۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هج' به 'هج') |
جز (جایگزینی متن - 'یب' به 'یب') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
مقدمه محقق، آغازگر کتاب | مقدمه محقق، آغازگر کتاب میباشد. نویسنده ابتدا سخن فاضل نیشابوری در تفسیرش پیرامون آیه غار و استدلالهای او به این آیه و دلالتش بر فضیلت ابوبکر را ذکر کرده و آنگاه هفده اشکال بر آن نموده و با استناد به قرآن و سنت پیامبر(ص) و استفاده از نوشته بزرگانی مانند شیخ مفید و سید مرتضی، بهطور مستدل، سخنان نیشابوری را رد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص49-50</ref>. | ||
نویسنده در تألیف این کتاب، از کتابهای متعددی استفاده کرده است که بهصراحت از برخی نام برده و به برخی نیز اشاره کرده است. کتبی که بهصراحت نام برده شده، عبارتند از: | نویسنده در تألیف این کتاب، از کتابهای متعددی استفاده کرده است که بهصراحت از برخی نام برده و به برخی نیز اشاره کرده است. کتبی که بهصراحت نام برده شده، عبارتند از: | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
# [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ الأمم و الملوك]]، معروف به [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاریخ طبری]]؛ | # [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ الأمم و الملوك]]، معروف به [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاریخ طبری]]؛ | ||
# [[أنوار التنزيل و أسرار التأويل (تفسير البيضاوي)|تفسیر بیضاوی]] (نویسنده به اسم این کتاب تصریح نکرده، اما گفته است: «بیضاوی اینگونه تفسیر کرده است»)؛ | # [[أنوار التنزيل و أسرار التأويل (تفسير البيضاوي)|تفسیر بیضاوی]] (نویسنده به اسم این کتاب تصریح نکرده، اما گفته است: «بیضاوی اینگونه تفسیر کرده است»)؛ | ||
# [[التفسير الكبير (فخر رازی)|التفسير الكبير]]، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] (او پس از نقل کلام فاضل نیشابوری، نوشته است: «این سخن بازنویسی سخن فخر رازی در تفسیر | # [[التفسير الكبير (فخر رازی)|التفسير الكبير]]، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] (او پس از نقل کلام فاضل نیشابوری، نوشته است: «این سخن بازنویسی سخن فخر رازی در تفسیر میباشد»)؛ | ||
# الرسالة المستظهرية، غزالی؛ | # الرسالة المستظهرية، غزالی؛ | ||
# سفر السعادة، مجدالدین فیروزآبادی؛ | # سفر السعادة، مجدالدین فیروزآبادی؛ | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
گاهی نیز بهجای نام بردن از کتابی، اسم مؤلفی را برده و میگوید: او در بعضی نوشتههایش چنین گفته است؛ مثلاًدر یک مورد مینویسد: «[[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] در بعضی کتابهایش گفته است». در جای دیگر مینویسد: «[[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] در برخی تألیفهایش گفته»؛ که سخن [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] در کتاب «الفصول المختارة من العيون و المحاسن» آمده است. | گاهی نیز بهجای نام بردن از کتابی، اسم مؤلفی را برده و میگوید: او در بعضی نوشتههایش چنین گفته است؛ مثلاًدر یک مورد مینویسد: «[[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] در بعضی کتابهایش گفته است». در جای دیگر مینویسد: «[[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] در برخی تألیفهایش گفته»؛ که سخن [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] در کتاب «الفصول المختارة من العيون و المحاسن» آمده است. | ||
