آشنایی با مکتب کبرویه
آشنایی با مکتب کبرویه | |
---|---|
پدیدآوران | کاظم محمّدی (نویسنده) |
ناشر | انتشارات نجم کبری |
مکان نشر | ایران ـ کرج |
سال نشر | 1398 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 4-61-2905-964-978 |
موضوع | کبرویه. تصوّف، فرقهها. آداب طریقت. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 3ن/1397 3م 74/292 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
آشنایی با مکتب کبرویه نوشتهی کاظم محمّدی کتابی است که خواننده را با مکتب و طریقت کبرویه آشنا میکند. چنانکه از نام کتاب پیداست مطالب آن در حدّ آشنایی است و با این حساب نباید انتظار طول و تفصیل درازی را در تبیین مطلب داشت، با این حال آنچه که در اختیار ماست حجم قابل توجّهی است. در ایران و در جهان اسلام طریقتهای عرفانی مهمی وجود دارد ولی در آن میان طریقت و یا چنانکه نویسنده بیان داشته مکتب کبرویه از ویژگیهایی خاص برخوردار است. این مکتب چنانکه از نام آن پیداست از نام بانی آن یعنی شیخ نجمالدّین کبری اخذ شده است و وی یکی از اکابر عرفا و از نامداران طریقت در تمام طول تاریخ عرفان و تصوّف است تا جایی که القابی چون پیر ولی تراش و طامّة الکبری را دارا گشته است و چنانکه از روایات صوفیانه و عرفانی بر میآید بارها در رؤیا و مکاشفه به زیارت حضرت ختمیمرتبت رسیده و در یکی از این مکاشفات لقب «ابوالجنّاب» را از حضرتش دریافت نموده است. نویسندهی این کتاب، استاد کاظم محمّدی پیش از این در بارهی زندگی و سلوک وی دو کتاب را نوشته است، یکی به نام نجم کبری و یکی هم نجمالدّین کبری پیر ولی تراش. غیر از این از خلفا و مشایخی که تحت تربیّت او بودهاند نیز برخی را مورد شرح و تفسیر قرار داده است که از آن میان میتوان به بهاء الدّین ولد پدر مولانا، علاء الدوله سمنانی، سعد الدّین حموی، سیّد برهانالدّین محقّق ترمذی، اشاره کرد.
ساختار
کتاب آشنایی با مکتب کبرویه که در یک جلد با صفحاتی قریب به 350 نوشته شده است و تماماً اختصاص به معرّفی این مکتب عرفانی دارد. کتاب دارای مقدّمهای مفصّل بانضمام تمهیدی برای ورود به بحث اصلی است. آنگاه موضوع اصلی را سوّمین بخش، یعنی «آشنایی با مکتب کبرویه» در بر دارد که تا آخر کتاب را شامل میشود. آنچه که در تمهید مورد نظر قرار گرفته است نور و رنگ است، زیرا تئوری عرفانی نور و رنگ در این مکتب طرح و ارائه شده است و مشاهیر این مکتب نیز هر کدام در بسط دادن آن نقشی به سزا داشتهاند، از جمله علاء الدّوله سمنانی، عبدالرّحمن اسفراینی و سیّد محمّد نوربخش. در بخش اصلی کتاب که با نام کتاب هم یکسان است مواردی را در ذیل آن بدین شرح میبینیم: قرآن گرایی، رویکرد تأویلی، بنیانگذار مکتب کبرویه، قرآن و انسان و تأویل، خلوت و ذکر، ذکر، رنگ و نور، عالم کبیر و عالم صغیر، شاهد آسمانی، نظریهی محاضر، لطائف سبعهی درونی، اجازه نویسی، فرمان نخست و فرمان دوّم، شریعت و مسألهی اسقاط تکلیف. آخر کتاب هم کتابنامه جاوی منابع و مآخذ مورد استفادهی نویسنده و نمایهی کتاب را میبینیم.
