پرش به محتوا

إحياء الأراضي الموات: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:
مؤلف، در آخر نظر خود را بيان مى‌كند كه موافق گروه اول بوده و فقط ظواهر زمین و آنچه روى زمین قرار دارد را متعلق به مالك دانسته و حساب معدن و گنج را جدا مى‌نمايد.
مؤلف، در آخر نظر خود را بيان مى‌كند كه موافق گروه اول بوده و فقط ظواهر زمین و آنچه روى زمین قرار دارد را متعلق به مالك دانسته و حساب معدن و گنج را جدا مى‌نمايد.


فصل دوم این باب به كاربرد این كلمه در میان غير اهل فقه و تفسير اشاره‌اى دارد كه از آن جمله مفهوم زمین در میان سیاسیون است. آنها زمین را به آن مقدار از گستره‌اى كه تحت سلطه یک حكومت است و قوانين و آثار خاص خود را دارد، اطلاق مى‌نمايند.
فصل دوم این باب به كاربرد این كلمه در میان غير اهل فقه و تفسير اشاره‌اى دارد كه از آن جمله مفهوم زمین در میان سیاسیون است. آنها زمین را به آن مقدار از گستره‌اى كه تحت سلطه یک حكومت است و قوانين و آثار خاص خود را دارد، اطلاق مى‌نمايند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=24&viewType=html ر.ک: همان، ص24]</ref>.


فصل سوم در ملكيت زمین است كه در دو مبحث مورد بررسى قرار گرفته است: مبحث اول اينكه نگاه اقتصادى و تشريعى غير اسلامى به زمین و ملكيت آن چگونه است؟ در میان كسانى كه نگاهى غير اسلامى به زمین و ملكيت آن دارند، چهار نظريه قابل ذكر است كه عبارتند از:
فصل سوم در ملكيت زمین است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=28&viewType=html ر.ک: همان، ص28]</ref> كه در دو مبحث مورد بررسى قرار گرفته است: مبحث اول اينكه نگاه اقتصادى و تشريعى غير اسلامى به زمین و ملكيت آن چگونه است؟ در میان كسانى كه نگاهى غير اسلامى به زمین و ملكيت آن دارند، چهار نظريه قابل ذكر است كه عبارتند از:


1- زمین از آن خداست و انسان به عنوان استفاده كننده يا مستأجر زمین مى‌باشد؛ بدين معنا كه انسان وقتى روى زمین كار مى‌كند، به مقدارى كه حاصل برداشت مى‌كند و مورد نيازش مى‌باشد، از آن او بوده و در ما بقى حقى ندارد.
1- زمین از آن خداست و انسان به عنوان استفاده كننده يا مستأجر زمین مى‌باشد؛ بدين معنا كه انسان وقتى روى زمین كار مى‌كند، به مقدارى كه حاصل برداشت مى‌كند و مورد نيازش مى‌باشد، از آن او بوده و در ما بقى حقى ندارد.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=28&viewType=html ر.ک: همان، ص28 الی 30]</ref>


2- ملكيت خاص بر زمین؛ يعنى هر فردى به فراخور كار و تلاش خود، این آزادى را دارد كه مالك بخشى از زمین شود.
2- ملكيت خاص بر زمین؛ يعنى هر فردى به فراخور كار و تلاش خود، این آزادى را دارد كه مالك بخشى از زمین شود<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=30&viewType=html ر.ک: همان، ص30]</ref>.


3- ملكيت مشاعى نسبت به زمین، از آن‌جا كه سعى و تلاش هيچ فردى در پيدايش زمین دخيل نبوده بنا بر این معنا ندارد كه زمین ملك طلق فردى خاص گردد، بنا بر این مالكيت فردى و خصوصى نسبت به زمین منتفى است و همه افراد به گونه مشاع مالك آن مى‌باشند.
3- ملكيت مشاعى نسبت به زمین، از آن‌جا كه سعى و تلاش هيچ فردى در پيدايش زمین دخيل نبوده بنا بر این معنا ندارد كه زمین ملك طلق فردى خاص گردد، بنا بر این مالكيت فردى و خصوصى نسبت به زمین منتفى است و همه افراد به گونه مشاع مالك آن مى‌باشند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=34&viewType=html ر.ک: همان، ص34]</ref>.


4- ملكيت وظيفه‌اى اجتماعى است كه حكومت بر عهده اشخاص مى‌گذارد، مانند آنچه در ماده 802 قانون مدنى مصر بدان تأكيد شده است. مبحث دوم این فصل به روى‌كردهاى فقهاى اسلامى درباره زمین پرداخته است كه در اين‌جا هم دو نوع نگرش وجود دارد: اول اينكه ملكيت بر زمین، ملكيت خاصه است كه ادله‌اى از کتاب و سنت نيز با آن همراهى مى‌كند. دوم ملكيت اجتماعى بر زمین يا ملكيت دولت، این نظريه با اينكه نظريه غير مشهورى است ولى طرف‌دارانى دارد كه به ادله‌اى هم استناد كرده‌اند، مانند آيه 10 سوره الرحمن: '''«و الارض وضعها للانام»'''.
4- ملكيت وظيفه‌اى اجتماعى است كه حكومت بر عهده اشخاص مى‌گذارد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=37&viewType=html ر.ک: همان، ص37]</ref>، مانند آنچه در ماده 802 قانون مدنى مصر بدان تأكيد شده است. مبحث دوم این فصل به روى‌كردهاى فقهاى اسلامى درباره زمین پرداخته است كه در اين‌جا هم دو نوع نگرش وجود دارد: اول اينكه ملكيت بر زمین، ملكيت خاصه است كه ادله‌اى از کتاب و سنت نيز با آن همراهى مى‌كند. دوم ملكيت اجتماعى بر زمین يا ملكيت دولت، این نظريه با اينكه نظريه غير مشهورى است ولى طرف‌دارانى دارد كه به ادله‌اى هم استناد كرده‌اند، مانند آيه 10 سوره الرحمن: '''«و الارض وضعها للانام»'''.