در موردی گفته: «استاد ما [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] پاسخی داده که خلاصهاش چنین است»؛ ظاهر این عبارت، این است که خود او سخن شیخ مفید را در کتابش دیده است؛ درحالیکه در کتابهای [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] | در موردی گفته: «استاد ما [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] پاسخی داده که خلاصهاش چنین است»؛ ظاهر این عبارت، این است که خود او سخن شیخ مفید را در کتابش دیده است؛ درحالیکه در کتابهای [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] نمیباشد، بلکه سخن او را [[کراجکی، محمد بن علی|مرحوم کراجکی]] در «[[كنز الفوائد]]» نقل کرده و مؤلف، آن را از کتاب [[کراجکی، محمد بن علی|کراجکی]] گرفته است و عبارت «استاد ما [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]» نیز از کراجکی است. | ||
همچنین به نظر میرسد که برخی عبارتها را از کتاب «التعجب» [[کراجکی، محمد بن علی|کراجکی]] نقل کرده، گرچه نامی از آن نبرده است<ref>همان، ص51</ref>. | همچنین به نظر میرسد که برخی عبارتها را از کتاب «التعجب» [[کراجکی، محمد بن علی|کراجکی]] نقل کرده، گرچه نامی از آن نبرده است<ref>همان، ص51</ref>. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
اشکال اول، مربوط به این ادعای اوست که همراهی ابوبکر با پیامبر(ص) را دلیل یگانگی و یکرنگی او با رسول خدا(ص) و نهایت همراهی او با آن حضرت و نشان یکی بودن ظاهر و باطن او دانسته است. به اعتقاد نویسنده، این سخن، ادعایی بدون دلیل است که باطل بودن آن بهقدری آشکار است که نیازی به دلیل ندارد؛ زیرا هیچگاه همراه بودن یکی با دیگری، دلیل بر یکرنگی و اتحاد آنها نیست<ref>ر.ک: همان، ص70</ref>. | اشکال اول، مربوط به این ادعای اوست که همراهی ابوبکر با پیامبر(ص) را دلیل یگانگی و یکرنگی او با رسول خدا(ص) و نهایت همراهی او با آن حضرت و نشان یکی بودن ظاهر و باطن او دانسته است. به اعتقاد نویسنده، این سخن، ادعایی بدون دلیل است که باطل بودن آن بهقدری آشکار است که نیازی به دلیل ندارد؛ زیرا هیچگاه همراه بودن یکی با دیگری، دلیل بر یکرنگی و اتحاد آنها نیست<ref>ر.ک: همان، ص70</ref>. | ||
اشکال دوم، مربوط به این سخن اوست که میگوید: «جمله ثاني اثنين، دلالت بر شخصیت والای ابوبکر بهعنوان دومین نفر پس از رسول خدا(ص) میکند». به اعتقاد نویسنده، این سخن سست و بیپایه است؛ زیرا جمله فوق، بیانکننده ورود رسول خدا(ص) بهعنوان دومین نفر است. زمانی که آن حضرت و ابوبکر به غار رسیدند، ابتدا ابوبکر وارد غار شد و سپس رسول خدا(ص)، ولذا استدلال به آیه بر دومین بودن شخصیت ابوبکر پس از پیامبر(ص) صحیح | اشکال دوم، مربوط به این سخن اوست که میگوید: «جمله ثاني اثنين، دلالت بر شخصیت والای ابوبکر بهعنوان دومین نفر پس از رسول خدا(ص) میکند». به اعتقاد نویسنده، این سخن سست و بیپایه است؛ زیرا جمله فوق، بیانکننده ورود رسول خدا(ص) بهعنوان دومین نفر است. زمانی که آن حضرت و ابوبکر به غار رسیدند، ابتدا ابوبکر وارد غار شد و سپس رسول خدا(ص)، ولذا استدلال به آیه بر دومین بودن شخصیت ابوبکر پس از پیامبر(ص) صحیح نمیباشد<ref>ر.ک: همان، ص72</ref>. | ||
از جمله دیگر اشکالاتی که به سخنان فاضل نیشابوری گرفته شده، اشکال به این سخن است که: ابوبکر برای پیامبر(ص) شتر خرید و وسایل سفر را برای آن حضرت فراهم ساخت. به اعتقاد نویسنده، این سخن، ادعایی باطل و بیاساس است و به اعتقاد شیعیان، این سخن را کسانی که اعتقاد به امامت ابوبکر دارند، ساختهاند و از زمان حکومت بنیامیه برای بالا بردن شخصیت اجتماعی ابوبکر، داستان را در میان مردم رواج دادهاند<ref>ر.ک: همان، ص144</ref>. | از جمله دیگر اشکالاتی که به سخنان فاضل نیشابوری گرفته شده، اشکال به این سخن است که: ابوبکر برای پیامبر(ص) شتر خرید و وسایل سفر را برای آن حضرت فراهم ساخت. به اعتقاد نویسنده، این سخن، ادعایی باطل و بیاساس است و به اعتقاد شیعیان، این سخن را کسانی که اعتقاد به امامت ابوبکر دارند، ساختهاند و از زمان حکومت بنیامیه برای بالا بردن شخصیت اجتماعی ابوبکر، داستان را در میان مردم رواج دادهاند<ref>ر.ک: همان، ص144</ref>. |
ویرایش