گزارش محتوا
کتاب آشنایی با مکتب کبرویه تحقیقی گسترده و عالمانهی از استاد کاظم محمّدی است و این کتاب با این معنا و مبنا برای نخستین بار در طول این هشتصد سال است که به نگارش در میآید و مؤلّف که خود وارث معنوی این مکتب عرفانی است همان راه را نیز در عصر حاضر تجدید و تداوم میبخشد. این مکتب بر نام و معنویت عرفانیِ شخصیّت نامدار جهان عرفان، شیخ نجمالدّین کبری بنا شده است و آنچه که در این کتاب جمع شده بر مبنای آموزههای او و دیگر خلفای عارفِ اوست که معنعن تا به امروز حضور و تداوم یافته است. مقدّمهی این کتاب نقدی تند به کسانی است که از عدالت و امانت خارج شدند، چه در عرصهی سیاست و چه در عرصهی فرهنگ که قسم اخیر بیشتر مراد نویسنده است و در این بین از ناراستیهای مدّعیان فکر و فرهنگ که از خود فکر و اندیشهای ندارند و بیشتر در عالم اقتباس و کپی برداری از دیگران سیر میکنند یاد میکند. آنگاه از سرقتهای ادبی و ناراستیهای برخی بدون ذکر نام آنان ولی با مشخّص کردن کارشان ایشان را به نوعی معرّفی میکند. نویسنده بر این است که عرصهی واقعی عدالت و امانت فرهنگ و سیاست است و در همینجاست که اگر این دو رعایت نشود فسادآفرینی بههمراه آن خواهد بود. نویسنده در مقدّمهی کتاب مینویسد: از سفارشات ارزنده و بسیار مؤکّد در دین و حکمت و اخلاق و عرفان یکی «عدالت» است و یکی هم «امانت». خوشبختانه قرآن و سنّت در این دو خصلت بسیار نکات ارزندهای را بیان داشتهاند، حکیمان و عارفان نیز به قوّت در بیان این دو گوهر تابناک و درخشان، در آثار خود کوشیدهاند و همه را به عدالت و امانت توصیه نمودهاند و این دو را از اصول ارزشی و از بایستههای سلوک و معنویّت و خردمندی و فرّ و فرهنگ معرّفی کردهاند. بدیهی است که با حذف «عدالت» نه طبیعت و کیهانی بر قرار میماند و نه جامعهی انسانی و نه فرهنگِ دیرینه و ارزنده[۱]. مستند سخن گفتن و سند دادن به اصلِ سند کاری است پسندیده و پخته که مرضیِّ خدا و اهل علم است؛ و چنانچه از این سنّت حسنه دور باشیم، انتظاری بی جا خواهد بود که نامی و یادی از ما در تاریخ باقی بماند، مگر به بدی و بدعهدی. البتّه این نیز بماند که بسیاری پای در کفش بزرگان کرده و آثاری را عرضه کردهاند که اسباب زحمت دیگران گشته است، نه از علم و معرفت چیزی در آن یافت میشود و نههیچ نشانی از دانش و معرفت به کسی میدهد؛ و این را صرفاً جهت «نام» یافتن کردهاند، و نمیدانند که جویندگان نام اگر از طریق صحیح و درستِ آن اقدام نکنند اگر هم به نام برسند آن را توأم با پیشوندی خواهند یافت که چندان خیرشان در آن نخواهد بود، «بدنام»[۲]. در بخش دوّم کتاب که تمهید نام دارد زمینه را برای ورود به بحث اصلی کههمان اصول مکتب کبرویه است فراهم میسازد. سخن گفتن از رنگ و نور که در این مکتب بنیان نهاده شده و بر اساس آن در شهود و بینشهای سالکان به تحلیل حالات سلوکی روانیِ ایشان میپردازند امری است دشوار و خاص که در نهاد این مکتب در بین بزرگان آن شیوعی عام داشته است. تبیین تفصیلی نور در این تمهید کار ورود به این مکتب را آسان میکند، گر چه نویسنده در برخی دیگر از آثار خود از این بابت به تفصیل سخن گفته است، از جمله رسالهی نوریه از علاء الدّوله سمنانی که به قلم نویسنده تصحیح و شرح شده است و نیز کتاب تأویلات باطنی در شهود معنوی رنگ و نور که به شرح رسالهی نوریهی از سیّد محمّد نوربخش پرداخته است. بخش اصلی کتاب با یک رباعی بسیار عالی از نجمالدّین کبری آغاز میشود که از خطر نفس امّاره که کافری درونی است یاد میکند، نفسی که یا مسلمان نمیشود و یا به آسانی مسلمان نمیشود و از مهمترین اسباب عقب ماندگی و انحراف سالکان طریقت همین نفس است، نفسِ امّاره. بعد از آن اشاره به عنوان «مکتب» دارد و توضیح میدهد که چرا مکتب و انگیزهی اینکه نام این طریقت را «مکتب» گذاشته است چیست. نویسنده توضیح میدهد که مکتب کبرویه بر پایهی چه چیزی قرار گرفته است: در «مکتب کبرویه»، سه چیز همواره لحاظ میشود:
- جهان هستی با تمام گسترهای که دارد از مُلک تا ملکوت، و تا فضاهای بازتر و عمیقتری چون جبروت و لاهوت.
- انسان به عنوان موجودی مستعدّ برای سیر الی الله.
- قرآن به عنوان کتابی که در بر دارندهی انسان و جهان است.
این سه، عناصری مشترک دارند که عبارتند از: 1- ناشناخته بودن 2- ژرف بودن 3- گسترده بودن 4- دو ساحتی بودن در داشتن ظاهر و باطن 5- قابل کشف بودن 6- تفسیر و تأویلبردار بودن[۳]. نخستین مطلب در این مکتب عرفانی «قرآن گرایی» است. نویسنده چنین توجّه میدهد که مشایخ و بزرگان این طریقت همه قرآن پژوه بودند، تفسیر مشهور نجمالدّین کبری که اوّلین تفسیر تأویلی است در این مکتب نوشته شده است، از بد روزگار در حملهی مغولان بخش عمدهای از آن تفسیر از بین رفته است ولی مرید و خلیفهی او شیخ نجمالدّین رازی این تفسیر را تداوم بخشید و این نیز نیمه ماند تا به اهتمام شیخ علاء الدّوله سمنانی کامل و تمام گشت. در این تفسیر نمونههای زیادی از تأویلات عرفانی بر پایهی رنگ و نور دیده میشود که منحصراً از اندیشههای بنیانگذاران این مکتب عرفانی است[۴]. از دیگر شاخصههای این مکتب به زعم نویسنده رویکرد تأویلی است که در این خصوص توضیحاتی مهم را متذکّر شده است. نویسنده در بخشی از این کتاب مینویسد: یافت و دریافت تفسیر تأویلی کبرویه مبتنی بر همین رویکرد به قرآن، انسان و جهان است. و چنانکه پیش از این هم اشارت دادیم این سه مشترکات بسیاری دارند و در تفسیرِ هر کدام لاجرم باید آن دو دیگر را مورد توجّه قرار داد. انسان به عنوان موجودی در جهان هستی و سالک مسیری که از ادنا تا به اعلا در سیر است، در شیوهی قرآنی از محوری که در مرز دو بینهایت قرار گرفته تا نقطهی امکانیِ اوج میتواند بالا برود، یعنی تا «اعلا علّیّین» و این مفهومیکلّی از سیرِ کالبد، نفس، روح، عقل، سرّ، خفی، و حقّی است و به عبارتی دیگر عبور از مراحل ناسوت، ملکوت، جبروت، و لاهوت. و طرح عبور انسان و شیوهی حرکتی او در کتابِ متنی توسّط وحی الهی معلوم و معیّن شده