۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هج' به 'هج') |
جز (جایگزینی متن - 'ما' به 'ما') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
باب یازدهم، بیانگر بازگشت از اندیشه فلسفی و عرفانی در اسلام به اندیشههای کلامی و سنت است. او این باب را ضمن سه فصل شرح میدهد. در فصل اول از ابن حزم و افرادی مانند ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب سخن میگوید که مانند غزالی مبارزه با فلسفه را آغاز کردند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17975/1/479 ر.ک: همان، ص479-487]</ref>. | باب یازدهم، بیانگر بازگشت از اندیشه فلسفی و عرفانی در اسلام به اندیشههای کلامی و سنت است. او این باب را ضمن سه فصل شرح میدهد. در فصل اول از ابن حزم و افرادی مانند ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب سخن میگوید که مانند غزالی مبارزه با فلسفه را آغاز کردند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17975/1/479 ر.ک: همان، ص479-487]</ref>. | ||
در فصل بعدی، از فخر رازی، | در فصل بعدی، از فخر رازی، نجمالدین نسفی، ایجی، جرجانی و باجوری صحبت میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17975/1/489 ر.ک: همان، ص489]</ref> و در سومین فصل، به معرفی ابن خلدون میپردازد. وی مینویسد: میتوانیم قرن چهاردهم را دوران حنبلیت جدید بخوانیم... اگرچه در دوران ابن تیمیه روند توان فکری در اسلام رو به سستی نهاد، اما برخی از دلایل آن در اینجا و آنجا به راه خود ادامه دادند؛ از جمله آن دلایل، ابن خلدون تونسی در غرب عالم اسلامی و ملاصدرا در شرق آن بود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17975/1/495 ر.ک: همان، ص495]</ref>. | ||
[[فخری، ماجد|ماجد فخری]]، در آخرین باب کتاب، جریانهای دوران معاصر را شرح میدهد. جمالالدین افغانی (اسدآبادی)، محمد عبده، سید احمد خان، امیرعلی و محمد اقبال و... از اشخاصی هستند که او در این باب درباره آنها سخن میگوید. [[فخری، ماجد|فخری]]، درباره وضع فلسفی امروز مینویسد: هریک از جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده و امیرعلی و اقبال با روش خودشان در برابر تجدّد غربی ایستادگی کردند و سعی کردند به عناصر باقیمانده در اندیشه اسلامی، جان تازهای ببخشند تا در این دوره پیچیدهای که جهان تحت سلطه عناصر فکری غربی است بتواند زندگی کند. بااینحال همه آنان تحت تأثیر اندیشههای غربی بودند، ولی مجموعا در عمق اندیشه تجددطلبانه همه آنان، نوعی سوء ظن به فرهنگ غرب و اعتقاد به برتری نگاه اسلامی به زندگی را میتوان دریافت<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17975/1/543 ر.ک: همان، ص543]</ref>. | [[فخری، ماجد|ماجد فخری]]، در آخرین باب کتاب، جریانهای دوران معاصر را شرح میدهد. جمالالدین افغانی (اسدآبادی)، محمد عبده، سید احمد خان، امیرعلی و محمد اقبال و... از اشخاصی هستند که او در این باب درباره آنها سخن میگوید. [[فخری، ماجد|فخری]]، درباره وضع فلسفی امروز مینویسد: هریک از جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده و امیرعلی و اقبال با روش خودشان در برابر تجدّد غربی ایستادگی کردند و سعی کردند به عناصر باقیمانده در اندیشه اسلامی، جان تازهای ببخشند تا در این دوره پیچیدهای که جهان تحت سلطه عناصر فکری غربی است بتواند زندگی کند. بااینحال همه آنان تحت تأثیر اندیشههای غربی بودند، ولی مجموعا در عمق اندیشه تجددطلبانه همه آنان، نوعی سوء ظن به فرهنگ غرب و اعتقاد به برتری نگاه اسلامی به زندگی را میتوان دریافت<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17975/1/543 ر.ک: همان، ص543]</ref>. |
ویرایش