۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یخ' به 'یخ') |
جز (جایگزینی متن - 'یف' به 'یف') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
و این اشارات در کتاب آسمانی لا ریب، از سوی قادر متعال نیز در سورههایی چون «حجر» و «ص» مکرر یاد شده که | و این اشارات در کتاب آسمانی لا ریب، از سوی قادر متعال نیز در سورههایی چون «حجر» و «ص» مکرر یاد شده که میفرماید: '''و نفخت فيه من روحي'''؛ یعنی از روح خود در آدم دمیدم. تا بدین وسیله، انسان را متوجه ارزشمندی خود سازد<ref>ر.ک: همان، صفحه پنج و شش</ref>. | ||
در مراحل بعدی کتاب، شاعر از پیامبر(ص) سخن به میان آورده و به ظهور اسلام و برچیده شدن بساط کفر و فساد به دست ایشان، اشاره کرده و میگوید: | در مراحل بعدی کتاب، شاعر از پیامبر(ص) سخن به میان آورده و به ظهور اسلام و برچیده شدن بساط کفر و فساد به دست ایشان، اشاره کرده و میگوید: | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
{{شعر}}{{ب|''چو مردان زن أنا الحق تو همیشه''|2=''مترس از روبهان، ای شیر بیشه''}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|''چو مردان زن أنا الحق تو همیشه''|2=''مترس از روبهان، ای شیر بیشه''}}{{پایان شعر}} | ||
در تداوم این اندیشه، شاعر از پدر و پسری بازرگان که با کشتی خود در دریا سفر میکنند، تمثیلی به میان آورده که بعد از گفتگویی طولانی میان پدر و پسر که خطر دریا از دیدگاه او پسندیده نیست، پدر را به باد ملامت میگیرد، ولی سرانجام با استدلال پدر، تسلیم و مجاب میگردد و به دنبال آن، افق روشنی از حقیقت نمودار میگردد که آن «شریعت» نام دارد و این همان چیزی است که پدر، فرزند را به درک و قبول آن، سفارش میکند و شاعر نیز ضمن تأکید به اهمیت و ارزشمندی آن، چنین | در تداوم این اندیشه، شاعر از پدر و پسری بازرگان که با کشتی خود در دریا سفر میکنند، تمثیلی به میان آورده که بعد از گفتگویی طولانی میان پدر و پسر که خطر دریا از دیدگاه او پسندیده نیست، پدر را به باد ملامت میگیرد، ولی سرانجام با استدلال پدر، تسلیم و مجاب میگردد و به دنبال آن، افق روشنی از حقیقت نمودار میگردد که آن «شریعت» نام دارد و این همان چیزی است که پدر، فرزند را به درک و قبول آن، سفارش میکند و شاعر نیز ضمن تأکید به اهمیت و ارزشمندی آن، چنین میفرماید: | ||
{{شعر}}{{ب|''شریعت کوش و آنگه کن طریقت''|2=''سوم ره دم زن از عین حقیقت''}}{{ب|''حقیقت در شریعت میتوان یافت''|2='' طریقت در حقیقت، نیز بشتافت''}}{{ب|''مقام ایمنی در شرع یابی''|2='' که اندر وی، تو اصل و فرع یابی''}}{{ب|''ز شرع مصطفی مگذر زمانی''|2=''دمادم تا کنی از وی بیانی''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه شش و هفت</ref>. | {{شعر}}{{ب|''شریعت کوش و آنگه کن طریقت''|2=''سوم ره دم زن از عین حقیقت''}}{{ب|''حقیقت در شریعت میتوان یافت''|2='' طریقت در حقیقت، نیز بشتافت''}}{{ب|''مقام ایمنی در شرع یابی''|2='' که اندر وی، تو اصل و فرع یابی''}}{{ب|''ز شرع مصطفی مگذر زمانی''|2=''دمادم تا کنی از وی بیانی''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه شش و هفت</ref>. | ||
ویرایش