۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ضـ' به 'ض') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
نویسنده در مقدّمهی کتاب مینویسد: از سفارشات ارزنده و بسیار مؤکّد در دین و حکمت و اخلاق و عرفان یکی «عدالت» است و یکی هم «امانت». خوشبختانه قرآن و سنّت در این دو خصلت بسیار نکات ارزندهای را بیان داشتهاند، حکیمان و عارفان نیز به قوّت در بیان این دو گوهر تابناک و درخشان، در آثار خود کوشیدهاند و همه را به عدالت و امانت توصیه نمودهاند و این دو را از اصول ارزشی و از بایستههای سلوک و معنویّت و خردمندی و فرّ و فرهنگ معرّفی کردهاند. بدیهی است که با حذف «عدالت» نه طبیعت و کیهانی بر قرار میماند و نه جامعهی انسانی و نه فرهنگِ دیرینه و ارزنده<ref>مقدّمه، صص 10-9</ref>. | نویسنده در مقدّمهی کتاب مینویسد: از سفارشات ارزنده و بسیار مؤکّد در دین و حکمت و اخلاق و عرفان یکی «عدالت» است و یکی هم «امانت». خوشبختانه قرآن و سنّت در این دو خصلت بسیار نکات ارزندهای را بیان داشتهاند، حکیمان و عارفان نیز به قوّت در بیان این دو گوهر تابناک و درخشان، در آثار خود کوشیدهاند و همه را به عدالت و امانت توصیه نمودهاند و این دو را از اصول ارزشی و از بایستههای سلوک و معنویّت و خردمندی و فرّ و فرهنگ معرّفی کردهاند. بدیهی است که با حذف «عدالت» نه طبیعت و کیهانی بر قرار میماند و نه جامعهی انسانی و نه فرهنگِ دیرینه و ارزنده<ref>مقدّمه، صص 10-9</ref>. | ||
مستند سخن گفتن و سند دادن به اصلِ سند کاری است پسندیده و پخته که مرضیِّ خدا و اهل علم است؛ و چنانچه از این سنّت حسنه دور باشیم، انتظاری بی جا خواهد بود که نامی و یادی از ما در تاریخ باقی بماند، مگر به بدی و بدعهدی. البتّه این نیز بماند که بسیاری پای در کفش بزرگان کرده و آثـاری را | مستند سخن گفتن و سند دادن به اصلِ سند کاری است پسندیده و پخته که مرضیِّ خدا و اهل علم است؛ و چنانچه از این سنّت حسنه دور باشیم، انتظاری بی جا خواهد بود که نامی و یادی از ما در تاریخ باقی بماند، مگر به بدی و بدعهدی. البتّه این نیز بماند که بسیاری پای در کفش بزرگان کرده و آثـاری را عرضه کردهاند که اسباب زحمت دیگران گشته است، نه از علم و معرفت چیزی در آن یافت میشود و نههیچ نشانی از دانش و معرفت به کسی میدهد؛ و ایـن را صرفاً جهـت «نام» یافتـن کردهاند، و نمیدانند که جویندگان نام اگر از طریق صحیح و درستِ آن اقدام نکنند اگر هم به نام برسند آن را توأم با پیشوندی خواهند یافت که چندان خیرشان در آن نخواهد بود، «بدنام»<ref>متن، ص 13</ref>. | ||
در بخش دوّم کتاب که تمهید نام دارد زمینه را برای ورود به بحث اصلی کههمان اصول مکتب کبرویه است فراهم میسازد. سخن گفتن از رنگ و نور که در این مکتب بنیان نهاده شده و بر اساس آن در شهود و بینشهای سالکان به تحلیل حالات سلوکی روانیِ ایشان میپردازند امری است دشوار و خاص که در نهاد این مکتب در بین بزرگان آن شیوعی عام داشته است. تبیین تفصیلی نور در این تمهید کار ورود به این مکتب را آسان میکند، گر چه نویسنده در برخی دیگر از آثار خود از این بابت به تفصیل سخن گفته است، از جمله [[رسالهی نوریه]] از [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاء الدّوله سمنانی]] که به قلم نویسنده تصحیح و شرح شده است و نیز کتاب [[تأویلات باطنی در شهود معنوی رنگ و نور]] که به شرح [[رسالهی نوریهی]] از [[سیّد محمّد نوربخش]] پرداخته است. | در بخش دوّم کتاب که تمهید نام دارد زمینه را برای ورود به بحث اصلی کههمان اصول مکتب کبرویه است فراهم میسازد. سخن گفتن از رنگ و نور که در این مکتب بنیان نهاده شده و بر اساس آن در شهود و بینشهای سالکان به تحلیل حالات سلوکی روانیِ ایشان میپردازند امری است دشوار و خاص که در نهاد این مکتب در بین بزرگان آن شیوعی عام داشته است. تبیین تفصیلی نور در این تمهید کار ورود به این مکتب را آسان میکند، گر چه نویسنده در برخی دیگر از آثار خود از این بابت به تفصیل سخن گفته است، از جمله [[رسالهی نوریه]] از [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاء الدّوله سمنانی]] که به قلم نویسنده تصحیح و شرح شده است و نیز کتاب [[تأویلات باطنی در شهود معنوی رنگ و نور]] که به شرح [[رسالهی نوریهی]] از [[سیّد محمّد نوربخش]] پرداخته است. |
ویرایش