پرش به محتوا

دیوان عارف قزوینی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[سپانلو، محمد علي]] (نویسنده)
[[سپانلو، محمدعلی]] (نویسنده)
[[اخوت، مهدي]] (نویسنده)
[[اخوت، مهدي]] (نویسنده)


| زبان =
| زبان =
| کد کنگره =‏PIR‎‏ ‎‏7762‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9*‏
| کد کنگره =‏PIR‎‏ ‎‏7762‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9*‏
  | موضوع =شعر فارسي - قرن 14  
  | موضوع =شعر فارسی- قرن 14  


| ناشر = مؤسسه انتشارات نگاه  
| ناشر = مؤسسه انتشارات نگاه  
خط ۱۹: خط ۱۹:
| شابک =964-6736-49-1  
| شابک =964-6736-49-1  
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12122
| کتابخوان همراه نور =12122
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۲۵: خط ۲۶:
}}
}}


'''دیوان عارف قزوینی'''، مجموعه اشعار ابوالقاسم عارف قزوینی (1258- 1312ش) است که توسط محمدعلی سپانلو و مهدی اخوت، تدوین شده است.
'''دیوان عارف قزوینی'''، مجموعه اشعار [[ابوالقاسم عارف قزوینی]] (1258- 1312ش) است که توسط [[سپانلو، محمدعلی|محمدعلی سپانلو]] و [[اخوت، مهدي|مهدی اخوت]]، تدوین شده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۱: خط ۴۲:
به‌منظور آشنایی با اشعار این شاعر بزرگ، در ادامه، به بررسی مفاهیم سیاسی و اجتماعی مطرح شده در غزلیات او، پرداخته می‌شود:
به‌منظور آشنایی با اشعار این شاعر بزرگ، در ادامه، به بررسی مفاهیم سیاسی و اجتماعی مطرح شده در غزلیات او، پرداخته می‌شود:
# وطن:
# وطن:
وطنی که عارف در غزلیات خود از آن سخن می‌گوید و برای آن شعر می‌سراید، به معنای ایران و با محدوده جغرافیایی و سیاسی مشخص است. گاهی وطن‌دوستی عارف شکل افراطی به خود می‌گیرد و وطن‌پرستی افراطی پیش می‌رود که شاعر به برتری ملی خود بر دیگران یقین پیدا می‌کند. او نگرشی کاملاً ایرانی به وطن دارد. در نظر او، ایران و گذشته پرافتخار آن، ستودنی است. در وطن‌دوستی عارف، مفاهیم زیر وجود دارد:
#:وطنی که عارف در غزلیات خود از آن سخن می‌گوید و برای آن شعر می‌سراید، به معنای ایران و با محدوده جغرافیایی و سیاسی مشخص است. گاهی وطن‌دوستی عارف شکل افراطی به خود می‌گیرد و وطن‌پرستی افراطی پیش می‌رود که شاعر به برتری ملی خود بر دیگران یقین پیدا می‌کند. او نگرشی کاملاً ایرانی به وطن دارد. در نظر او، ایران و گذشته پرافتخار آن، ستودنی است. در وطن‌دوستی عارف، مفاهیم زیر وجود دارد:
## وطن‌دوستی:
1.وطن‌دوستی:  
عارف، معتقد است که هرکه عاشق وطن است، باید جان خود را در راه وطن فدا کند و تا آخرین لحظه از عشق وطن دست برندارد:
عارف، معتقد است که هرکه عاشق وطن است، باید جان خود را در راه وطن فدا کند و تا آخرین لحظه از عشق وطن دست برندارد:
'''وطن‌پرست دهد جان خود به راه وطن
 
به حرف یاوه و جان دادن زبانی نیست'''
{{شعر}}
'''تا آن دقیقه‌ای که نکرد استخوانم آب
{{ب|'' وطن‌پرست دهد جان خود به راه وطن ''|2='' به حرف یاوه و جان دادن زبانی نیست''}}
از سر هوای عشق وطن دست برنداشت'''
{{ب|'' تا آن دقیقه‌ای که نکرد استخوانم آب''|2=''از سر هوای عشق وطن دست برنداشت''}}
## ستایش شهیدان راه وطن:
{{ب||2=}}{{پایان شعر}}
'''تنم فدای سر دادگستری کز خون
 
هزار نقش وطن کرد زیب پیکر خویش'''
2.ستایش شهیدان راه وطن:
'''آنآن‌که در ره وطن از جان گذشته‌اند
{{شعر}}
ایران ز خونشان شده آباد زنده‌باد'''
{{ب|'' تنم فدای سر دادگستری کز خون ''|2=''هزار نقش وطن کرد زیب پیکر خویش ''}}
'''بر خاک عاشقان وطن گر کند عبور
{{ب|'' آنآن‌که در ره وطن از جان گذشته‌اند ''|2=''ایران ز خونشان شده آباد زنده‌باد ''}}
عارف هر آن کسی که کند یاد زنده‌باد'''
{{ب|'' بر خاک عاشقان وطن گر کند عبور''|2=''عارف هر آن کسی که کند یاد زنده‌باد ''}}
## وطن‌فروشی:
{{پایان شعر}}
 
3.وطن‌فروشی:
عارف بسیار بر وطن‌فروشان و خائنین خرده می‌گیرد و همواره در پی مجازات کردن وطن‌فروشان برمی‌آید.
عارف بسیار بر وطن‌فروشان و خائنین خرده می‌گیرد و همواره در پی مجازات کردن وطن‌فروشان برمی‌آید.
'''دارم امید شود دار مجازات به پا
{{شعر}}
خائن آن روز به دار است تماشا دارد'''
{{ب|'' دارم امید شود دار مجازات به پا ''|2='' خائن آن روز به دار است تماشا دارد ''}}
'''ز خائنین وطن جز به‌پای چوبه دار
{{ب|'' ز خائنین وطن جز به‌پای چوبه دار ''|2='' میان جمع، تو تفریق در حساب مکن ''<ref>ر.ک: همان، ص469- 470</ref>}}
میان جمع، تو تفریق در حساب مکن'''<ref>ر.ک: همان، ص469- 470</ref>.
{{پایان شعر}}
# باستان‌گرایی و تفاخر به پیشینه تاریخی:
 
4.باستان‌گرایی و تفاخر به پیشینه تاریخی
در غزلیات عارف، به داستان قیام کاوه علیه ضحاک اشاره می‌شود؛ ظالمان به ضحاک تشبیه می‌شوند و شاعر آزادی‌خواه به دنبال کارهای می‌گردد تا بر ضد ظلم و ظالم قیام کند:
در غزلیات عارف، به داستان قیام کاوه علیه ضحاک اشاره می‌شود؛ ظالمان به ضحاک تشبیه می‌شوند و شاعر آزادی‌خواه به دنبال کارهای می‌گردد تا بر ضد ظلم و ظالم قیام کند:
'''نابود باد ظلم، چو ضحاک ماردوش
 
تا بود و هست کاوه حداد زنده‌باد'''
{{شعر}}
{{ب|'' نابود باد ظلم، چو ضحاک ماردوش ''|2='' تا بود و هست کاوه حداد زنده‌باد''}}
{{پایان شعر}}
 
او همچنین برای نشان دادن عظمت ایران، از گذشته باستانی ایران کمک می‌گیرد و با استفاده از فعل «بود» که فعل گذشته است، اشاره می‌کند که این عظمت در گذشته بوده و در دوره مشروطه نیست:
او همچنین برای نشان دادن عظمت ایران، از گذشته باستانی ایران کمک می‌گیرد و با استفاده از فعل «بود» که فعل گذشته است، اشاره می‌کند که این عظمت در گذشته بوده و در دوره مشروطه نیست:
'''به اقتدار چه نازی؟ که روزی ایران را
{{شعر}}
مزیت و شرف و فخر و اعتباری بود'''
{{ب|''به اقتدار چه نازی؟ که روزی ایران را ''|2='' مزیت و شرف و فخر و اعتباری بود''}}
'''چو کاوه وقتی سردار نامداری داشت
{{ب|''چو کاوه وقتی سردار نامداری داشت ''|2='' در این دیار چو سیروس شهریاری بود''<ref>ر.ک: همان، ص471- 472</ref>}}
در این دیار چو سیروس شهریاری بود'''<ref>ر.ک: همان، ص471- 472</ref>.
{{پایان شعر}}


عارف برای به تصویر کشیدن عظمت ایرانیان، به قهرمانان اسطوره‌ای و تاریخی شاهنامه، مانند اردشیر، شاپور، اسفندیار، داریوش و جم و داستان آن‌ها اشاره کرده است:
عارف برای به تصویر کشیدن عظمت ایرانیان، به قهرمانان اسطوره‌ای و تاریخی شاهنامه، مانند اردشیر، شاپور، اسفندیار، داریوش و جم و داستان آن‌ها اشاره کرده است:
'''دست خودی پای اجنبی ز میان برد
{{شعر}}
مملکت اردشیر و کشور شاپور'''
{{ب|'' دست خودی پای اجنبی ز میان برد ''|2='' مملکت اردشیر و کشور شاپور ''}}
'''به این محیط که امروز بی کس و یار است
{{ب|'' به این محیط که امروز بی کس و یار است ''|2='' کمان کشیده چو اسفندیار، یاری بود ''}}
کمان کشیده چو اسفندیار، یاری بود'''
{{ب|'' بدآن‌که مملکت داریوش و کشور جم''|2='' به دست فتنه بیگانگان نخواهد ماند ''<ref>ر.ک: همان، ص472</ref>}}
'''بدآن‌که مملکت داریوش و کشور جم
{{پایان شعر}}
به دست فتنه بیگانگان نخواهد ماند'''<ref>ر.ک: همان، ص472</ref>.
 
# توجه به شخصیت زنان و حقوق آن‌ها:
5.توجه به شخصیت زنان و حقوق آن‌ها:
عارف از جمله شاعرانی است که در غزلیات خود وضعیت فلاکت‌بار زنان را توصیف می‌کند، از زنان دفاع می‌نماید و آنان را تشویق می‌کند که حقوق خود را از مردان بگیرند:
عارف از جمله شاعرانی است که در غزلیات خود وضعیت فلاکت‌بار زنان را توصیف می‌کند، از زنان دفاع می‌نماید و آنان را تشویق می‌کند که حقوق خود را از مردان بگیرند:
'''جامه زن به تن اولی تر اگر آید غیر
{{شعر}}
زآن‌که بیچاره در این مملکت امروز زن است'''
{{ب|'' جامه زن به تن اولی تر اگر آید غیر ''|2=''زآن‌که بیچاره در این مملکت امروز زن است''}}
'''حقوق خویش ز مردان اگر زنان گیرند
{{ب|'' حقوق خویش ز مردان اگر زنان گیرند ''|2=''در این میان من و صد دشت زن، سپاه من است''<ref>ر.ک: همان، ص472- 473</ref>}}{{پایان شعر}}
در این میان من و صد دشت زن، سپاه من است'''<ref>ر.ک: همان، ص472- 473</ref>.
 
# آزادی:
6.آزادی:
عارف مانند دیگر شاعران دوره مشروطه، از آزادی سخن می‌گوید و مردم را برای به دست آوردن آزادی‌هایی که از آن محروم بودند، تشویق می‌کند و اشاره می‌کند که در راه به دست آوردن آن باید حتی از جان گذشت:
عارف مانند دیگر شاعران دوره مشروطه، از آزادی سخن می‌گوید و مردم را برای به دست آوردن آزادی‌هایی که از آن محروم بودند، تشویق می‌کند و اشاره می‌کند که در راه به دست آوردن آن باید حتی از جان گذشت:{{شعر}}
'''گر قباله جنت پیشکش کنی ندهم
{{ب|'' گر قباله جنت پیشکش کنی ندهم ''|2=''یک‌نفس کشیدن را در هوای آزادی''}}
یک‌نفس کشیدن را در هوای آزادی'''
{{ب|''طی راه آزادی نیست کار اسکندر ''|2=''پیر شد در این ره خضر، مرد اندر این وادی''}}
'''طی راه آزادی نیست کار اسکندر
{{ب|''کشت آزادی سیراب ز خون باید ''|2=''لیک این تمنا کسی از ملت بی‌خون نکند''<ref>ر.ک: همان، ص474</ref>}}
پیر شد در این ره خضر، مرد اندر این وادی'''
{{پایان شعر}}
'''کشت آزادی سیراب ز خون باید
 
لیک این تمنا کسی از ملت بی‌خون نکند'''<ref>ر.ک: همان، ص474</ref>.
7.حمایت از قشر مستضعف:
# حمایت از قشر مستضعف:
عارف در غزلیاتش، سرمایه‌داران را هدف تیر انتقاد قرار داده است:
عارف در غزلیاتش، سرمایه‌داران را هدف تیر انتقاد قرار داده است:
'''از خرابی یک‌مشت رنجبر چه می‌خواهی
{{شعر}}
تا به کی توانی کرد زین خرابی آبادی'''
{{ب|'' از خرابی یک‌مشت رنجبر چه می‌خواهی ''|2='' تا به کی توانی کرد زین خرابی آبادی ''}}
{{پایان شعر}}
 
او همچنین به مقایسه زندگی زارع و مالک می‌پردازد:
او همچنین به مقایسه زندگی زارع و مالک می‌پردازد:
'''غمم این است که در سفره زارع نان نیست
{{شعر}}
مالکی خوش، که ز گندم دو سه خرمن دارد'''
{{ب|'' غمم این است که در سفره زارع نان نیست''|2='' مالکی خوش، که ز گندم دو سه خرمن دارد''}}
'''کی ز بدبختی و تنهایی و فقر است آگاه
{{ب|'' کی ز بدبختی و تنهایی و فقر است آگاه''|2='' آن‌که فرزند و زن و خانه روشن دارد''<ref>ر.ک: همان، ص474</ref>}}
آن‌که فرزند و زن و خانه روشن دارد'''<ref>ر.ک: همان، ص474</ref>.
{{پایان شعر}}
# نکوهش جهل و توجه به تعلیم و تربیت:
 
عارف مانند دیگر شاعران آزادی‌خواه دوره مشروطه، جهل و نادانی مردم را مهم‌ترین عامل تداوم حکومت استبدادی و بندگی و اسارت مردم می‌داند؛ ازاین‌رو، در غزلیات خود به نکوهش نادانی و درنتیجه غفلت مردم می‌پردازد. او روزگار مردم محکوم و جاهل را مانند سیاهی خال معشوق می‌داند و سعادت علم و علم‌آموزی را به «پرنده فرخنده فال» و شومی و تاریکی جهل را به «جغد» تشبیه می‌کند و اشاره
8.نکوهش جهل و توجه به تعلیم و تربیت:
می‌کند که عاقبت مردم جاهل، نابودی است و تنها راه نجات را در یادگیری معارف و علوم می‌داند:
عارف مانند دیگر شاعران آزادی‌خواه دوره مشروطه، جهل و نادانی مردم را مهم‌ترین عامل تداوم حکومت استبدادی و بندگی و اسارت مردم می‌داند؛ ازاین‌رو، در غزلیات خود به نکوهش نادانی و درنتیجه غفلت مردم می‌پردازد. او روزگار مردم محکوم و جاهل را مانند سیاهی خال معشوق می‌داند و سعادت علم و علم‌آموزی را به «پرنده فرخنده فال» و شومی و تاریکی جهل را به «جغد» تشبیه می‌کند و اشاره می‌کند که عاقبت مردم جاهل، نابودی است و تنها راه نجات را در یادگیری معارف و علوم می‌داند:
'''بسوخت که بر صورت تو خال سیاه
{{شعر}}
بسان ملت محکوم جاهل افتاده'''
{{ب|'' بسوخت که بر صورت تو خال سیاه ''|2='' بسان ملت محکوم جاهل افتاده''}}
'''سخن ز علم مگو پیش جهل، در بر جغد
{{ب|'' سخن ز علم مگو پیش جهل، در بر جغد ''|2='' حدیث طایر فرخنده فال نتوان گفت''<ref>ر.ک: همان، ص474- 475</ref>}}
حدیث طایر فرخنده فال نتوان گفت'''<ref>ر.ک: همان، ص474- 475</ref>.
{{پایان شعر}}


عارف مردم ایران را نژادی می‌داند که همواره به دنبال علم و دانش بوده‌اند و اشاره می‌کند برای هدایت شدن به راه درست، باید از علم مدد گرفت:
عارف مردم ایران را نژادی می‌داند که همواره به دنبال علم و دانش بوده‌اند و اشاره می‌کند برای هدایت شدن به راه درست، باید از علم مدد گرفت:
'''ز پرتگاه سیه روز شام گمراهی
{{شعر}}
ز نور صبح معارف بخواه استمداد'''
{{ب|'' ز پرتگاه سیه روز شام گمراهی ''|2=''ز نور صبح معارف بخواه استمداد''}}
'''به روزگار نژادی که داد دانش داد
{{ب|'' به روزگار نژادی که داد دانش داد ''|2=''چه شد که گشت ز بی‌دانشی نژند نژاد''}}
چه شد که گشت ز بی‌دانشی نژند نژاد'''
{{ب|'' چو بوم شوم از آن مرزوبوم خیزد جهل ''|2=''همای دانش در کشوری که تخم نهاد''}}
'''چو بوم شوم از آن مرزوبوم خیزد جهل
{{ب|'' به سرنگونی ضحاک جهل چیره شود ''|2=''همیشه علم ازاین‌پس چو کاوه حداد''<ref>ر.ک: همان، ص475</ref>}}
همای دانش در کشوری که تخم نهاد'''
{{پایان شعر}}
'''به سرنگونی ضحاک جهل چیره شود
 
همیشه علم ازاین‌پس چو کاوه حداد'''<ref>ر.ک: همان، ص475</ref>.
9.استبداد:
# استبداد:
عارف، استبداد را عامل سلب آزادی‌های مردم می‌داند و از خداوند توانایی می‌خواهد تا استبداد را از میان ببرد:
عارف، استبداد را عامل سلب آزادی‌های مردم می‌داند و از خداوند توانایی می‌خواهد تا استبداد را از میان ببرد:
'''پنجه توانایی گر مدد کند روزی
{{شعر}}
بشکنم من از بازو پنجه ستبدادی'''<ref>ر.ک: همان، ص475- 476</ref>.
{{ب|'' پنجه توانایی گر مدد کند روزی ''|2='' بشکنم من از بازو پنجه ستبدادی ''<ref>ر.ک: همان، ص475- 476</ref>}}
{{پایان شعر}}


هم‌زمان با به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی از طرف محمدعلی شاه و به دار کشیدن جهانگیرخان و ملک، عارف در غزلی به نام «هاله زلف» و خطاب به معشوق، چنین می‌سراید:
هم‌زمان با به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی از طرف محمدعلی شاه و به دار کشیدن جهانگیرخان و ملک، عارف در غزلی به نام «هاله زلف» و خطاب به معشوق، چنین می‌سراید:
'''رها نکرد دل از زلف خود به استبداد
{{شعر}}
گرفت و گفت تو مشروطه‌ای طناب انداخت'''<ref>ر.ک: همان، ص476</ref>.
{{ب|'' رها نکرد دل از زلف خود به استبداد ''|2='' گرفت و گفت تو مشروطه‌ای طناب انداخت ''<ref>ر.ک: همان، ص476</ref>}}
# مشروطه:
{{پایان شعر}}
عارف، حکومت استبداد را «پرده در» و حکومت مشروطه را «پرده‌پوش» می‌داند و از اینکه حکومت مشروطه روی کار آمده، خدا را شکر می‌کند:
 
