۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
محقق در مقدمهای که بر کتاب نوشته، بهترتیب در 6 بخش به این موارد پرداخته است: ابتدا تعریفی از [[ابن عربی، محمد بن علی|محیالدین عربی]] ارائه داده، سپس به بیان رموز معراج پیامبر(ص) پرداخته، پس از آن معراج صوفی را بیان کرده، سپس به توضیح درباره کتاب حاضر پرداخته و پس از آن به بیان نسخههایی که در تحقیق این اثر بر آنها اعتماد کرده همت گمارده و در نهایت، شیوه خودش را در تحقیق این اثر بیان نموده است<ref>ر.ک: فهرست مطالب کتاب، ص261</ref>. | محقق در مقدمهای که بر کتاب نوشته، بهترتیب در 6 بخش به این موارد پرداخته است: ابتدا تعریفی از [[ابن عربی، محمد بن علی|محیالدین عربی]] ارائه داده، سپس به بیان رموز معراج پیامبر(ص) پرداخته، پس از آن معراج صوفی را بیان کرده، سپس به توضیح درباره کتاب حاضر پرداخته و پس از آن به بیان نسخههایی که در تحقیق این اثر بر آنها اعتماد کرده همت گمارده و در نهایت، شیوه خودش را در تحقیق این اثر بیان نموده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=261&viewType=pdf ر.ک: فهرست مطالب کتاب، ص261]</ref>. | ||
[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، این کتاب را در سال 594ق، نگاشت. وی در این زمان 43 سال داشت. نگارش این اثر قبل از ورود او به مشرق عربی و استقرارش در آنجا بوده است. هر حرف و معنایی در این کتاب از یک زاویه شاهدی است بر جوانی [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و از زاویه دیگر شاهدی است بر دریچهای که از عوالم الهامات بر وی گشوده شده است. دلیل بر جوانی [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] کمالگرایی وی در متن اثر است؛ وی آنچه در توانش بوده را در راستای قوت بیان مطالب اثر و سجع و ترتیب الفاظ و... بهکار برده است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص34</ref>. | [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، این کتاب را در سال 594ق، نگاشت. وی در این زمان 43 سال داشت. نگارش این اثر قبل از ورود او به مشرق عربی و استقرارش در آنجا بوده است. هر حرف و معنایی در این کتاب از یک زاویه شاهدی است بر جوانی [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و از زاویه دیگر شاهدی است بر دریچهای که از عوالم الهامات بر وی گشوده شده است. دلیل بر جوانی [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] کمالگرایی وی در متن اثر است؛ وی آنچه در توانش بوده را در راستای قوت بیان مطالب اثر و سجع و ترتیب الفاظ و... بهکار برده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=34&viewType=pdf ر.ک: مقدمه کتاب، ص34]</ref>. | ||
موهبت شعر و فرهنگ و علوم اسلامی در ابن عربی جمع شده بود. وی در نهضت ادبی اندلس مشارکت داشت و همچنین به علوم قرآن وحدیث و فقه و... هم مسلط بود. این پیشزمینهها هنگام گشایش وجودی او به عالم روح و ماورای حرف، خود را در وی نشان میدهد<ref>ر.ک: همان، ص34-35</ref>. | موهبت شعر و فرهنگ و علوم اسلامی در ابن عربی جمع شده بود. وی در نهضت ادبی اندلس مشارکت داشت و همچنین به علوم قرآن وحدیث و فقه و... هم مسلط بود. این پیشزمینهها هنگام گشایش وجودی او به عالم روح و ماورای حرف، خود را در وی نشان میدهد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=34&viewType=pdf ر.ک: همان، ص34-35]</ref>. | ||
