۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ العروة لاهل الخلوة و الجلوة ( عربی ) را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به العروة لأهل الخلوة و الجلوة منتقل کرد) |
جز (جایگزینی متن - ': ==' به '==') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== معرّفى اجمالى كتاب | == معرّفى اجمالى كتاب== | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
كتاب از امّهات مولّفات قطب المحققين شيخ علاءالدولهى سمنانى بشمار مىرود، به طورى كه آثار و امالى ديگر شيخ عموماً و رسالهى «بيان الاحسان لاهل العرفان» وى خصوصاً متأثر از عروه مىباشد. بنابراين مىتوان گفت كه ارزندهترين و عميقترين اثر شيخ همين كتاب است. كتاب مزبور نه تنها بعد از حيات شيخ مورد توجّه و مراجعهى اصحاب عرفان بوده، بلكه در زمان حيات مولّف نيز از شهرت فراوانى برخوردار بوده است. چنانكه هم مشايخ و عرفاى هم عصر وى به آن كتاب توجه كرده و مراجعه داشتهاند و هم مشايخ سدهى نهم و دهم؛ مانند يعقوب غزنوى چرخى و سيدحيدر آملى و نورالدين جامى به كرّات و مرّات به اين كتاب شيخ مراجعه كرده و يا عباراتى از آن را در آثار خود نقل كردهاند. كتاب در دو مورد در نظر معاصران مولّف و متأخّران مورد انتقاد قرار گرفته است، يكى آن كه علاءالدوله پارهاى از آراى ابن عربى را در عروه عنوان كرده و آنها را مردود دانسته است. وى با «وحدت وجود» ابن عربى سخت مخالف است و با تندى و عصبيّت تمام آن را رد مىكند. ديگر اين كه در كتاب به فوت حضرت حجّت(عج) اشاره شده است و اين قول او نه تنها مقبول نيست، بلكه مردود و نادرست نيز مىباشد. | كتاب از امّهات مولّفات قطب المحققين شيخ علاءالدولهى سمنانى بشمار مىرود، به طورى كه آثار و امالى ديگر شيخ عموماً و رسالهى «بيان الاحسان لاهل العرفان» وى خصوصاً متأثر از عروه مىباشد. بنابراين مىتوان گفت كه ارزندهترين و عميقترين اثر شيخ همين كتاب است. كتاب مزبور نه تنها بعد از حيات شيخ مورد توجّه و مراجعهى اصحاب عرفان بوده، بلكه در زمان حيات مولّف نيز از شهرت فراوانى برخوردار بوده است. چنانكه هم مشايخ و عرفاى هم عصر وى به آن كتاب توجه كرده و مراجعه داشتهاند و هم مشايخ سدهى نهم و دهم؛ مانند يعقوب غزنوى چرخى و سيدحيدر آملى و نورالدين جامى به كرّات و مرّات به اين كتاب شيخ مراجعه كرده و يا عباراتى از آن را در آثار خود نقل كردهاند. كتاب در دو مورد در نظر معاصران مولّف و متأخّران مورد انتقاد قرار گرفته است، يكى آن كه علاءالدوله پارهاى از آراى ابن عربى را در عروه عنوان كرده و آنها را مردود دانسته است. وى با «وحدت وجود» ابن عربى سخت مخالف است و با تندى و عصبيّت تمام آن را رد مىكند. ديگر اين كه در كتاب به فوت حضرت حجّت(عج) اشاره شده است و اين قول او نه تنها مقبول نيست، بلكه مردود و نادرست نيز مىباشد. | ||
== ساختار كتاب | == ساختار كتاب== | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
باب ششم: در بيان صراط مستقيم است،اين باب شامل چهار فصل است كه عبارتند از: شناخت صراط مستقيم و اشاره به سرگذشت خود، شناخت طريقت صوفيان و اشاره به سير و سلوك خود، مناظرهى علاءالدوله با شيطان نفس، بيان اركان قصر ولايت.توجه اين كه خاتمهى كتاب اختصاص به بيان طبقات اقطاب و شناخت حضرت خضر(ع) و خصايل او دارد. | باب ششم: در بيان صراط مستقيم است،اين باب شامل چهار فصل است كه عبارتند از: شناخت صراط مستقيم و اشاره به سرگذشت خود، شناخت طريقت صوفيان و اشاره به سير و سلوك خود، مناظرهى علاءالدوله با شيطان نفس، بيان اركان قصر ولايت.توجه اين كه خاتمهى كتاب اختصاص به بيان طبقات اقطاب و شناخت حضرت خضر(ع) و خصايل او دارد. | ||
== گزارش محتوا | == گزارش محتوا== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
علاءالدّوله در باب ششم كتاب مىگويد كه: «بدان كه محمد بن العكسرى رضى الله عنه و عن آبائه الكرام چون غايب شد، از چشم خلق، به دايره ابدال پيوست و ترقّى كرد تا سيّد افراد شد و به مرتبه قطبيّت رسيد. بعد از آن كه على بن الحسين البغدادى به جوار حقّ پيوست، او قطب شد و به جاى وى بنشست. شانزده سال، بعد از آن، به جوار حقّ پيوست به روح و ريحان، و نماز گزارد. بر وى عثمان بن يعقوب الجوينى الخراسانى» اين نظر علاءالدّوله نه تنها مقبول نيست، بلكه مردود و نادرست است، زيرا مذهب شيعهى اثنى عشريّه معتقدند به اين كه آن حضرت در قيد حيات هستند و در پردهى غيبت بسر مىبردند. البته در صورتى كه علاءالدوله از مشايخ صوفيهى اهل سنّت بوده باشد، باز هم نظر وى دربارهى فوت حضرت حجت مطابق و موافق با نظر و عقيدهى اهل سنّت نمىتواند باشد. | علاءالدّوله در باب ششم كتاب مىگويد كه: «بدان كه محمد بن العكسرى رضى الله عنه و عن آبائه الكرام چون غايب شد، از چشم خلق، به دايره ابدال پيوست و ترقّى كرد تا سيّد افراد شد و به مرتبه قطبيّت رسيد. بعد از آن كه على بن الحسين البغدادى به جوار حقّ پيوست، او قطب شد و به جاى وى بنشست. شانزده سال، بعد از آن، به جوار حقّ پيوست به روح و ريحان، و نماز گزارد. بر وى عثمان بن يعقوب الجوينى الخراسانى» اين نظر علاءالدّوله نه تنها مقبول نيست، بلكه مردود و نادرست است، زيرا مذهب شيعهى اثنى عشريّه معتقدند به اين كه آن حضرت در قيد حيات هستند و در پردهى غيبت بسر مىبردند. البته در صورتى كه علاءالدوله از مشايخ صوفيهى اهل سنّت بوده باشد، باز هم نظر وى دربارهى فوت حضرت حجت مطابق و موافق با نظر و عقيدهى اهل سنّت نمىتواند باشد. | ||
== وضعيّت كتاب | == وضعيّت كتاب== | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
ویرایش