تاریخ اسماعیلیان در ایران در سده‌های 5 - 7 هجری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فارابى' به 'فارابى'
جز (جایگزینی متن - 'فارابى' به 'فارابى')
خط ۷۵: خط ۷۵:
بااينكه اسماعيليان در تاريخ خود اين همه دست به پس‌گرايى زدند، ولى بااين‌همه تا اندازه‌اى رنگ فلسفى و بوى خردگرايى در ايشان (برخى گروه‌هاى آنها) مانده است. پس در برخى از دانشمندان تا اندازه‌اى آزادى انديشه و ذوق فلسفى ديده مى‌شود كه در برابر آنها، نويسندگان نوين ايشان هستند» (ر. ك.: مقدمه كتاب، ص هفت - هشت).
بااينكه اسماعيليان در تاريخ خود اين همه دست به پس‌گرايى زدند، ولى بااين‌همه تا اندازه‌اى رنگ فلسفى و بوى خردگرايى در ايشان (برخى گروه‌هاى آنها) مانده است. پس در برخى از دانشمندان تا اندازه‌اى آزادى انديشه و ذوق فلسفى ديده مى‌شود كه در برابر آنها، نويسندگان نوين ايشان هستند» (ر. ك.: مقدمه كتاب، ص هفت - هشت).


2. گفتنى است كه در مقدمه دكتر على‌نقى منزوى (پدر مترجم)، رگه‌هايى از گرايش افراطى شعوبيت (عرب‌ستيزى) مشاهده مى‌شود؛ به‌عنوان مثال دكتر منزوى نوشته است: «جهان‌بينى هرمى ساسانيان در يورش تازيان، به‌ظاهر نابود مى‌شود، ولى پايه‌هاى آن در انديشه مردم ساده كوچه و بازار پايدار مى‌ماند تا آنكه فارابى در سده چهارم هجرت (260 - 339 برابر با 874 - 950م) از آسياى ميانه برمى‌خيزد و در خراسان بزرگ در كانون گنوسيزم اسلامى ايرانى پرورش مى‌يابد... و پس از آشنايى با شيوه و فلسفه سياسى حكومت ساسانيان، گنوسيزم را به زبان تازى (البته ناگزيرانه) مى‌نگارد و آن را «آراء أهل المدينة الفاضلة» نام مى‌گذارد. وى يادداشت‌هاى خود را از روى منابع خداينامك‌هاى مانده روزگار خود كه در دسترس داشته، گردآورى مى‌كند و براى آيندگان نگاه مى‌دارد، سپس سهروردى (549 - 587ق برابر با 1154 - 1194م) هرم اجتماعى فارابى را در هرم فراختر فلسفه خود مى‌گنجاند و كپى اسلامى «شيدان شيد - تمه» را به‌گونه «نور الأنوار - غسق» درمى‌آورد و بى‌هراس از خشم جانسوز فرمانروايان كرد تازى‌گرا در شام براى نسبت دادن اين فلسفه به انديشه‌وران راستين آن «فيلسوفان خسروانى»، بى‌باكانه جان و جوانى خود را در اين راه مى‌بازد...» (همان، ص سه - چهار).
2. گفتنى است كه در مقدمه دكتر على‌نقى منزوى (پدر مترجم)، رگه‌هايى از گرايش افراطى شعوبيت (عرب‌ستيزى) مشاهده مى‌شود؛ به‌عنوان مثال دكتر منزوى نوشته است: «جهان‌بينى هرمى ساسانيان در يورش تازيان، به‌ظاهر نابود مى‌شود، ولى پايه‌هاى آن در انديشه مردم ساده كوچه و بازار پايدار مى‌ماند تا آنكه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در سده چهارم هجرت (260 - 339 برابر با 874 - 950م) از آسياى ميانه برمى‌خيزد و در خراسان بزرگ در كانون گنوسيزم اسلامى ايرانى پرورش مى‌يابد... و پس از آشنايى با شيوه و فلسفه سياسى حكومت ساسانيان، گنوسيزم را به زبان تازى (البته ناگزيرانه) مى‌نگارد و آن را «آراء أهل المدينة الفاضلة» نام مى‌گذارد. وى يادداشت‌هاى خود را از روى منابع خداينامك‌هاى مانده روزگار خود كه در دسترس داشته، گردآورى مى‌كند و براى آيندگان نگاه مى‌دارد، سپس سهروردى (549 - 587ق برابر با 1154 - 1194م) هرم اجتماعى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] را در هرم فراختر فلسفه خود مى‌گنجاند و كپى اسلامى «شيدان شيد - تمه» را به‌گونه «نور الأنوار - غسق» درمى‌آورد و بى‌هراس از خشم جانسوز فرمانروايان كرد تازى‌گرا در شام براى نسبت دادن اين فلسفه به انديشه‌وران راستين آن «فيلسوفان خسروانى»، بى‌باكانه جان و جوانى خود را در اين راه مى‌بازد...» (همان، ص سه - چهار).


همين گرايش در مطالب مترجم درپاورقى‌ها نيز جلوه‌گر شده است؛ به‌عنوان مثال او نوشته است: «انگيزه تكيه سلجوقيان بر نيروهاى يادشده آن بود كه ايرانيان از نخستين سده، اسلام را به شكل گنوسيستى و توحيد اشراقى پدران زردشتى خود پذيرفته بودند كه با توحيد عددى سنّى عرب‌هاى حاكم ناسازگار بود. سپس انديشمندان آزادى‌خواه ايران اين گنوسيسم اسلامى را به شكل سلاح ايدئولوژيك براى رفض و طرد عرب به كار گرفتند و حكومت‌هاى ايرانى گنوسيست مسلمان (طاهرى، صفارى، سامانى) تشكيل دادند» (همان، ص 7 - 8، پاورقى 1.m).
همين گرايش در مطالب مترجم درپاورقى‌ها نيز جلوه‌گر شده است؛ به‌عنوان مثال او نوشته است: «انگيزه تكيه سلجوقيان بر نيروهاى يادشده آن بود كه ايرانيان از نخستين سده، اسلام را به شكل گنوسيستى و توحيد اشراقى پدران زردشتى خود پذيرفته بودند كه با توحيد عددى سنّى عرب‌هاى حاكم ناسازگار بود. سپس انديشمندان آزادى‌خواه ايران اين گنوسيسم اسلامى را به شكل سلاح ايدئولوژيك براى رفض و طرد عرب به كار گرفتند و حكومت‌هاى ايرانى گنوسيست مسلمان (طاهرى، صفارى، سامانى) تشكيل دادند» (همان، ص 7 - 8، پاورقى 1.m).
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
[[رده:تاریخ]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده:تاریخ ایران]]
[[رده:تاریخ ایران]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش