نيست ولى متصرّف بدن است به‌هرحال صاحبان نفوس كامله براساس انقطاع از اغيار توانسته‌اند از بدن منسلخ شده و متوجّه حضرت حق شوند.
شيخ الرئيس به برادران سفارش مى‌كند كه مرگ را دوست داشته باشيد تا به حيات ابدى نايل شويد.هركس به اختيار خوداز هواهاى نفسانى بميرد مى‌تواند حيات ابدى را بدست آورد بو على به‌طور رمز مى‌گويد كه زهر بخوريد تا زنده بمانيد شارح در اين باب به كيفيّت مبارزه با نفس مى‌پردازد وى مى‌گويد كه اعتدال نفوس شهوانى و غضبى و هرچه از اينها متولد مى‌شود و قطع تعلّقات عالم طبيعت كمتر از زهر خوردن نيست پس زهر خوردن اشاره‌اى است به سخت بودن اصلاح نفس.
[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] به برادران سفارش مى‌كند كه مرگ را دوست داشته باشيد تا به حيات ابدى نايل شويد.هركس به اختيار خوداز هواهاى نفسانى بميرد مى‌تواند حيات ابدى را بدست آورد بو على به‌طور رمز مى‌گويد كه زهر بخوريد تا زنده بمانيد شارح در اين باب به كيفيّت مبارزه با نفس مى‌پردازد وى مى‌گويد كه اعتدال نفوس شهوانى و غضبى و هرچه از اينها متولد مى‌شود و قطع تعلّقات عالم طبيعت كمتر از زهر خوردن نيست پس زهر خوردن اشاره‌اى است به سخت بودن اصلاح نفس.
شيخ نفس انسانى را به پرنده تمثيل كرد و پريدن را به طلب كردن و اكتساب معقولات تشبيه نمود وقتى كه پرنده از ميان حلقات دامها بيرون را نگاه مى‌كرد مرغانى را ديد كه پروبال خويش را از قفس بيرون كشيده و بحدّى بودند كه نمى‌توانستند بپرند و هم بطور كلّى از بقاياى دام نجات نمى‌يافتند و اثر حلقهاى دام در پاى ايشان مانده بود.اين تشبيه در واقع صفت نفس ناطقه است مادامى كه با بدن است نه بطور كلّى از حقايق معقولات محجوب است و نه عين عقل و معقول است در اينجا شارح به بيان احوال نفوس در سعادت و شقاوت مى‌پردازد چون نفوس ناطقه داراى دو ركن اساسى قوه عالمه و عامله است عدّه‌اى از مردم هستند كه قوّۀ عالمه آنها مى‌تواند معقولات را به درستى تصوّر كند و همچنين قوۀ عامله آنها بر قواى بدنى كاملا مستولى است اينان همان انبياء و اوليا مى‌باشند نفسى كه از قصور استعداد يا غير آن نمى‌تواند تصوّر معقولات كند و قوۀ عامله وى هم معطّل بوده و از استيلاى نفس هم خبرى نمى‌باشد
شيخ نفس انسانى را به پرنده تمثيل كرد و پريدن را به طلب كردن و اكتساب معقولات تشبيه نمود وقتى كه پرنده از ميان حلقات دامها بيرون را نگاه مى‌كرد مرغانى را ديد كه پروبال خويش را از قفس بيرون كشيده و بحدّى بودند كه نمى‌توانستند بپرند و هم بطور كلّى از بقاياى دام نجات نمى‌يافتند و اثر حلقهاى دام در پاى ايشان مانده بود.اين تشبيه در واقع صفت نفس ناطقه است مادامى كه با بدن است نه بطور كلّى از حقايق معقولات محجوب است و نه عين عقل و معقول است در اينجا شارح به بيان احوال نفوس در سعادت و شقاوت مى‌پردازد چون نفوس ناطقه داراى دو ركن اساسى قوه عالمه و عامله است عدّه‌اى از مردم هستند كه قوّۀ عالمه آنها مى‌تواند معقولات را به درستى تصوّر كند و همچنين قوۀ عامله آنها بر قواى بدنى كاملا مستولى است اينان همان انبياء و اوليا مى‌باشند نفسى كه از قصور استعداد يا غير آن نمى‌تواند تصوّر معقولات كند و قوۀ عامله وى هم معطّل بوده و از استيلاى نفس هم خبرى نمى‌باشد
اين گروه همان كودكان،ابلهان و مجانين مى‌باشد و نفسى كه عالمه او تصوّر معقولات نكرده ولى عامله او ملكه فاضله و اخلاق نيكو حاصل كرده باشد اين گروه صلحاء الناس هستند كه پارسا ناميده مى‌شوند و نفسى كه تصوّر معقولات نكرده بلكه صورتهاى نادرستى را تصوّر كرده كه در واقع جهل مركّب است و عامله وى هم ملكه فاضله ندارد اين گروه ضالاّن و هالكان هستند.
اين گروه همان كودكان،ابلهان و مجانين مى‌باشد و نفسى كه عالمه او تصوّر معقولات نكرده ولى عامله او ملكه فاضله و اخلاق نيكو حاصل كرده باشد اين گروه صلحاء الناس هستند كه پارسا ناميده مى‌شوند و نفسى كه تصوّر معقولات نكرده بلكه صورتهاى نادرستى را تصوّر كرده كه در واقع جهل مركّب است و عامله وى هم ملكه فاضله ندارد اين گروه ضالاّن و هالكان هستند.
با دقّت در احوالات نفوس فوق سعادت و شقاوت آنها فهميده مى‌شود.
با دقّت در احوالات نفوس فوق سعادت و شقاوت آنها فهميده مى‌شود.
در داستان آمده است كه چطور از كوههاى مختلفى عبور كرده تا به كوه هشتم رسيدند عبور از كوههاى مختلف در واقع
در داستان آمده است كه چطور از كوههاى مختلفى عبور كرده تا به كوه هشتم رسيدند عبور از كوههاى مختلف در واقع
پشت‌سر گذاشتن علوم رياضى و طبيعى است مرغان آن ديار كه همان نفوس مفارق‌اند طيور را غمگسارى كرده و در وراى اين كوه شهرى را به آنها نشان دادند كه همان علم اعلى است و صحنه‌هاى خوش آن ديار امور عامه است و بالاخره رسيدن به محضر پادشاه در واقع الهيّات بمعنى الاخص است كه متكفل اثبات باريتعالى و بررسى صفات اوست امّا حديث جلال و بهاء پادشاه آنستكه براى رسيدن به ذات باريتعالى هيچ راهى وجود ندارد و چنين نيست كه از جهت او حجابى باشد جز غايت انكشاف او بلكه غايت انكشاف او حجاب اوست در پايان گفته مى‌شود كه شارح با انصاف زيادى متذكر اين مطلب مى‌شود كه اين شرح اگر مطابق با سخنان بو على باشد توفيق خداوند سبحان است كه مرا موافقت كرده است و دوستان حتما از آن استفاده خواهند نمود و احيانا اگر مطابق و ملايم با سخنان شيخ الرئيس نباشد از جهت قصور و نقصان نمى‌باشد چون من تمام تلاش و كوشش خود را بكار بستم براين‌اساس هركه از دوستان بهتر از من مى‌توانند ارائه مطلب كنند من از آنها استفاده مى‌كنم.
پشت‌سر گذاشتن علوم رياضى و طبيعى است مرغان آن ديار كه همان نفوس مفارق‌اند طيور را غمگسارى كرده و در وراى اين كوه شهرى را به آنها نشان دادند كه همان علم اعلى است و صحنه‌هاى خوش آن ديار امور عامه است و بالاخره رسيدن به محضر پادشاه در واقع الهيّات بمعنى الاخص است كه متكفل اثبات باريتعالى و بررسى صفات اوست امّا حديث جلال و بهاء پادشاه آنستكه براى رسيدن به ذات باريتعالى هيچ راهى وجود ندارد و چنين نيست كه از جهت او حجابى باشد جز غايت انكشاف او بلكه غايت انكشاف او حجاب اوست در پايان گفته مى‌شود كه شارح با انصاف زيادى متذكر اين مطلب مى‌شود كه اين شرح اگر مطابق با سخنان بو على باشد توفيق خداوند سبحان است كه مرا موافقت كرده است و دوستان حتما از آن استفاده خواهند نمود و احيانا اگر مطابق و ملايم با سخنان [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] نباشد از جهت قصور و نقصان نمى‌باشد چون من تمام تلاش و كوشش خود را بكار بستم براين‌اساس هركه از دوستان بهتر از من مى‌توانند ارائه مطلب كنند من از آنها استفاده مى‌كنم.