باب اول  
باب اول  


مؤلف، ابتدا به تعريف لغوى و اصطلاحى موات و پاره‌اى از مسائل مربوط به آن پرداخته، آن‌گاه مطالب این باب را در ضمن دو فصل مطرح نموده است با این شرح: موات، در لغت به معنى هر چيزى است كه بى‌روح باشد. در مورد زمین هم به زمینى كه مالك ندارد، اطلاق مى‌گردد. در اصطلاح نيز موات به زمینى گفته مى‌شود كه فعلا از آن استفاده‌اى نمى‌شود و حياتى فعلا در آن وجود ندارد. تعريفاتى هم در مورد اراضى موات ذكر شده كه مؤلف در دو دسته بدانها پرداخته است.
مؤلف، ابتدا به تعريف لغوى و اصطلاحى موات و پاره‌اى از مسائل مربوط به آن پرداخته<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=73&viewType=html ر.ک: همان، ص73]</ref>، آن‌گاه مطالب این باب را در ضمن دو فصل مطرح نموده است با این شرح: موات، در لغت به معنى هر چيزى است كه بى‌روح باشد. در مورد زمین هم به زمینى كه مالك ندارد، اطلاق مى‌گردد. در اصطلاح نيز موات به زمینى گفته مى‌شود كه فعلا از آن استفاده‌اى نمى‌شود و حياتى فعلا در آن وجود ندارد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=76&viewType=html ر.ک: همان، ص76-77]</ref>. تعريفاتى هم در مورد اراضى موات ذكر شده كه مؤلف در دو دسته بدانها پرداخته است.


فصل اول این باب در مورد طبيعت اراضى موات مى‌باشد؛ دو قول در این فصل مطرح شده كه اولى، قول به ملكيت دولت بر زمین‌هاى موات است و قول دوم، اباحه است. مؤلف مى‌گوید: رأى راجح در نظر من همان قول اول مى‌باشد، زيرا مدلول اخبار نيز همین است؛ مانند روايات [[الکافی|كافى]] و صحيحه كلبى و عمر بن يزيد. اخبار ديگرى هم كه با آيه انفال تأييد مى‌گردند، بر همین مضمون دلالت دارند.
فصل اول این باب در مورد طبيعت اراضى موات مى‌باشد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=80&viewType=html ر.ک: همان، ص80]</ref>؛ دو قول در این فصل مطرح شده كه اولى، قول به ملكيت دولت بر زمین‌هاى موات است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=81&viewType=html ر.ک: همان، ص81]</ref> و قول دوم، اباحه است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=84&viewType=html ر.ک: همان، ص84]</ref>. مؤلف مى‌گوید: رأى راجح در نظر من همان قول اول مى‌باشد، زيرا مدلول اخبار نيز همین است؛ مانند روايات [[الکافی|كافى]] و صحيحه كلبى و عمر بن يزيد. اخبار ديگرى هم كه با آيه انفال تأييد مى‌گردند، بر همین مضمون دلالت دارند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=84&viewType=html ر.ک: همان، ص84-85]</ref>.


فصل دوم این باب مراحل عملى برای انتقال زمین‌هاى موات به افراد مى‌باشد كه به سه صورت تحجير، احيا و استثمار مى‌باشند. اولى به معنى گذاشتن علامت و زدن تابلوهایى است مبنى بر اينكه نگه‌دارى و انتفائات این زمین مربوط به من است. احيا نيز به معنى قرار دادن چيز قابل رشد و نمو در زمین مى‌باشد، مانند بذر پاشى و غيره. استثمار مفهومى خارج از احيا نبوده و به بعضى از اعمال داخل در مفهوم احيا اطلاق مى‌شود.
فصل دوم این باب مراحل عملى برای انتقال زمین‌هاى موات به افراد مى‌باشد كه به سه صورت تحجير، احيا و استثمار مى‌باشند. اولى به معنى گذاشتن علامت و زدن تابلوهایى است مبنى بر اينكه نگه‌دارى و انتفائات این زمین مربوط به من است. احيا نيز به معنى قرار دادن چيز قابل رشد و نمو در زمین مى‌باشد، مانند بذر پاشى و غيره. استثمار مفهومى خارج از احيا نبوده و به بعضى از اعمال داخل در مفهوم احيا اطلاق مى‌شود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش