۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هط' به 'هط') |
جز (جایگزینی متن - 'هج' به 'هج') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
# مواقف، عضدالدین ایجی شیرازی<ref>ر.ک: همان، ص50-51</ref>. | # مواقف، عضدالدین ایجی شیرازی<ref>ر.ک: همان، ص50-51</ref>. | ||
گاهی نیز | گاهی نیز بهجای نام بردن از کتابی، اسم مؤلفی را برده و میگوید: او در بعضی نوشتههایش چنین گفته است؛ مثلاًدر یک مورد مینویسد: «[[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] در بعضی کتابهایش گفته است». در جای دیگر مینویسد: «[[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] در برخی تألیفهایش گفته»؛ که سخن [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] در کتاب «الفصول المختارة من العيون و المحاسن» آمده است. | ||
در موردی گفته: «استاد ما [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] پاسخی داده که خلاصهاش چنین است»؛ ظاهر این عبارت، این است که خود او سخن شیخ مفید را در کتابش دیده است؛ درحالیکه در کتابهای [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] نمیباشد، بلکه سخن او را [[کراجکی، محمد بن علی|مرحوم کراجکی]] در «[[كنز الفوائد]]» نقل کرده و مؤلف، آن را از کتاب [[کراجکی، محمد بن علی|کراجکی]] گرفته است و عبارت «استاد ما [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]» نیز از کراجکی است. | در موردی گفته: «استاد ما [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] پاسخی داده که خلاصهاش چنین است»؛ ظاهر این عبارت، این است که خود او سخن شیخ مفید را در کتابش دیده است؛ درحالیکه در کتابهای [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] نمیباشد، بلکه سخن او را [[کراجکی، محمد بن علی|مرحوم کراجکی]] در «[[كنز الفوائد]]» نقل کرده و مؤلف، آن را از کتاب [[کراجکی، محمد بن علی|کراجکی]] گرفته است و عبارت «استاد ما [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]» نیز از کراجکی است. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
نویسنده در این کتاب، ابتدا سخن فاضل نیشابوری را نقل نموده و سپس، به نقد آن پرداخته است. فاضل نیشابوری در تفسیرش، چنین نوشته است: «اهل سنت این آیه را دلیل برتری ابوبکر دانسته و میگویند: از آن چنین فهمیده میشود که ابوبکر با پیامبر(ص) بوده و در مصاحبت و همراهی با رسول خدا، یکتاست. همچنین این آیه دلالت دارد بر اینکه درون وی با برونش یکی بوده؛ چراکه اگر غیر از این بود، در چنین حالتی پیامبر(ص) به او اعتماد نمیکرد. نکته دیگری که از آیه فهمیده میشود این است که او دومین شخصیت پس از رسول خدا(ص) بوده است». نیشابوری معتقد است که ابوبکر از نظر دانش نیز دومین شخصیت پس از پیامبر(ص) بوده است؛ زیرا آن حضرت فرمود: «هیچ چیزی در سینه من جای نگرفت، مگر آنکه آن را در سینه ابوبکر فروریختم و به او منتقل کردم». به اعتقاد وی، ابوبکر در دعوت به توحید و خداپرستی، دومین شخصیت بوده است؛ زیرا پیامبر(ص) در ابتدا او را به یکتاپرستی و ایمان فراخواند و او ایمان آورد، آنگاه ابوبکر اسلام را بر طلحه، زبیر، عثمان بن عفان و گروهی دیگر از صحابه، عرضه کرد<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref>. | نویسنده در این کتاب، ابتدا سخن فاضل نیشابوری را نقل نموده و سپس، به نقد آن پرداخته است. فاضل نیشابوری در تفسیرش، چنین نوشته است: «اهل سنت این آیه را دلیل برتری ابوبکر دانسته و میگویند: از آن چنین فهمیده میشود که ابوبکر با پیامبر(ص) بوده و در مصاحبت و همراهی با رسول خدا، یکتاست. همچنین این آیه دلالت دارد بر اینکه درون وی با برونش یکی بوده؛ چراکه اگر غیر از این بود، در چنین حالتی پیامبر(ص) به او اعتماد نمیکرد. نکته دیگری که از آیه فهمیده میشود این است که او دومین شخصیت پس از رسول خدا(ص) بوده است». نیشابوری معتقد است که ابوبکر از نظر دانش نیز دومین شخصیت پس از پیامبر(ص) بوده است؛ زیرا آن حضرت فرمود: «هیچ چیزی در سینه من جای نگرفت، مگر آنکه آن را در سینه ابوبکر فروریختم و به او منتقل کردم». به اعتقاد وی، ابوبکر در دعوت به توحید و خداپرستی، دومین شخصیت بوده است؛ زیرا پیامبر(ص) در ابتدا او را به یکتاپرستی و ایمان فراخواند و او ایمان آورد، آنگاه ابوبکر اسلام را بر طلحه، زبیر، عثمان بن عفان و گروهی دیگر از صحابه، عرضه کرد<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref>. | ||
در ادامه میگوید: «او همواره در کنار رسول خدا(ص) بود و هرگز از وی جدا نمیشد، چه در جنگها و چه در نمازهای جماعت و در مجالس و محافل گوناگون؛ در زمانی که رسول خدا(ص) بیمار بود، ابوبکر را | در ادامه میگوید: «او همواره در کنار رسول خدا(ص) بود و هرگز از وی جدا نمیشد، چه در جنگها و چه در نمازهای جماعت و در مجالس و محافل گوناگون؛ در زمانی که رسول خدا(ص) بیمار بود، ابوبکر را بهجای خویش امام جماعت قرار داد و هنگامی که ابوبکر از دنیا رفت، در کنار رسول خدا(ص) به خاک سپرده شد. او از ابتدا تا انتها دومین نفر پس از پیامبر(ص) بود. اگر در یکی از سفرها که ابوبکر در کنار آن حضرت بود، مرگ رسول خدا(ص) فرامیرسید، ابوبکر وصی او میشد. او بود که کارهایش را انجام میداد و آنچه در این مسیر از وحی و قرآن نازل شده بود، توسط ابوبکر به مردم ابلاغ میشد»<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>. | ||
نویسنده در پاسخ به ادعاهای نیشابوری، چند اشکال وارد کرده است: | نویسنده در پاسخ به ادعاهای نیشابوری، چند اشکال وارد کرده است: |
ویرایش