خط ۴۷۱: خط ۴۷۱:


داستان‌سرايى به زبان مرغان شيوه‌اى است كه بيشتر عرفاء و حكماء بدان پرداخته و مطالب عرفانى و حكمى خود را
داستان‌سرايى به زبان مرغان شيوه‌اى است كه بيشتر عرفاء و حكماء بدان پرداخته و مطالب عرفانى و حكمى خود را
در قالب رمز و اشاره به طالبان حقيقت ارائه كرده‌اند مثلا منطق الطير عطار،رسالة الطير شيخ الرئيس و نظاير اينها همگى زبانحال طيورى است كه در سجن طبيعت گرفتار شده‌اند و بالاخره نحوه رهايى و به كمال رسيدن خود را بيان مى‌كنند اين رساله نيز تقريبا در همين مضمون به رشتۀ تحرير درآمده است كه در اينجا به‌طور اجمال به آن اشاره مى‌شود.
در قالب رمز و اشاره به طالبان حقيقت ارائه كرده‌اند مثلا منطق الطير عطار،رسالة الطير [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] و نظاير اينها همگى زبانحال طيورى است كه در سجن طبيعت گرفتار شده‌اند و بالاخره نحوه رهايى و به كمال رسيدن خود را بيان مى‌كنند اين رساله نيز تقريبا در همين مضمون به رشتۀ تحرير درآمده است كه در اينجا به‌طور اجمال به آن اشاره مى‌شود.


==گزارش محتوا:==
==گزارش محتوا:==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش