۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با | کتاب با قصیدهای در ستایش نظامالسلطنه مافی و 35 قصیده دیگر آغاز شده است. پس از آن غزلها، مثنویها، قطعهها، رباعیها، مربع ترکیب، قالبهای نو و در انتهای کتاب نیز غزلها و قطعهها و مثنویهای ناتمام و بیتهای پراکنده ذکر شده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
به دنبال تحولات اساسی در نظام اجتماعی - سیاسی ایران در دوره مشروطه، ادبیات نیز دستخوش تغییر و تحول بنیادین شد و این دگرگونی نه فقط در محتوا که در شیوه بیان و نحوه کارکرد زبان نیز آشکار گردید. اگرچه، تنی چند از ادیبان و شاعران بودند که نه از این و نه از آن حیث کمترین جنبشی در حال و کارشان پدید نیامد؛ همچون ادیب پیشاوری و ادیب نیشابوری؛ نیز تنی چند بودند که با تأثیرپذیری شدید از انقلاب مشروطه، بیشتر محتوا و کمتر زبانِ شعرشان، تحول یافت؛ همچون ادیبالممالک فراهانی و محمدتقی بهار؛ | به دنبال تحولات اساسی در نظام اجتماعی - سیاسی ایران در دوره مشروطه، ادبیات نیز دستخوش تغییر و تحول بنیادین شد و این دگرگونی نه فقط در محتوا که در شیوه بیان و نحوه کارکرد زبان نیز آشکار گردید. اگرچه، تنی چند از ادیبان و شاعران بودند که نه از این و نه از آن حیث کمترین جنبشی در حال و کارشان پدید نیامد؛ همچون ادیب پیشاوری و ادیب نیشابوری؛ نیز تنی چند بودند که با تأثیرپذیری شدید از انقلاب مشروطه، بیشتر محتوا و کمتر زبانِ شعرشان، تحول یافت؛ همچون ادیبالممالک فراهانی و محمدتقی بهار؛ دستهای که از آنان به شاعران قلب مشروطیت تعبیر میکنند. اما در بین شاعران عصر مشروطه، شعر ایرجمیرزا هم از نظر محتوا و هم از نظر سبک و زبان و نحوه بیان، چهرهای متفاوت دارد؛ تا آنجا که برخی صاحبنظران معتقدند که اساسیترین درونمایههای شعر مشروطه به زبان طنز مورد انتقاد او قرار گرفته است. نیز او را در حیطه زبان و گفتار و بیان ادبی از دیگران ممتاز میدانند و حق نیز همین است؛ چه، با اندک نگاهی به دیوان ایرج درمییابیم که در فضای شعر وی - با آن زبان خاصش - از آن شور و شرر و داغ و درد شعرهای عشقی و عارف، آن فاتحهخوانیهای سید اشرف حسینی و نالههای زار بهار در سوگ مشروطه، خبری نیست. هرچند، انقلاب مشروطیت و دگرگونیهایی که در عرصه سیاست و جامعه روی داد، حال و هوای این شاهزاده قاجار را نیز - که زمانی از صاحبمنصبان و مداحان دربار بود - عوض کرد، ظاهرًا این دگرگونی تا به آنجا نبوده است که در رثای آزادی و وطن ازدسترفته، خوناب از مژه بگشاید و سیل خون به دامن روانه کند یا در آرزوی آبادی سرزمین مادری زاری کند و شاید همین امر مایه جدایی زبان وی از زبان دیگران و دوری آن از شعارگونگی باشد<ref>ر.ک: صارمی، سهیلا، ص83</ref>. | ||
تنها شعر حقیقتاً وطنپرستانه ایرج، همان است که در رثای کلنل محمدتقی خان پسیان سروده است. الفاظ و تعابیر، لحن و بیان و غنای عاطفی شعر هم بیانگر تأثر عمیق شاعر از فقدان یک منادی آزادی و عدالت و مبارز راه میهن است و از خلال آن میتوان آرزوهای میهنی شاعر و دلبستگی او را به آرمانهای وطنخواهانه بهوضوح تشخیص داد:{{شعر}} | تنها شعر حقیقتاً وطنپرستانه ایرج، همان است که در رثای کلنل محمدتقی خان پسیان سروده است. الفاظ و تعابیر، لحن و بیان و غنای عاطفی شعر هم بیانگر تأثر عمیق شاعر از فقدان یک منادی آزادی و عدالت و مبارز راه میهن است و از خلال آن میتوان آرزوهای میهنی شاعر و دلبستگی او را به آرمانهای وطنخواهانه بهوضوح تشخیص داد:{{شعر}} | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
{{ب|'' گهی دندان به درد آید گهی چشم''|2='' زمانی معده میآید سر خشم''<ref>ر.ک: گلبن، محمد، ص514</ref>}}{{پایان شعر}} | {{ب|'' گهی دندان به درد آید گهی چشم''|2='' زمانی معده میآید سر خشم''<ref>ر.ک: گلبن، محمد، ص514</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
گاه هنجارهای تربیتی عصر و در نتیجه، هنجارهای کلام عادی را در هم میشکند و آن را با کلمات رکیک درمیآمیزد. گاهی نیز این هنجارشکنی و دور شدن از ادب مرسوم، در سطح معنایی صورت میگیرد؛ مانند | گاه هنجارهای تربیتی عصر و در نتیجه، هنجارهای کلام عادی را در هم میشکند و آن را با کلمات رکیک درمیآمیزد. گاهی نیز این هنجارشکنی و دور شدن از ادب مرسوم، در سطح معنایی صورت میگیرد؛ مانند طعنهای که در این بیتها به عارف قزوینی - موسیقیدان و شاعر ملی - میزند: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' گروهی بچه ژاندارمند در وی''|2='' که اللهم احفظهم من الغی''}} | {{ب|'' گروهی بچه ژاندارمند در وی''|2='' که اللهم احفظهم من الغی''}} | ||
{{ب|'' همه شکردهن شیرینشمایل''|2='' همان طوری که میخواهد تو را دل''}}{{پایان شعر}} | {{ب|'' همه شکردهن شیرینشمایل''|2='' همان طوری که میخواهد تو را دل''}}{{پایان شعر}} | ||
کاربرد زبان عادی و روزمره، ویژه ایرج نیست و دیگر شاعران دوره مشروطیت نیز از آن فراوان بهره | کاربرد زبان عادی و روزمره، ویژه ایرج نیست و دیگر شاعران دوره مشروطیت نیز از آن فراوان بهره گرفتهاند؛ اما شاید هیچیک از آنان نتوانسته باشد آن را به اندازه وی رام کند. نمونه اعلای این زبانِ روان و بلیغ، مثنوی زهره و منوچهر است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' نیست در این گفته من | {{ب|'' نیست در این گفته من سوسهای''|2='' گر تو به من قرض دهی بوسهای''}} | ||
{{ب|'' بوسه دیگر سر آن مینهم''|2='' لحظه دیگر به تو پس میدهم''<ref>ر.ک: صارمی، سهیلا، ص88؛ متن کتاب، ص103</ref>}}{{پایان شعر}} | {{ب|'' بوسه دیگر سر آن مینهم''|2='' لحظه دیگر به تو پس میدهم''<ref>ر.ک: صارمی، سهیلا، ص88؛ متن کتاب، ص103</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
# متن کتاب. | # متن کتاب. | ||
#[[:noormags:1185577|صارمی، سهیلا، «کارکرد زبان در شعر ایرجمیرزا»، پایگاه مجلات تخصصی نور، زبان و زبانشناسی، پاییز و زمستان 1386، شماره 6، صفحه 83 تا 102]]. | #[[:noormags:1185577|صارمی، سهیلا، «کارکرد زبان در شعر ایرجمیرزا»، پایگاه مجلات تخصصی نور، زبان و زبانشناسی، پاییز و زمستان 1386، شماره 6، صفحه 83 تا 102]]. | ||
#[[:noormags:488710|گلبن، محمد، «نگاهی به | #[[:noormags:488710|گلبن، محمد، «نگاهی به یادنامهایرجمیرزا (سیری در زندگی و آثار ایرجمیرزا - علی دهباشی)»، پایگاه مجلات تخصصی نور، بخارا، آذر و دی و بهمن و اسفند 1387، شماره 68 و 69، صفحه 511 تا 515]]. | ||
#[[:noormags:473180|صدرینیا، باقر، «چند و چون وطنخواهی در شعر ایرج»، پایگاه مجلات تخصصی نور، هنر، تابستان 1377، شماره 36، صفحه 26 تا 38]]. | #[[:noormags:473180|صدرینیا، باقر، «چند و چون وطنخواهی در شعر ایرج»، پایگاه مجلات تخصصی نور، هنر، تابستان 1377، شماره 36، صفحه 26 تا 38]]. | ||
ویرایش