۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هک' به 'هک') |
جز (جایگزینی متن - 'یب' به 'یب') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
مترجم کتاب در یادداشت خویش، به نکات حائز اهمیتی اشاره میکند: اگر خواننده ایرانی به اندازه کافی از تاریخ معاصر ایران آگاهی نداشته و در این کتاب بهژرفی ننگرد، در مورد نقش بریتانیا، با ظاهری بیطرفانه روبهرو میشود که در واقع زیرکانه در نکات حساس میلغزد و میگریزد و نقش بریتانیا را کمابیش حقبهجانب و معصومانه جلوه میدهد؛ بهعنوان نمونه، در مورد نادر شاه، با همه استدلالهای ظاهرا درست، چون این پادشاه دلاور دو گناه بزرگ مرتکب شد که برای استعمار بریتانیا نابخشودنی و خطرناک بود، یکی کوشش او برای وحدت شیعه و سنی و در نتیجه کندن ریشه اختلافات در خاورمیانه و ایجاد وحدت در میان مسلمانان و دوم فتح آسان هندوستان که بریتانیا را در مورد نقش آینده ایرانیان نگران میساخت، لذا خواننده ایرانی حق دارد نسبت به لحن تحقیر و حتی اهانتآمیز نویسنده در مورد نادر شاه و حتی چرایی و چگونگی جنون و مرگ او بدگمان شود<ref>ر.ک: یادداشت مترجم، ص5 - 6</ref>. | مترجم کتاب در یادداشت خویش، به نکات حائز اهمیتی اشاره میکند: اگر خواننده ایرانی به اندازه کافی از تاریخ معاصر ایران آگاهی نداشته و در این کتاب بهژرفی ننگرد، در مورد نقش بریتانیا، با ظاهری بیطرفانه روبهرو میشود که در واقع زیرکانه در نکات حساس میلغزد و میگریزد و نقش بریتانیا را کمابیش حقبهجانب و معصومانه جلوه میدهد؛ بهعنوان نمونه، در مورد نادر شاه، با همه استدلالهای ظاهرا درست، چون این پادشاه دلاور دو گناه بزرگ مرتکب شد که برای استعمار بریتانیا نابخشودنی و خطرناک بود، یکی کوشش او برای وحدت شیعه و سنی و در نتیجه کندن ریشه اختلافات در خاورمیانه و ایجاد وحدت در میان مسلمانان و دوم فتح آسان هندوستان که بریتانیا را در مورد نقش آینده ایرانیان نگران میساخت، لذا خواننده ایرانی حق دارد نسبت به لحن تحقیر و حتی اهانتآمیز نویسنده در مورد نادر شاه و حتی چرایی و چگونگی جنون و مرگ او بدگمان شود<ref>ر.ک: یادداشت مترجم، ص5 - 6</ref>. | ||
بخش نخست کتاب در باب ظهور و بقای حکومت رضا شاه و محمدرضا پهلوی است که در دو فصل ارائه شده است. فصل اول در مورد حکومت رضا شاه است. در هفتههای آغازین سال 1303 که حیثیت شخصی رضا خان با لشگرکشی به خوزستان به اوج رسیده بود، مجلس در آبان 1304 به خلع سلسله قاجاریه رأی داد و قرار شد رضا خان بهعنوان رئیس دولت انجام وظیفه کند و سرانجام در آذر 1304 مجلس مؤسسان تشکیل شد و به اتفاق آرا، رضا خان به پادشاهی منصوب شد. در 24 آذر رضا خان نسبت به رعایت قانون اساسی مشروطه، حمایت از مذهب تشیع و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور سوگند یاد کرد و حکومت سلسله پهلوی آغاز شد و با توسل به عوامل ناعادلانه و استبدادگونه توانست خود را بر سر قدرت نگه دارد و بیتردید اوضاع و احوال خارجی نیز در ظهور رضا شاه و موفقیت او در حفظ قدرت سهم داشتند؛ بااینحال نگارنده بر این باور است که علت اساسی ظهور و باقی ماندن او در قدرت را باید در شرایط درونی کشور که در آن زمان حاکم بود، جستجو کرد؛ در عدم قابلیت سیاسی و عدم صلاحیت مردم و در مبارزات شدیدی که مانع از مقاومت همگانی در برابر اعمال دیکتاتوری شدند و به واقع رضا شاه، بهایی بود که ایران | بخش نخست کتاب در باب ظهور و بقای حکومت رضا شاه و محمدرضا پهلوی است که در دو فصل ارائه شده است. فصل اول در مورد حکومت رضا شاه است. در هفتههای آغازین سال 1303 که حیثیت شخصی رضا خان با لشگرکشی به خوزستان به اوج رسیده بود، مجلس در آبان 1304 به خلع سلسله قاجاریه رأی داد و قرار شد رضا خان بهعنوان رئیس دولت انجام وظیفه کند و سرانجام در آذر 1304 مجلس مؤسسان تشکیل شد و به اتفاق آرا، رضا خان به پادشاهی منصوب شد. در 24 آذر رضا خان نسبت به رعایت قانون اساسی مشروطه، حمایت از مذهب تشیع و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور سوگند یاد کرد و حکومت سلسله پهلوی آغاز شد و با توسل به عوامل ناعادلانه و استبدادگونه توانست خود را بر سر قدرت نگه دارد و بیتردید اوضاع و احوال خارجی نیز در ظهور رضا شاه و موفقیت او در حفظ قدرت سهم داشتند؛ بااینحال نگارنده بر این باور است که علت اساسی ظهور و باقی ماندن او در قدرت را باید در شرایط درونی کشور که در آن زمان حاکم بود، جستجو کرد؛ در عدم قابلیت سیاسی و عدم صلاحیت مردم و در مبارزات شدیدی که مانع از مقاومت همگانی در برابر اعمال دیکتاتوری شدند و به واقع رضا شاه، بهایی بود که ایران میبایست برای اتکای بیجا در سازگاری سیاسی و اجتماعی خود بهعنوان یک دولت ملی جهت ورود به منزلت جامعه غربی میپرداخت<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5-47</ref>. | ||
فصل دوم در مورد حکومت محمدرضا شاه است، که نگارنده با تشریح وضعیت سیاسی آن زمان و ضعف و ناتوانیهای محمدرضا شاه در اداره حکومت، به گرفتاریهای دامنگیر حکومت اشاره و سپس ماجرای چیرگی احمد قوام و علل ظهور و سقوط مرحوم مصدق را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. در ادامه به جریانات گوناگون اتفاقافتاده در کشور، که زمینهساز و مقدمه آغاز انقلاب اسلامی بود، اشاره میکند. نویسنده بر این باور است که مهمترین عواملی که در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی مؤثر افتاد، چنین عواملی بود: | فصل دوم در مورد حکومت محمدرضا شاه است، که نگارنده با تشریح وضعیت سیاسی آن زمان و ضعف و ناتوانیهای محمدرضا شاه در اداره حکومت، به گرفتاریهای دامنگیر حکومت اشاره و سپس ماجرای چیرگی احمد قوام و علل ظهور و سقوط مرحوم مصدق را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. در ادامه به جریانات گوناگون اتفاقافتاده در کشور، که زمینهساز و مقدمه آغاز انقلاب اسلامی بود، اشاره میکند. نویسنده بر این باور است که مهمترین عواملی که در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی مؤثر افتاد، چنین عواملی بود: | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
# ویژگیهای ملی ایران بهعنوان یک کشور عمدتاً شیعه، اما از لحاظ اجتماعی جامعهای ناهمگون. | # ویژگیهای ملی ایران بهعنوان یک کشور عمدتاً شیعه، اما از لحاظ اجتماعی جامعهای ناهمگون. | ||
# نیاز فرمانروایان ایران به اطمینان خاطر از ادامه حکومت خویش و فرمانروایی کارآمد بر ایران در چنین اوضاع و احوالی. | # نیاز فرمانروایان ایران به اطمینان خاطر از ادامه حکومت خویش و فرمانروایی کارآمد بر ایران در چنین اوضاع و احوالی. | ||
بنا به باور نویسنده، رضا شاه در درجه نخست، سربازی خودساخته بود که در مورد سیاست خارجی از وضع آشفته کشور و موقعیت تحقیرآمیز ایران بهعنوان بازیچه رقابت میان روس و انگلیس رنج | بنا به باور نویسنده، رضا شاه در درجه نخست، سربازی خودساخته بود که در مورد سیاست خارجی از وضع آشفته کشور و موقعیت تحقیرآمیز ایران بهعنوان بازیچه رقابت میان روس و انگلیس رنج میبرد. او میخواست ایران را از سقوط نجات دهد و هویت ملیاش را به آن برگرداند. او بر ایجاد موازنه در هدایت روابط خارجی، ایجاد وحدت ملی، ثبات و تجدد با وجود یک رهبر متمرکز تأکید میورزید. او اعتقاد داشت که فقط ایرانیان میتوانند امور خود را اداره کنند و از آسیب بیگانگان که معلول ضعف داخلی بود بپرهیزند. | ||
پس از رضا خان، محمدرضا شاه، از جهت ثبات در سیاست خارجی از قوام لازمی برخوردار نبود و پس از جنگ جهانی و تا پیش از بیرون رفتن قوای خارجی از ایران، دولت ایران چندان نمیتوانست مستقل از نیازها و تمایلات ایشان عمل کند؛ در نتیجه بهدشواری میتوان گفت که ایران طی سالهای جنگ، سیاست خارجی پایداری داشته است و پس از جنگ تا حد کمی دولت ایران توانست مهار اداره سیاست خارجی خود را به دست گیرد<ref>ر.ک: همان، ص118-152</ref>. | پس از رضا خان، محمدرضا شاه، از جهت ثبات در سیاست خارجی از قوام لازمی برخوردار نبود و پس از جنگ جهانی و تا پیش از بیرون رفتن قوای خارجی از ایران، دولت ایران چندان نمیتوانست مستقل از نیازها و تمایلات ایشان عمل کند؛ در نتیجه بهدشواری میتوان گفت که ایران طی سالهای جنگ، سیاست خارجی پایداری داشته است و پس از جنگ تا حد کمی دولت ایران توانست مهار اداره سیاست خارجی خود را به دست گیرد<ref>ر.ک: همان، ص118-152</ref>. |
ویرایش