پرش به محتوا

العقد الثمين في إثبات وصاية أمير المؤمنين: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۹: خط ۲۹:




'''العقد الثمين في إثبات وصاية أمير المؤمنين'''، اثر [[شوکانی، محمد|محمد بن علی بن محمد شوکانی]] (متوفی 1250ق)، کتابی است به زبان عربی در یک جلد با موضوع کلام اسلامی. نویسنده این اثر را در پاسخ به سؤالی که درباره وصایت پس از پیامبر اسلام(ص) از وی شده، نگاشته است. او در این کتاب، اثبات می‎کند که پیامبر اسلام(ص) به شخص بعد از خودش وصیت کرده است. کتاب به تحقیق [[حسيني‌، عدنا‌ن‌|عدنان سید علی حسینی]]، رسیده و همو مقدمه‌ای بر آن نوشته و ملحقاتی بر آن افزوده است.
'''العقد الثمين في إثبات وصاية أمير المؤمنين'''، اثر [[شوکانی، محمد|محمد بن علی بن محمد شوکانی]] (متوفی 1250ق)، کتابی است به زبان عربی در یک جلد با موضوع کلام اسلامی. نویسنده این اثر را در پاسخ به سؤالی که درباره وصایت پس از پیامبر اسلام(ص) از وی شده، نگاشته است. او در این کتاب، اثبات می‌کند که پیامبر اسلام(ص) به شخص بعد از خودش وصیت کرده است. کتاب به تحقیق [[حسيني‌، عدنا‌ن‌|عدنان سید علی حسینی]]، رسیده و همو مقدمه‌ای بر آن نوشته و ملحقاتی بر آن افزوده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۵: خط ۳۵:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
از زمان هبوط آدم به زمین و آغاز زندگی بشر روی این کره و مناقشه میان هابیل و قابیل و پذیرش قربانی هابیل، شر را در قابیل مشاهده می‎کنیم؛ چنانچه برادرش را به قتل تهدید کرد. بعد از قتل هابیل، آدم باید اسمائی را که آموخته بود، در انسانی به ودیعت می‌نهاد که خداوند متعال اراده کرده، بالطبع این امر در قابیل متجسد نمی‌شد ازاین‎رو خداوند شیث را به آدم بخشید. از همین‎جا می‎توانیم بگوییم که وصایت، در تاریخ انسانی، از زمان حضرت آدم ابوالبشر تا زمان پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) وجود داشته است. پس رسالات الهی هم‎زمان و هم‎مسیر با سیر انسان وجود داشته و انبیایی که کلمات سماوی را تبلیغ می‎کرده‌اند همواره پس از خودشان به کسی که حجت بر مردم و امام آنان و نشانه راهشان بوده، وصیت می‎کرده‌اند؛ در این میان، گاهی وصی نبی بوده و گاهی امام امین بر رسالت پروردگارش. [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] فرموده‌اند: «ما زالت الارض الا و لله فیها الحجة یعرّف الحلال و الحرام و یدعو الناس الی سبیل الله» یعنی همواره در زمین حجت خدا هست و حلال و حرام الهی را به مردم می‌رساند و آنان را به راه خدا دعوت می‌نماید.<ref>ر.ک: سخن ناشر، ص5-6</ref>
از زمان هبوط آدم به زمین و آغاز زندگی بشر روی این کره و مناقشه میان هابیل و قابیل و پذیرش قربانی هابیل، شر را در قابیل مشاهده می‌کنیم؛ چنانچه برادرش را به قتل تهدید کرد. بعد از قتل هابیل، آدم باید اسمائی را که آموخته بود، در انسانی به ودیعت می‌نهاد که خداوند متعال اراده کرده، بالطبع این امر در قابیل متجسد نمی‌شد ازاین‎رو خداوند شیث را به آدم بخشید. از همین‎جا می‎توانیم بگوییم که وصایت، در تاریخ انسانی، از زمان حضرت آدم ابوالبشر تا زمان پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) وجود داشته است. پس رسالات الهی هم‎زمان و هم‎مسیر با سیر انسان وجود داشته و انبیایی که کلمات سماوی را تبلیغ می‌کرده‌اند همواره پس از خودشان به کسی که حجت بر مردم و امام آنان و نشانه راهشان بوده، وصیت می‌کرده‌اند؛ در این میان، گاهی وصی نبی بوده و گاهی امام امین بر رسالت پروردگارش. [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] فرموده‌اند: «ما زالت الارض الا و لله فیها الحجة یعرّف الحلال و الحرام و یدعو الناس الی سبیل الله» یعنی همواره در زمین حجت خدا هست و حلال و حرام الهی را به مردم می‌رساند و آنان را به راه خدا دعوت می‌نماید.<ref>ر.ک: سخن ناشر، ص5-6</ref>


با توجه به آنچه گفته شد، نامعقول است که این امر تا زمان رسالت پیامبر اسلام(ص) وجود داشته باشد و به اینجا که -رسالت اخیر است- رسید، استثنا شود؛ ما می‎بینیم که خداوند در قرآن کریم به پیامبرش خطاب می‎کند: قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنَ الرُّسُلِ وَ مَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَ لَا بِكُمْ ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَ مَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿احقاف: 9﴾ یعنی بگو: «من از [ميان‎] پيامبران، نودرآمدى نبودم و نمى‎دانم با من و با شما چه معامله‌اى خواهد شد. جز آنچه را كه به من وحى مى‎شود، پيروى نمى‎كنم؛ و من جز هشداردهنده‌اى آشكار [بيش‎] نيستم.»
با توجه به آنچه گفته شد، نامعقول است که این امر تا زمان رسالت پیامبر اسلام(ص) وجود داشته باشد و به اینجا که -رسالت اخیر است- رسید، استثنا شود؛ ما می‎بینیم که خداوند در قرآن کریم به پیامبرش خطاب می‌کند: قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنَ الرُّسُلِ وَ مَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَ لَا بِكُمْ ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَ مَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿احقاف: 9﴾ یعنی بگو: «من از [ميان‎] پيامبران، نودرآمدى نبودم و نمى‎دانم با من و با شما چه معامله‌اى خواهد شد. جز آنچه را كه به من وحى مى‎شود، پيروى نمى‎كنم؛ و من جز هشداردهنده‌اى آشكار [بيش‎] نيستم.»