این اثر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] با دیگر آثارش در روش و بیان، تفاوت دارد؛ او این اثر را با الفاظ مسجّع و واژگان زیبا نگاشته است. همچنین بهلحاظ مضمون، نیز این اثر از نظر وحدت موضوع و تسلسل آن با دیگر آثار وی متفاوت است؛ زیرا کم پیش میآید که [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در نگارش مطلبش، بدون بیان استطرادات یا شروحات یا مداخلات، ملتزم به موضوع واحدی باشد<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>. | این اثر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] با دیگر آثارش در روش و بیان، تفاوت دارد؛ او این اثر را با الفاظ مسجّع و واژگان زیبا نگاشته است. همچنین بهلحاظ مضمون، نیز این اثر از نظر وحدت موضوع و تسلسل آن با دیگر آثار وی متفاوت است؛ زیرا کم پیش میآید که [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در نگارش مطلبش، بدون بیان استطرادات یا شروحات یا مداخلات، ملتزم به موضوع واحدی باشد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=35&viewType=pdf ر.ک: همان، ص35]</ref>. | ||
این اثر، روایت تفصیلی سفر ابن عربی در خواب به آسمانهای هفتگانه است و در تحلیل مضمون روایت این سالک، میتوانیم مطالب کتاب را در یک مقدمه و پنج بخش، بگنجانیم. | این اثر، روایت تفصیلی سفر ابن عربی در خواب به آسمانهای هفتگانه است و در تحلیل مضمون روایت این سالک، میتوانیم مطالب کتاب را در یک مقدمه و پنج بخش، بگنجانیم. | ||
[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در مقدمه بیان میکند که سفر وی در این معراج، در خواب و یک سفر روحی و معنوی است و در اختلاف کامل با معراج پیامبر(ص) است؛ زیرا معرج پیامبر اکرم(ص) معراجی است جسمانی و با اختراق مسافات و سماوات انجام شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در مقدمه بیان میکند که سفر وی در این معراج، در خواب و یک سفر روحی و معنوی است و در اختلاف کامل با معراج پیامبر(ص) است؛ زیرا معرج پیامبر اکرم(ص) معراجی است جسمانی و با اختراق مسافات و سماوات انجام شده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=35&viewType=pdf ر.ک: همان]</ref>. | ||
در بخش اول کتاب که حاوی شش باب است، شخصیت رسول توفیق که سالک را بهلحاظ بدنی و عملی و عقایدی برای معراج آماده میکند، ابراز میشود. در این بخش ملاحظه میکنیم که استعداد نبی(ص) برای معراج، منحصر به ظهور جبرئیل و گشایش سینه است، اما ولیّ، آنگونه که در روایت [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] بیان شده، حضوری شدیدتر و سختتر را باید بطلبد؛ زیرا ناچار از تعلیم و تفهیم قضایای اعتقادی در جانب تحضیر بدنی است که در آن سالک از عناصر اربعه (خاک و آتش و هوا و آب) مفارقت میکند. معراج پیامبر(ص) بدون طلبی از او محقق میشود، ولی معراج صوفی که تابعی از معراج پیامبر(ص) است، با طلب تحقق به مقام محمدی، صورت میگیرد. | در بخش اول کتاب که حاوی شش باب است، شخصیت رسول توفیق که سالک را بهلحاظ بدنی و عملی و عقایدی برای معراج آماده میکند، ابراز میشود. در این بخش ملاحظه میکنیم که استعداد نبی(ص) برای معراج، منحصر به ظهور جبرئیل و گشایش سینه است، اما ولیّ، آنگونه که در روایت [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] بیان شده، حضوری شدیدتر و سختتر را باید بطلبد؛ زیرا ناچار از تعلیم و تفهیم قضایای اعتقادی در جانب تحضیر بدنی است که در آن سالک از عناصر اربعه (خاک و آتش و هوا و آب) مفارقت میکند. معراج پیامبر(ص) بدون طلبی از او محقق میشود، ولی معراج صوفی که تابعی از معراج پیامبر(ص) است، با طلب تحقق به مقام محمدی، صورت میگیرد. | ||
تابع در تحقق، در اینجا به متبوعش متصل میشود تا همراه وی گردد و بههیچوجه با وی متحد نمیشود؛ لذا متصل در اینجا، به آنچه برای پیامبر اکرم(ص) بوده نمیرسد، بلکه در سایه عطای الهی به پیامبر(ص) این امر بر تابعان آن حضرت(ص) نیز منعکس میشود. ازاینرو معراج پیامبر(ص) در بیداری و با جسم صورت گرفته و در تابعان آن حضرت با ارواحشان و در خواب صورت میگیرد<ref>ر.ک: همان، ص35-36</ref>. | تابع در تحقق، در اینجا به متبوعش متصل میشود تا همراه وی گردد و بههیچوجه با وی متحد نمیشود؛ لذا متصل در اینجا، به آنچه برای پیامبر اکرم(ص) بوده نمیرسد، بلکه در سایه عطای الهی به پیامبر(ص) این امر بر تابعان آن حضرت(ص) نیز منعکس میشود. ازاینرو معراج پیامبر(ص) در بیداری و با جسم صورت گرفته و در تابعان آن حضرت با ارواحشان و در خواب صورت میگیرد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=35&viewType=pdf ر.ک: همان، ص35-36]</ref>. | ||
