۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هق' به 'هق') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'یب' به 'یب') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
محقق دیوان حاضر در مورد جمعآوری این دیوان بیان میدارد که رباعیات این بانوی دانشمند و فاضله با ذوق، دارای سبک و طعم مخصوصی هستند که با آثار دیگران بهسهولت مشتبه نمیشوند؛ اگرچه رباعیاتی به نام او در کتب تذکره و جنگهای کهن، ثبت است، نمیتوان بیتحقیق اغلب آنها را از [[مهستي گنجوي|مهستی]] دانست و به وی منسوب داشت، ولی تا جایی که سبک سخن یکدستی گفتار را مسلم میداشت، به جمعآوری آثار او کوشیده و آنچه را هم که منافی با اخلاق و عفت بوده از لحاظ تدوین کلیه آثار او بدون هیچگونه تغییری ثبت و آثار وی را تااندازهای که در اصالت آنها اطمینان داشتم انتخاب و گردآوری نمودم<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص29-30</ref>. | محقق دیوان حاضر در مورد جمعآوری این دیوان بیان میدارد که رباعیات این بانوی دانشمند و فاضله با ذوق، دارای سبک و طعم مخصوصی هستند که با آثار دیگران بهسهولت مشتبه نمیشوند؛ اگرچه رباعیاتی به نام او در کتب تذکره و جنگهای کهن، ثبت است، نمیتوان بیتحقیق اغلب آنها را از [[مهستي گنجوي|مهستی]] دانست و به وی منسوب داشت، ولی تا جایی که سبک سخن یکدستی گفتار را مسلم میداشت، به جمعآوری آثار او کوشیده و آنچه را هم که منافی با اخلاق و عفت بوده از لحاظ تدوین کلیه آثار او بدون هیچگونه تغییری ثبت و آثار وی را تااندازهای که در اصالت آنها اطمینان داشتم انتخاب و گردآوری نمودم<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص29-30</ref>. | ||
به عقیده [[فرامرزي، عبدالرحمن|عبدالرحمن فرامرزی]]، هیچکس رباعی را مثل [[مهستي گنجوي|مهستی]] نساخته، حتی خیام. رباعیات مهستی بهقدری روان و لطیف و بیحشو است که شبیه به یک زر خالصی | به عقیده [[فرامرزي، عبدالرحمن|عبدالرحمن فرامرزی]]، هیچکس رباعی را مثل [[مهستي گنجوي|مهستی]] نساخته، حتی خیام. رباعیات مهستی بهقدری روان و لطیف و بیحشو است که شبیه به یک زر خالصی میباشد که ابدا بار ندارد. به یک کلمه از کلمات [[مهستي گنجوي|مهستی]] نمیتوان اعتراض کرد که بیجا استعمال گشته یا برخلاف فصاحت یا بلاغت انتخاب شده است. | ||
اشعارش بهقدری روان و شیرین است که بااینکه در بسیاری از آنها صنایع بدیعی بهکار برده، ابدا این تکلف در آن معلوم نیست و از این بابت شباهت تامی به گفتههای سعدی دارد<ref>ر.ک: مقدمه عبدالرحمن فرامرزی، ص8</ref>. | اشعارش بهقدری روان و شیرین است که بااینکه در بسیاری از آنها صنایع بدیعی بهکار برده، ابدا این تکلف در آن معلوم نیست و از این بابت شباهت تامی به گفتههای سعدی دارد<ref>ر.ک: مقدمه عبدالرحمن فرامرزی، ص8</ref>. | ||
نکتهای که از مطالعه رباعیات مهستی شایان دقت است، رباعیاتی است که در وصف کسبه بازار ساخته و حکایاتی که بهمناسبت همین رباعیات درباره معاشقه سراینده با اصناف مختلف پرداخته شده، که از آن جمله اشخاص رباعیات او را راجع به پسر قصاب موضوع داستانی قرار داده و حدس زدهاند که مهستی عاشق قصابپسری بوده، ولی پس از مطالعه باقی رباعیات او که در وصف باقی کسبه بازار ساخته است معلوم میشود که این معاشقه شاعرانه منحصر به پسر قصاب نبوده و سایرین نیز از آن نصیبی بردهاند و این رباعیات را شاعره فقط محظ مناسباتی که میان کلمات کلاهدوز و پارهدوز و غیره بوده و زمینه تشبیه و ایهام در آنها مهیا بوده است، میساخته و در اغلب آنها با کلمات بازی شده و معانی تاریک دور از ذهنی پرورده شده است که البته عاشق شیفته به این نکات نمیپردازد و برای بیان احساسات سرکش این تصنیفات را بهکار | نکتهای که از مطالعه رباعیات مهستی شایان دقت است، رباعیاتی است که در وصف کسبه بازار ساخته و حکایاتی که بهمناسبت همین رباعیات درباره معاشقه سراینده با اصناف مختلف پرداخته شده، که از آن جمله اشخاص رباعیات او را