۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تگ' به 'تگ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'شه' به 'شه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نامگذاری علم کلام، موضوع و تعریف آن، هدفها، روشهای بحث در علم کلام، رابطه بین علم کلام و | نامگذاری علم کلام، موضوع و تعریف آن، هدفها، روشهای بحث در علم کلام، رابطه بین علم کلام و دانشهای دیگر، تاریخچه، تطور علم کلام، نقش عقل در الهیات در پرتو کتاب و سنت، نقد نظریه مخالفان روش عقلی در الهیات، علم کلام نزد قاضی ایجی، [[جرجانی، ضیاءالدین بن سدیدالدین|جرجانی]]، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] و [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|حکیم لاهیجی]]، از فصول و مباحث این کتاب است. | ||
برای علم کلام، نامهای دیگری هم ذکر شده است که «اصول دین»، «الهیات»، «علم عقاید» و «فقه اکبر» از جمله آنهاست. برخی معتقدند که دانش کلام را ازآنرو کلام گویند که نخستین اختلاف و بحث اعتقادی که در میان مسلمانان بهصورت گسترده درگرفت، اختلاف درباره کلام الهی بود که آیا قدیم است یا حادث؟. این اختلافات چنان بالا گرفت که پای پادشاهان حکومت عباسی را نیز به این وادی باز کرد؛ مأمون، معتصم و واثق، همچون معتزله قائل به حدوث کلام الهی شدند و متوکل خود را با اهل حدیث همراه کرد و قائل به قدم آن شد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref>. | برای علم کلام، نامهای دیگری هم ذکر شده است که «اصول دین»، «الهیات»، «علم عقاید» و «فقه اکبر» از جمله آنهاست. برخی معتقدند که دانش کلام را ازآنرو کلام گویند که نخستین اختلاف و بحث اعتقادی که در میان مسلمانان بهصورت گسترده درگرفت، اختلاف درباره کلام الهی بود که آیا قدیم است یا حادث؟. این اختلافات چنان بالا گرفت که پای پادشاهان حکومت عباسی را نیز به این وادی باز کرد؛ مأمون، معتصم و واثق، همچون معتزله قائل به حدوث کلام الهی شدند و متوکل خود را با اهل حدیث همراه کرد و قائل به قدم آن شد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
نویسنده معتقد است که علم کلام دارای موضوع واحدی نیست، بلکه موضوع آن عبارت است از اصول دین و عقاید اسلامی؛ بنابراین در تعریف علم کلام میگوید: «علم باحث عن الله تعالی و صفاته الذاتية و الفعلية» أو «العقائد الإيمانية» و «أوضاع الشريعة»... ایشان پهنه و وسعت مباحث کلامی را مختص به اصول اعتقادی نمیداند، بلکه مشتمل بر مسائل فرعی و احکام عملی نیز میداند<ref>ر.ک: همان، ص27-30</ref>. | نویسنده معتقد است که علم کلام دارای موضوع واحدی نیست، بلکه موضوع آن عبارت است از اصول دین و عقاید اسلامی؛ بنابراین در تعریف علم کلام میگوید: «علم باحث عن الله تعالی و صفاته الذاتية و الفعلية» أو «العقائد الإيمانية» و «أوضاع الشريعة»... ایشان پهنه و وسعت مباحث کلامی را مختص به اصول اعتقادی نمیداند، بلکه مشتمل بر مسائل فرعی و احکام عملی نیز میداند<ref>ر.ک: همان، ص27-30</ref>. | ||
برای علم کلام فواید و غایاتی ذکر شده است که دینشناسی تحقیقی یکی از آنهاست. معرفت تفصیلی و تحقیقی درباره معارف دینی، بهویژه «معرفت الله» از ارزشی والا برخوردار است؛ بهگونهای که تعلیم و تبیین آن از اهداف رسالت انبیاء برشمرده شده است؛ علاوه بر آن روایات زیادی به این مسئله اشاره نموده است. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص)، از خداشناسی بهعنوان سرآمد و رأس همه | برای علم کلام فواید و غایاتی ذکر شده است که دینشناسی تحقیقی یکی از آنهاست. معرفت تفصیلی و تحقیقی درباره معارف دینی، بهویژه «معرفت الله» از ارزشی والا برخوردار است؛ بهگونهای که تعلیم و تبیین آن از اهداف رسالت انبیاء برشمرده شده است؛ علاوه بر آن روایات زیادی به این مسئله اشاره نموده است. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص)، از خداشناسی بهعنوان سرآمد و رأس همه دانشها یاد شده است<ref>ر.ک: همان، ص37-38</ref>. | ||
ارشاد و هدایت جاهلان و منحرفان و پاسداری از عقاید دینی از دیگر اهداف و فواید علم کلام شناخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص38-40</ref>. | ارشاد و هدایت جاهلان و منحرفان و پاسداری از عقاید دینی از دیگر اهداف و فواید علم کلام شناخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص38-40</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
[[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] درباره جایگاه علم کلام و نیازمندی برخی از علوم به علم کلام، میگوید: اساس همه علوم دینی، علم اصول دین است که مسائلش بر محور یقین میگردد و بدون آن ورود در مباحث علوم دینی دیگر، مانند اصول فقه و فروع آن ممکن نیست؛ زیرا شروع در آنها بدون آگاهی بر مسائل مربوط به اصول دین، مانند سقف بدون پایه است<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>. | [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] درباره جایگاه علم کلام و نیازمندی برخی از علوم به علم کلام، میگوید: اساس همه علوم دینی، علم اصول دین است که مسائلش بر محور یقین میگردد و بدون آن ورود در مباحث علوم دینی دیگر، مانند اصول فقه و فروع آن ممکن نیست؛ زیرا شروع در آنها بدون آگاهی بر مسائل مربوط به اصول دین، مانند سقف بدون پایه است<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>. | ||
روشهای استدلال منطقی، بر دو گونه است: منطق صوری و منطق مادی و برای هرکدام اقسامی است. روش استدلال منطقی صوری، دارای دو گونه کلی است: | |||
# روش استدلال مباشر: در این روش تنها یک قضیه کافی است تا از طریق آن، بر مطلوب استدلال شود و معرفت جدیدی به دست آید. | # روش استدلال مباشر: در این روش تنها یک قضیه کافی است تا از طریق آن، بر مطلوب استدلال شود و معرفت جدیدی به دست آید. | ||
# روش استدلال غیر مباشر: در این روش یک قضیه کافی نبوده، بلکه دو یا چند قضیه بهعنوان حد وسط، مورد استفاده قرار میگیرد. استدلال غیر مباشر، به سه نوع قیاس، استقراء و تمثیل تقسیم میشود<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. | # روش استدلال غیر مباشر: در این روش یک قضیه کافی نبوده، بلکه دو یا چند قضیه بهعنوان حد وسط، مورد استفاده قرار میگیرد. استدلال غیر مباشر، به سه نوع قیاس، استقراء و تمثیل تقسیم میشود<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
منطق، معرفتشناسی، فقه، اصول فقه، تفسیر و فلسفه اولی از علومی است که با علم کلام ارتباط دارد. | منطق، معرفتشناسی، فقه، اصول فقه، تفسیر و فلسفه اولی از علومی است که با علم کلام ارتباط دارد. | ||
ازآنجاکه علم منطق، قوانین تفکر صحیح و | ازآنجاکه علم منطق، قوانین تفکر صحیح و روشهای استدلال را میآموزد و علم کلام نیز علمی است نظری و استدلالی، طبعاً علم منطق از مبادی ضروری علم کلام خواهد بود؛ ازاینروی، متکلمان اسلامی، در آغاز رسالهها و بحثهای کلامی خود، بهطور مختصر یا مفصل، درباره منطق بحث کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص59-62</ref>. | ||
درباره ارتباط معرفتشناسی و علم کلام نیز میتوان گفت که معرفتشناسی، از علم در جهات مختلف، از جمله ماهیت و حقیقت علم، ابزارهای معرفت و شروط آن و توانایی انسان بر شناخت واقعیت بحث میکند. بدیهی است که اینگونه مباحث راه را برای دخول در مباحث کلامی هموار میکند؛ لذا میبینیم متکلمان مباحث آغازین کلامی خود را در موضوعاتی همچون فکر، نظر و شناخت مطرح میکنند<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>. | درباره ارتباط معرفتشناسی و علم کلام نیز میتوان گفت که معرفتشناسی، از علم در جهات مختلف، از جمله ماهیت و حقیقت علم، ابزارهای معرفت و شروط آن و توانایی انسان بر شناخت واقعیت بحث میکند. بدیهی است که اینگونه مباحث راه را برای دخول در مباحث کلامی هموار میکند؛ لذا میبینیم متکلمان مباحث آغازین کلامی خود را در موضوعاتی همچون فکر، نظر و شناخت مطرح میکنند<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>. |
ویرایش