بخش دوم روایت کتاب، اخبار سالک در آسمانهای هفتگانه را روایت میکند؛ در آسمان اول با سِرّ روحانیت پدرش آدم(ع) مواجه میشود. پس از اینکه از علوم او استفاده کرد، به آسمان دوم که همان آسمان ارواح است ارتقا مییابد. ذات سالک در آنجا به شهود سرّ روحانیت عیسی(ع) روشن میشود... در آسمان سوم که آسمان جمال و معدن جلال است، سالک درخواست شناختن مقام یوسف(ع) را میکند... در آسمان چهارم که آسمان اعتلاء است، عارف با سِرّ روحانیت ادریس(ع) ملاقات میکند و با عبارت مرحبا بسيد الأولياء از وی استقبال میشود... در آسمان پنجم، آسمان شرطه، با سرّ روحانیت کسی مواجه میشود که بر مردمان سیادت یافت، ولی سیادتش ظاهر نشد و این شخص هارون(ع) بود. در آسمان ششم - که آسمان کلام است - سالک، سِرّ روحانیت موسی(ع) را مشاهده میکند. ایشان با عبارت «اعلم أنك قادم علی ربك، ليكشف لك عن سرّ قلبك و ينبّهك علی أسرار كتابه ليكمل ميراثك و يصح انبعاثك، فلا تطمع بشريعة ناسخة و لا في إنزال كتاب، فقد أغلق ذلك الباب. ثم أنت بعد حصولك في هذا المقام ترجع مبعوثا؛ فعليك بالرفق في تكليف الخلق...»، غایت معراج عارف و نتیجه آن را برایش توضیح میدهد. علاوه بر این، معنی معراج و حدود نهایت سالک در آسمان کلام، برای وی روشن میشود که همان وصول عرفان و علم و رجوع دعوت و رفق است. در آسمان هفتم، سالک سِرّ روحانیت ابراهیم خلیل(ع) را مشاهده میکند که در بیتالمعمور در غلائل نور میگردد. سالک از ایشان درخواست دخول در بیتالمعمور را مینماید... شروط را برایش توضیح داده و سپس مقام محمد(ص) را به وی میشناسانند که خداوند متعال آن را به شاهد قرآن معصوم بر هر نبی مرسلی، مقدم داشته است؛ چه، فاصلههاست میان موسی که گفت: «عجلت إليك رب لترضی» و میان محمد مصطفی(ص) که به او گفته شد: «و لسوف يعطيك ربك فترضی»؛ موسی که گفت: «رب اشرح لي صدري» و پیامبر اکرم(ص) که به ایشان گفته شد: «أ لم نشرح لك صدرك». ابراهیم خلیل(ع) سالک را به برتری مقام پیامبر اکرم(ص) بر خود او نیز تنبّه میدهد و به او میگوید: چقدر فاصله است میان کسی که به ستارگان نگریست و گفت: «إني سقيم» و میان کسی که درباره او گفته شده: «ما كذب الفؤاد ما رأی». من (ابراهیم نبی(ع)) میگویم: «رب اغفر لي خطيئتي يوم الدين» و به او (پیامبر اکرم(ص)) گفته شده: «ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك و ما تأخر». من میگویم: «واجعل لي لسان صدق في الآخرين» و به او گفته شده: «و رفعنا لك ذكرك»...<ref>ر.ک: همان، ص36-38</ref>. | بخش دوم روایت کتاب، اخبار سالک در آسمانهای هفتگانه را روایت میکند؛ در آسمان اول با سِرّ روحانیت پدرش آدم(ع) مواجه میشود. پس از اینکه از علوم او استفاده کرد، به آسمان دوم که همان آسمان ارواح است ارتقا مییابد. ذات سالک در آنجا به شهود سرّ روحانیت عیسی(ع) روشن میشود... در آسمان سوم که آسمان جمال و معدن جلال است، سالک درخواست شناختن مقام یوسف(ع) را میکند... در آسمان چهارم که آسمان اعتلاء است، عارف با سِرّ روحانیت ادریس(ع) ملاقات میکند و با عبارت مرحبا بسيد الأولياء از وی استقبال میشود... در آسمان پنجم، آسمان شرطه، با سرّ روحانیت کسی مواجه میشود که بر مردمان سیادت یافت، ولی سیادتش ظاهر نشد و این شخص هارون(ع) بود. در آسمان ششم - که آسمان کلام است - سالک، سِرّ روحانیت موسی(ع) را مشاهده میکند. ایشان با عبارت «اعلم أنك قادم علی ربك، ليكشف لك عن سرّ قلبك و ينبّهك علی أسرار كتابه ليكمل ميراثك و يصح انبعاثك، فلا تطمع بشريعة ناسخة و لا في إنزال كتاب، فقد أغلق ذلك الباب. ثم أنت بعد حصولك في هذا المقام ترجع مبعوثا؛ فعليك بالرفق في تكليف الخلق...»