راجع به پسر قصاب موضوع داستانی قرار داده و حدس زدهاند که مهستی عاشق قصابپسری بوده، ولی پس از مطالعه باقی رباعیات او که در وصف باقی کسبه بازار ساخته است معلوم میشود که این معاشقه شاعرانه منحصر به پسر قصاب نبوده و سایرین نیز از آن نصیبی بردهاند و این رباعیات را شاعره فقط محظ مناسباتی که میان کلمات کلاهدوز و پارهدوز و غیره بوده و زمینه تشبیه و ایهام در آنها مهیا بوده است، میساخته و در اغلب آنها با کلمات بازی شده و معانی تاریک دور از ذهنی پرورده شده است که البته عاشق شیفته به این نکات نمیپردازد و برای بیان احساسات سرکش این تصنیفات را بهکار نمیبرد و مناسبت پیدا کردن با یار را بهتر میداند از مناسبت پیدا کردن میان الفاظ و معانی<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص30</ref>. | ||
شادروان اسماعیل امیرخیزی در اینباره میگوید: عقیده نگارنده در خصوص معاشقه [[مهستي گنجوي|مهستی]] چنین است که این قضیه تنها از توسعه معنی رباعیات شاعره پیدا نشده، بلکه این سهو، یعنی اسناد تعشق، اولین دفعه از کسی سر زده است که شرح حال مهستی را در تاریخ گزیده دیده که مینویسد: مهستی رباعیات خوب دارد در حق خوشپسری قصاب. سپس همان شخص با رویه افراط در قیاسی که اغلب تذکرهنویسان دارند از اینکه حمدالله مستوفی در شرح حال مهستی به ذکر یک رباعی (راجع به پسر قصاب) اکتفا نموده، به اشتباه افتاده است که مهستی را با قصاب سروکاری بوده؛ رفتهرفته این خبط، وسعت یافته و هر کسی که آمده خدمتی به مهستی کرده و در حق این معاشقه الهامی حکایتی ساخته است.<ref>ر.ک: همان، ص30-31</ref>. | شادروان اسماعیل امیرخیزی در اینباره میگوید: عقیده نگارنده در خصوص معاشقه [[مهستي گنجوي|مهستی]] چنین است که این قضیه تنها از توسعه معنی رباعیات شاعره پیدا نشده، بلکه این سهو، یعنی اسناد تعشق، اولین دفعه از کسی سر زده است که شرح حال مهستی را در تاریخ گزیده دیده که مینویسد: مهستی رباعیات خوب دارد در حق خوشپسری قصاب. سپس همان شخص با رویه افراط در قیاسی که اغلب تذکرهنویسان دارند از اینکه حمدالله مستوفی در شرح حال مهستی به ذکر یک رباعی (راجع به پسر قصاب) اکتفا نموده، به اشتباه افتاده است که مهستی را با قصاب سروکاری بوده؛ رفتهرفته این خبط، وسعت یافته و هر کسی که آمده خدمتی به مهستی کرده و در حق این معاشقه الهامی حکایتی ساخته است.<ref>ر.ک: همان، ص30-31</ref>. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' تا کی ز غم تو رخ به خون شوید دل''|2='' و آزرم وصال تو به جان جوید دل''}} | {{ب|'' تا کی ز غم تو رخ به خون شوید دل''|2='' و آزرم وصال تو به جان جوید دل''}} | ||
{{ب|'' رحم آر کز آسمان | {{ب|'' رحم آر کز آسمان نمیبارد جان''|2='' بخشای که از زمین نمیروید دل''}}{{پایان شعر}} | ||
شما در گفتار کدام فیلسوف جهانبینی چنین ژرفاندیشی را که در شعر [[مهستي گنجوي|مهستی]] متجلی است، توانید یافت که میگوید: | شما در گفتار کدام فیلسوف جهانبینی چنین ژرفاندیشی را که در شعر [[مهستي گنجوي|مهستی]] متجلی است، توانید یافت که میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' چندانکه به کار خویش وا | {{ب|'' چندانکه به کار خویش وا میبینم''|2='' خود را به غم تو مبتلا میبینم''}} | ||
{{ب|'' این طرفه که در آینه دل شب و روز''|2='' من مینگرم، ولی تو را | {{ب|'' این طرفه که در آینه دل شب و روز''|2='' من مینگرم، ولی تو را میبینم''}}{{پایان شعر}} | ||
در کلام کدام عارف واصلی وصف عشق و سوز و گدازهای درونی را بدین التهاب که [[مهستي گنجوي|مهستی]] بیان مینماید میتوان جستجو کرد و از تنگنای سینه بر زبان آورد که او ادا نموده است و گفته: | در کلام کدام عارف واصلی وصف عشق و سوز و گدازهای درونی را بدین التهاب که [[مهستي گنجوي|مهستی]] بیان مینماید میتوان جستجو کرد و از تنگنای سینه بر زبان آورد که او ادا نموده است و گفته: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} |
ویرایش