'''هزار پرده ز ایران درید استبداد
10.مشروطه:
هزار شکر که مشروطه پرده‌پوش آمد'''<ref>ر.ک: همان</ref>.
عارف، حکومت استبداد را «پرده در» و حکومت مشروطه را «پرده‌پوش» می‌داند و از اینکه حکومت مشروطه روی کار آمده، خدا را شکر می‌کند:{{شعر}}
# عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی:
{{ب|'' هزار پرده ز ایران درید استبداد''|2='' هزار شکر که مشروطه پرده‌پوش آمد''<ref>ر.ک: همان</ref>}}
{{پایان شعر}}
 
11.عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی:
عارف در غزلیات خود، از وجود ظلم در جامعه خبر می‌دهد و معتقد است که آتش ظلم در این سرزمین خاموش نمی‌گردد و ظلم و تعدی از حد گذشته است:
عارف در غزلیات خود، از وجود ظلم در جامعه خبر می‌دهد و معتقد است که آتش ظلم در این سرزمین خاموش نمی‌گردد و ظلم و تعدی از حد گذشته است:
'''ز حد گذشت تعدی، کسی نمی‌پرسد
{{شعر}}
حدود خانه بی‌خانمان ما ز کجاست'''
{{ب|'' ز حد گذشت تعدی، کسی نمی‌پرسد ''|2='' حدود خانه بی‌خانمان ما ز کجاست ''}}
'''برای ریختن خون فاسد این خلق
{{ب|'' برای ریختن خون فاسد این خلق''|2='' خبر دهید که چنگیز پی خجسته کجاست ''<ref>ر.ک: همان</ref>}}
خبر دهید که چنگیز پی خجسته کجاست'''<ref>ر.ک: همان</ref>.
{{پایان شعر}}


در پایان می‌توان چنین گفت که عارف، به تحولات اجتماعی و خواسته‌های مردم، توجه نشان داده و مسائلی مانند اوضاع نابسامان کشور، نبودن قانون، فقدان عدالت و وجود ظلم و... در شعر او، به‌خوبی منعکس شده است.
در پایان می‌توان چنین گفت که عارف، به تحولات اجتماعی و خواسته‌های مردم، توجه نشان داده و مسائلی مانند اوضاع نابسامان کشور، نبودن قانون، فقدان عدالت و وجود ظلم و... در شعر او، به‌خوبی منعکس شده است.
خط ۱۴۷: خط ۱۵۸:
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
# مقدمه و متن کتاب.
# مقدمه و متن کتاب.
# یوسفیان دارانی، سودابه؛ رشیدی آشجردی، مرتضی؛ خراسانی، محبوبه، «بررسی سبکی غزلیات اجتماعی عارف قزوینی و مقایسه با شاعران هم‌دوره (لایه ایدئولوژی)»، بهار ادب، علمی - پژوهشی، سال هشتم، شماره دوم، تابستان 1394، به آدرس:
# [http://research.iaun.ac.ir/pd/rashidi%20ashjerdi/pdfs/PaperM_9328.pdf یوسفیان دارانی، سودابه؛ رشیدی آشجردی، مرتضی؛ خراسانی، محبوبه، «بررسی سبکی غزلیات اجتماعی عارف قزوینی و مقایسه با شاعران هم‌دوره (لایه ایدئولوژی)»، بهار ادب، علمی - پژوهشی، سال هشتم، شماره دوم، تابستان 1394]،
http://research.iaun.ac.ir/pd/rashidi%20ashjerdi/pdfs/PaperM_9328.pdf






== وابسته‌ها ==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۱۶۳: خط ۱۷۴:
   
   
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:آپلود مهر(98)]]