، غایت معراج عارف و نتیجه آن را برایش توضیح میدهد. علاوه بر این، معنی معراج و حدود نهایت سالک در آسمان کلام، برای وی روشن میشود که همان وصول عرفان و علم و رجوع دعوت و رفق است. در آسمان هفتم، سالک سِرّ روحانیت ابراهیم خلیل(ع) را مشاهده میکند که در بیتالمعمور در غلائل نور میگردد. سالک از ایشان درخواست دخول در بیتالمعمور را مینماید... شروط را برایش توضیح داده و سپس مقام محمد(ص) را به وی میشناسانند که خداوند متعال آن را به شاهد قرآن معصوم بر هر نبی مرسلی، مقدم داشته است؛ چه، فاصلههاست میان موسی که گفت: «عجلت إليك رب لترضی» و میان محمد مصطفی(ص) که به او گفته شد: «و لسوف يعطيك ربك فترضی»؛ موسی که گفت: «رب اشرح لي صدري» و پیامبر اکرم(ص) که به ایشان گفته شد: «أ لم نشرح لك صدرك». ابراهیم خلیل(ع) سالک را به برتری مقام پیامبر اکرم(ص) بر خود او نیز تنبّه میدهد و به او میگوید: چقدر فاصله است میان کسی که به ستارگان نگریست و گفت: «إني سقيم» و میان کسی که درباره او گفته شده: «ما كذب الفؤاد ما رأی». من (ابراهیم نبی(ع)) میگویم: «رب اغفر لي خطيئتي يوم الدين» و به او (پیامبر اکرم(ص)) گفته شده: «ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك و ما تأخر». من میگویم: «واجعل لي لسان صدق في الآخرين» و به او گفته شده: «و رفعنا لك ذكرك»...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=36&viewType=pdf ر.ک: همان، ص36-38]</ref>. | ||
پس از این هفت طبقه، سالک به سدرة المنتهی میرسد و عاجزانه در مقابل نورهایی قرار میگیرد که او را در بر گرفته است. سپس طلب ترقی از آنها به ملأ اعلی را میکند که به او گفته میشود: حضرت کرسی، میان تو و این مقام فاصله انداخته؛ ازاینرو با بالهای عزم به کرسی پرواز میکند و در آنجا قطب شریعت را ملاقات مینماید...<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>. | پس از این هفت طبقه، سالک به سدرة المنتهی میرسد و عاجزانه در مقابل نورهایی قرار میگیرد که او را در بر گرفته است. سپس طلب ترقی از آنها به ملأ اعلی را میکند که به او گفته میشود: حضرت کرسی، میان تو و این مقام فاصله انداخته؛ ازاینرو با بالهای عزم به کرسی پرواز میکند و در آنجا قطب شریعت را ملاقات مینماید...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=38&viewType=pdf ر.ک: همان، ص38]</ref>. | ||
در بخش چهارم بیان میشود که سالک داخل در مراتب پنجگانه: قاب قوسين، أو أدنی، اللوح الأعلی، الرياح و صلصلة الجرس و أوحی، میشود و در هرکدام از این مراتب با وی صحبت میشود و به او آموخته میشود و به وی تفهیم میگردد...<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>. | در بخش چهارم بیان میشود که سالک داخل در مراتب پنجگانه: قاب قوسين، أو أدنی، اللوح الأعلی، الرياح و صلصلة الجرس و أوحی، میشود و در هرکدام از این مراتب با وی صحبت میشود و به او آموخته میشود و به وی تفهیم میگردد...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=39&viewType=pdf ر.ک: همان، ص39]</ref>. | ||
بخش پنجم به شکل امتحان ابراز میشود؛ چراکه این علوم امانتهایی است که در اختیار او قرار گرفته و وی نباید آنها را فراموش کند و باید این علوم را بهکار ببندد...<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>. | بخش پنجم به شکل امتحان ابراز میشود؛ چراکه این علوم امانتهایی است که در اختیار او قرار گرفته و وی نباید آنها را فراموش کند و باید این علوم را بهکار ببندد...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=41&viewType=pdf ر.ک: همان، ص41]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:تصوف و عرفان]] | |||
[[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]] | |||
[[رده:فروردین(1401)]] |
ویرایش