است. در تفسیر قرآن در این طریق باید تکلیف انسان را در جهان معلوم کرد و این تفسیر و تعیین موقعیّتِ وی نیز بر مبنای چیزی است که در وجود آدمیتعبیه شده و قرآن نقشهی کاملی از این موجودی است که دارای اعتباری فراعقلی است و قرار است که به عنوان خلیفهی حق، جهان هستی را زیر بال و پر خود بگیرد و در تسخیرِ خود آورد[۵]. در بخش دیگر به معرّفی بنیانگذار مکتب کبرویه پرداخته و به طور اجمال وی را معرّفی میکند گر چه معرّفی اصلی او در آثاری است که در شرح احوال و آراء و سلوک وی قبلاً نوشته است. در این بخش از زبان محقّق برجستهی آلمانی آنه ماری شیمل در کتاب ابعاد عرفانی اسلام مطالبی را در خصوص حضرت نجم کبری و مکتب کبرویه میآورد. [۶]. غیر از آن از زبان پروفسور هانری کوربن که به مکتب کبرویه و مشایخ آن بسیار علاقمند بود نکاتی را متذکّر میشود[۷]. خاصّه در کتاب اسلام ایرانی به تفصیل از این بابت سخنان نغزی وجود دارد که نویسنده به برخی از آنها نیز اشاره کرده است[۸]. کبرویه با آنکه در فهرست طریقتهای معنوی است در عین حال در این بین تنها طریقتی است که در بین پژوهشگران عنوان «مکتب» گرفته است و این چیزی است که نویسنده نیز به آن توجّه کرده و همواره آن را با همین عنوان، یعنی «مکتب کبرویه» به دیگران معرّفی میکند. در بین آثار کسانی مانند: هانری کوربن، آنه ماری شیمل، سیّد حسین نصر، محمّد عیسی ولی، عبدالحسین زرّینکوب و برخی دیگر به تکرار مییابیم که اشارتی به «مکتب کبرویه» داشته است و این طریقت را عموماً با همین نام بیان کردهاند. از دیگر مواردی که در این طریقت بسیار مهم است، طبق گزارش نویسنده که خود وارث اکنون این مکتب است یکی هم خلوت و ذکر است که از اساس این مکتب معرّفی میشود. در این باره در آثار مختلف همین نویسنده به وسعت و کثرت میتوان شاهد بود. سخن گفتن از رنگ و نور مبنای نظری و البتّه کار عملی مشایخ این طریقت در تحلیلهای سلوکی است که فصلی به آن اختصاص یافته است. ذکر عالم کبیر و صغیر که در این مکتب به دقّت مورد بحث بوده را در بخشی دیگر ذکر کرده است. دو نظریّه خاص حضرت نجم کبری که در کتاب فوائح الجمال آمده را در اینجا به اختصار توضیح داده، یکی مسئلهی دئنا یا شاهد آسمانی است[۹]. که رهبری باطنی انسان سالک را عهده دار است و یکی هم نظریهی «محاضر» که در کتاب فوائح الجمال به آن اشاه شده است[۱۰]. بخش مربوط به لطائف سبعه یا اطوار مافوق عقل از جمله مواردی است که صرفاً در این مکتب طرح پرداخته شده و از تئوریهای ویژهی آن محسوب میشود که مشایخ نامدار این مکتب در آثار خود به شرح و تفسیر آن پرداختهاند. از دیگر موارد که به این مکتب مختص است ایجاد رسم اجازهنویسی برای طریقت و سلوک است. شاید اوّلین اجازه نامهی طریقی را جناب شیخ نجمالدّین کبری رقم زده باشد که بعدها این شیوه در دیگر طریقتها نیز کما بیش مرسوم شد. نهایت این که از آن بزرگ دو اجازه وجود دارد یکی برای شیخ سعدالدین حموی و یکی هم برای شیخ سیفالدین باخرزی، که متن اجازهی این هر دو عارف در همین کتاب درج شده است[۱۱]. چنانکه رسم شیخ نجمالدّین کبری بوده است در اجازاتی که مینوشته شجرهی مشایخ خود را نیز به طور معنعن درج میکرده است. در این کتاب نیز به دقّت شجرهی طریقت و مکتب کبرویه از زمان نجمالدّین کبری تا به امروز یکی پس از دیگری درج شده است[۱۲]. همین شجره از قبل از شیخ تا امیرمؤمنان و رسول خدا نیز در متن اجازه دیده میشود[۱۳]. آخرین بحث کتاب در خصوص تکالیف شرعی و مسئلهی اسقاط تکلیف است که اغلب طرق از روی انحراف به رفع تکلیف و اسقاط آن قائلند امّا چنانکه در متن کتاب توضیح داده شده مشایخ این طریقت همگی معتقد به شریعت بوده و اغلب دارای اجتهاد فقهی بودهاند. نماز و روزه و دیگر عبادات از مقیّدات و باورهای سلوکی آنان محسوب میشده و این روش تا کنون نیز بر قرار بوده و وارث این مکتب نیز بههمین طریق راه را ادامه میدهد. چنانکه نویسنده در بخشی از این فصل مینویسد: از جمله اختصاصات مکتب کبرویه شریعتمدار بودن و پایبندی تام و تمام به تمام شریعت محمّدی است. و این امری است که باید تمام طریقتها بدان وابسته و دلبسته باشند ولی متأسّفانه برخی از فرق و طُرُق صوفیه از این مقوله فاصله گرفته و از خود رفع تکلیف کردهاند، برخی به توهّم رفته و میگویند که ما «نماز» نداریم و فقط «نیاز» داریم، برخی نیز به انحراف مبتلا شده و از احکام شرعی فاصله گرفته و به کاهلی تمام و یا به ترک آن روی آوردهاند و میگویند که: «دل اگر صاف باشد کفایت میکند». این افراد اسباب انحراف دیگران را نیز با این توهّم و پندارِ خطا باعث میشوند[۱۴]. از منابع اصلی مشایخ مکتب کبرویه شواهد متعدّدی برای اثبات این مقوله روایت شده که قهراً برای خوانندگان مشتاق نیز قابل توجّه خواهد بود.
ویژگیها
کتاب آشنایی با مکتب کبرویههم برای خود برجستگیهایی دارد که میتوان برخی از آنها را برشمرد:
- بکر بودن عنوان اثر و نخستین کاری است که در این باره صورت میگیرد.
- همه جانبه بودن معرّفی با اسناد و مدارک مهم و اصیل.
- نگارشی منطقی و تحلیلهایی قابل تأمّل.
- صراحت لهجه و تصریح در نوع نظریات.
- نوآوری در بیان مطلب.
- استفاده از منابع گسترده و معرّفی بهاء ولد و به کار گیری نقل و نقد از امتیازات این اثر است.
وضعیت کتاب
آشنایی با مکتب کبرویه، تألیف کاظم محمّدی کتاب در یک جلد با مقدّمهای مهمّ و بلند و تمهیدی برای ورود به بحث نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 354 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایهی کامل دیده میشود.
پانویس
منابع مقاله
مقدّمه و متن کتاب
وابستهها
فوائح الجمال مرصاد العباد علاء الدّوله سمنانی پیر عارفان پیشینهی عرفان و تصوّف مولانا بهاء ولد (زندگی، سلوک و اندیشه) بهاء ولد (سلطان العلمای بلخ)
سیّد برهان، لالای مولانا سید برهانالدین، مرشد مولانا
نجم کبری
نجمالدین کبری پیر ولی تراش
تحفة البرره فی مسائل العشره
مکتوبات علاءالدّوله سمنانی
سعدالدّین حموی (زندگی، سلوک و اندیشه)