۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هع' به 'هع') |
جز (جایگزینی متن - 'هت' به 'هت') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
نویسنده در این رساله، نظریات برخی از علماء را آورده که در تعریف و تمجید از کتاب «الإبانة» [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]، مطالبی را بیان نمودهاند و گفتهاند که این اثر او بهدور از تقیه نوشته شده است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | نویسنده در این رساله، نظریات برخی از علماء را آورده که در تعریف و تمجید از کتاب «الإبانة» [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]، مطالبی را بیان نمودهاند و گفتهاند که این اثر او بهدور از تقیه نوشته شده است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
این اثر، رد بر کلام کوثری نیز هست. او در حاشیه خویش نوشته است: اشعری، کتاب ابانه را بر روش مفوضه نوشته است و مقصود او بیرون کشیدن کسانی است که در ورطه تشبیه افتادهاند. او سعی نموده قدمبهقدم آنها را به سمت اعتقاد صحیح هدایت کند... [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] به بغداد رفت و با تمام حکمتش سعی نمود بهوسیله کتاب ابانه، | این اثر، رد بر کلام کوثری نیز هست. او در حاشیه خویش نوشته است: اشعری، کتاب ابانه را بر روش مفوضه نوشته است و مقصود او بیرون کشیدن کسانی است که در ورطه تشبیه افتادهاند. او سعی نموده قدمبهقدم آنها را به سمت اعتقاد صحیح هدایت کند... [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] به بغداد رفت و با تمام حکمتش سعی نمود بهوسیله کتاب ابانه، بهتدریج تفکر معتقدان و زاهدان حشویه (حشویه قائل به تجسیم بودند) را به اعتقاد مطابق با سنت تبدیل نماید؛ لذا بهمحض وارد شدن به آنجا این اثر را نوشت<ref>ر.ک: همان، ص99-100</ref>. | ||
نویسنده در این رساله، نظرات برخی از علما درباره کتاب و نویسنده «الإبانة» را ذکر کرده است؛ از جمله نظر احمد بن ثابت طرقی در بیان مسئله «استقرار (استواء) خداوند» است که میگوید: جهمیه را دیدم که مسئله عرش را منکر میشدند و استوا را طبق نظر [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] تأویل میبردند و من دیدم که این نوع تأویل و انتساب آن به ابوالحسن اشعری باطل است؛ زیرا در کتاب الإبانة عن أصول الديانة، ادلهای را دیدهام که استقرار و استوا را اثبات نموده است و در آن تأویل نیست<ref>ر.ک: همان، ص111-112</ref>. | نویسنده در این رساله، نظرات برخی از علما درباره کتاب و نویسنده «الإبانة» را ذکر کرده است؛ از جمله نظر احمد بن ثابت طرقی در بیان مسئله «استقرار (استواء) خداوند» است که میگوید: جهمیه را دیدم که مسئله عرش را منکر میشدند و استوا را طبق نظر [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] تأویل میبردند و من دیدم که این نوع تأویل و انتساب آن به ابوالحسن اشعری باطل است؛ زیرا در کتاب الإبانة عن أصول الديانة، ادلهای را دیدهام که استقرار و استوا را اثبات نموده است و در آن تأویل نیست<ref>ر.ک: همان، ص111-112</ref>. |
ویرایش