به همین دلیل است که مثلاً [[مسعودی، علی بن حسین|مسعودی]] کتاب «اثبات الوصیة» را دراین‎ارتباط می‌نویسد و در همین باره، علامه جمال‎الدین ابوالقاسم متوفی 726ق معروف به [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] رساله‌ای تحت همین عنوان می‌نگارد. پس‎ازاین افراد، [[شوکانی، محمد|شوکانی]]، قاضی و محدث یمنی دست به تألیف رساله موسوم به «العقد الثمین فی إثبات وصایة امیرالمؤمنین» زد. این رساله [[شوکانی، محمد|شوکانی]]، در حقیقت پاسخ به این سؤال است که آیا پیامبر اکرم(ص) پس از خود، وصیت به کسی کرده است یا نه؟ این رساله، علیرغم حجم کمی که دارد، از شخصیت علمی عمیق نویسنده پرده برمی‌دارد. [[شوکانی، محمد|شوکانی]] فقیه مجددی است که معتقد به وجوب اجتهاد بود. او نظر منحصربه‎فردی در این باب داشت که درک عمیق زبان عربی، بررسی محیط اطراف آن و شناخت دقایق آن از محورهای اساسی فهم آن بود.<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref> [[شوکانی، محمد|شوکانی]]، علاوه بر اینکه ناقد منصف و مصنف مدققی است فقیه، اصولی، محدث، مفسر، مورخ، ادیب، نحوی، شاعر، منطقی، متکلم و حکیم هم هست. نگاهی گذرا به مصنفات صدوچهارده‎گانه مؤلف، درجه اعتبار علمی او را به ما نشان می‌دهد. او مؤلفی است که برخی تصور کرده‌اند به خاطر برخی افکار و عقایدش، به شیعه امامیه تمایل دارد.<ref>ر.ک: مقدمه تحقیق، ص10-11</ref>
به همین دلیل است که مثلاً [[مسعودی، علی بن حسین|مسعودی]] کتاب «اثبات الوصیة» را دراین‎ارتباط می‌نویسد و در همین باره، علامه جمال‎الدین ابوالقاسم متوفی 726ق معروف به [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] رساله‌ای تحت همین عنوان می‌نگارد. پس‎ازاین افراد، [[شوکانی، محمد|شوکانی]]، قاضی و محدث یمنی دست به تألیف رساله موسوم به «العقد الثمین فی إثبات وصایة امیرالمؤمنین» زد. این رساله [[شوکانی، محمد|شوکانی]]، در حقیقت پاسخ به این سؤال است که آیا پیامبر اکرم(ص) پس از خود، وصیت به کسی کرده است یا نه؟ این رساله، علیرغم حجم کمی که دارد، از شخصیت علمی عمیق نویسنده پرده برمی‌دارد. [[شوکانی، محمد|شوکانی]] فقیه مجددی است که معتقد به وجوب اجتهاد بود. او نظر منحصربه‎فردی در این باب داشت که درک عمیق زبان عربی، بررسی محیط اطراف آن و شناخت دقایق آن از محورهای اساسی فهم آن بود.<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref> [[شوکانی، محمد|شوکانی]]، علاوه بر اینکه ناقد منصف و مصنف مدققی است فقیه، اصولی، محدث، مفسر، مورخ، ادیب، نحوی، شاعر، منطقی، متکلم و حکیم هم هست. نگاهی گذرا به مصنفات صدوچهارده‎گانه مؤلف، درجه اعتبار علمی او را به ما نشان می‌دهد. او مؤلفی است که برخی تصور کرده‌اند به خاطر برخی افکار و عقایدش، به شیعه امامیه تمایل دارد.<ref>ر.ک: مقدمه تحقیق، ص10-11</ref>
خط ۴۳: خط ۴۳:
[[شوکانی، محمد|شوکانی]] مباحثش را در دو بحث مطرح کرده است او ابتدا مطلق وصیت پیامبر(ص) را مورد بررسی قرار داده است سپس آن وصیت را مقید به امام علی(ع) نموده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص32</ref>
[[شوکانی، محمد|شوکانی]] مباحثش را در دو بحث مطرح کرده است او ابتدا مطلق وصیت پیامبر(ص) را مورد بررسی قرار داده است سپس آن وصیت را مقید به امام علی(ع) نموده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص32</ref>


در بحث اول ایشان روایاتی چند از پیامبر(ص) ذکر می‎کند مبنی بر اینکه آن‎حضرت همچون دیگر انسان‎ها وصایایی داشته‌اند، که هم‎اکنون به صورت روایت دست ما رسیده است. از جمله آن، روایتی است که در سنن ابن ماجه نقل شده است. ایشان به نقل از حضرت علی(ع) چنین می‌گوید: پیامبر اکرم(ص) فرمودند: اذا انا متُ فاغسلونی بسبع قرب من بئری، بئر غرس.<ref>همان، ص34-35</ref> و یا اینکه پیامبر بزرگوار نسبت به قرآن، انصار و زنان توصیه‌ها و وصایایی داشته‌اند<ref>همان، ص36</ref>
در بحث اول ایشان روایاتی چند از پیامبر(ص) ذکر می‌کند مبنی بر اینکه آن‎حضرت همچون دیگر انسان‎ها وصایایی داشته‌اند، که هم‎اکنون به صورت روایت دست ما رسیده است. از جمله آن، روایتی است که در سنن ابن ماجه نقل شده است. ایشان به نقل از حضرت علی(ع) چنین می‌گوید: پیامبر اکرم(ص) فرمودند: اذا انا متُ فاغسلونی بسبع قرب من بئری، بئر غرس.<ref>همان، ص34-35</ref> و یا اینکه پیامبر بزرگوار نسبت به قرآن، انصار و زنان توصیه‌ها و وصایایی داشته‌اند<ref>همان، ص36</ref>


نویسنده بحث دوم را با روایتی از احمد بن حنبل از انس آغاز می‎کند. در آن روایت پیامبر(ص) فرمود: «وصیی و وارثی و منجز موعدی [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب]]». در ذیل آن روایتی از حافظ ابوالقاسم بغوی از بریده نقل می‎کند که پیامبر(ص) فرمودند: «لکل نبی وصی و وارث و ان علیا وصیی و وارثی».<ref>همان، ص39</ref>. کتاب [[شوکانی، محمد|شوکانی]] با نقل این دو دسته روایات پایان می‎یابد پس از آن، محقق کتاب در ضمن تنبیهی بر اهل سنت خرده می‌گیرد و می‌گوید: اینکه برخی از اهل سنت و کسانی که دشمن شیعه هستند نسبت به شیعیان می‌گویند: اینکه [[امام على(ع)|علی (ع)]] وصی رسول خدا(ص) باشد از خرافات است، از جاده انصاف خارج شده و راه افراط پیش کشیده‌اند؛ زیرا گروهی از صحابه به این امر - یعنی جانشینی [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] بعد از پیامبر(ص)- اقرار نموده‌اند همچنان که در صحیحین به این مطلب اشاره شده است. <ref>همان، ص45</ref>
نویسنده بحث دوم را با روایتی از احمد بن حنبل از انس آغاز می‌کند. در آن روایت پیامبر(ص) فرمود: «وصیی و وارثی و منجز موعدی [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب]]». در ذیل آن روایتی از حافظ ابوالقاسم بغوی از بریده نقل می‌کند که پیامبر(ص) فرمودند: «لکل نبی وصی و وارث و ان علیا وصیی و وارثی».<ref>همان، ص39</ref>. کتاب [[شوکانی، محمد|شوکانی]] با نقل این دو دسته روایات پایان می‎یابد پس از آن، محقق کتاب در ضمن تنبیهی بر اهل سنت خرده می‌گیرد و می‌گوید: اینکه برخی از اهل سنت و کسانی که دشمن شیعه هستند نسبت به شیعیان می‌گویند: اینکه [[امام على(ع)|علی (ع)]] وصی رسول خدا(ص) باشد از خرافات است، از جاده انصاف خارج شده و راه افراط پیش کشیده‌اند؛ زیرا گروهی از صحابه به این امر - یعنی جانشینی [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] بعد از پیامبر(ص)- اقرار نموده‌اند همچنان که در صحیحین به این مطلب اشاره شده است. <ref>همان، ص45</ref>


در پایان اثر مباحث مرتبط با وصایت با عنوان ملحق وصایت در اشعار صحابه و تابعین توسط محقق به معرض نمایش گذاشته شده است. این اشعار به ترتیب نام شاعران و طبق حروف الفبا آمده است. محقق ابتدا نام شاعر و گزیده‌ای از ترجمه او آورده سپس اشعار مرتبط با وصایت و منابع مورداستفاده‌اش (اعم از مصادر ترجمه و اشعار) را ذکر کرده است. رقم و شمارش شاعران و اشعار آن‎ها به عدد 32 ختم می‌شود.<ref>همان، ص53-95</ref>
در پایان اثر مباحث مرتبط با وصایت با عنوان ملحق وصایت در اشعار صحابه و تابعین توسط محقق به معرض نمایش گذاشته شده است. این اشعار به ترتیب نام شاعران و طبق حروف الفبا آمده است. محقق ابتدا نام شاعر و گزیده‌ای از ترجمه او آورده سپس اشعار مرتبط با وصایت و منابع مورداستفاده‌اش (اعم از مصادر ترجمه و اشعار) را ذکر کرده است. رقم و شمارش شاعران و اشعار آن‎ها به عدد 32 ختم می‌شود.<ref>همان، ص53-95</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش