پرش به محتوا

احسائی، احمد بن زین‌الدین: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
خط ۶۲: خط ۶۲:


==اطلاعات علمی==
==اطلاعات علمی==
وی تا 20 سالگی در احساء، علوم متداول را فرا گرفت؛ اما گویا او استاد خاصی نداشته و استفاده‎‎های او از مجالس درس عالمان تحصیل به معنی متعارف نبوده است، خاصه آنکه او در جایی از آثارش به کسی به‎عنوان استاد استناد نکرده است. آنچه از اساتید او می‎دانیم این است که پدرش او را برای فراگیری مقدمات ادبیات عرب نزد یکی از اقوامشان به نام شیخ محمد بن شیخ محسن فرستاد.<ref>ر.ک: همان، ص662</ref>
وی تا 20 سالگی در احساء، علوم متداول را فرا گرفت؛ اما گویا او استاد خاصی نداشته و استفاده‎‎های او از مجالس درس عالمان تحصیل به معنی متعارف نبوده است، خاصه آنکه او در جایی از آثارش به کسی به‎عنوان استاد استناد نکرده است. آنچه از اساتید او می‌دانیم این است که پدرش او را برای فراگیری مقدمات ادبیات عرب نزد یکی از اقوامشان به نام شیخ محمد بن شیخ محسن فرستاد.<ref>ر.ک: همان، ص662</ref>


«احسایی را به وارستگی و جهد در عبادت و ریاضات شرعی ستوده‌اند. از آثار وی برمی‎آید که وی علاوه بر فقه و دیگر علوم دینی متداول در فلسفه تبحر داشته و به دانش‎های گوناگون از ریاضیات و طبیعیات قدیم و علوم غریبه نیز آگاه بوده است.»<ref>همان</ref>
«احسایی را به وارستگی و جهد در عبادت و ریاضات شرعی ستوده‌اند. از آثار وی برمی‎آید که وی علاوه بر فقه و دیگر علوم دینی متداول در فلسفه تبحر داشته و به دانش‎های گوناگون از ریاضیات و طبیعیات قدیم و علوم غریبه نیز آگاه بوده است.»<ref>همان</ref>
خط ۶۹: خط ۶۹:


===عقاید و آرا===
===عقاید و آرا===
وصف کلی اندیشه احسایی را می‎توان در این خلاصه کرد که وی علوم و حقایق را به‎تمامی نزد پیامبر(ص) و امامان(ع) می‎داند و از دیدگاه او حکمت –که علم به حقایق اشیاء است- با باطن شریعت و نیز با ظاهر آن ازهرجهت سازگاری دارد. او معتقد است که عقل آنگاه می‎تواند به ادراک امور نائل شود که از انوار اهل‎بیت روشنی گیرد و این شرط در شناخت‎های نظری و عملی یکسان وجود دارد. درست است که تعقل در اصول و معارف دین واجب است اما ازآنجاکه حقیقت با اهل‎بیت(ع) همراهی دارد، صدق احکام عقل در گرو نوری است که از ایشان می‌گیرد.
وصف کلی اندیشه احسایی را می‎توان در این خلاصه کرد که وی علوم و حقایق را به‎تمامی نزد پیامبر(ص) و امامان(ع) می‌داند و از دیدگاه او حکمت –که علم به حقایق اشیاء است- با باطن شریعت و نیز با ظاهر آن ازهرجهت سازگاری دارد. او معتقد است که عقل آنگاه می‎تواند به ادراک امور نائل شود که از انوار اهل‎بیت روشنی گیرد و این شرط در شناخت‎های نظری و عملی یکسان وجود دارد. درست است که تعقل در اصول و معارف دین واجب است اما ازآنجاکه حقیقت با اهل‎بیت(ع) همراهی دارد، صدق احکام عقل در گرو نوری است که از ایشان می‌گیرد.


احسایی ضمن آنکه موضع اهل ظاهر را در اکتفا به‎ظاهر شریعت نمی‌پذیرد، مسلک متصوفه‌ای را که در پرداختن به باطن شریعت از پایبندی به‎ظاهر آن باز مانده‌اند، مردود می‎شمارد. در آثار وی معارضه‌هایی سخت با ابن عربی آمده است. وی در مقدمه شرح خود بر العرشیه صدرالدین شیرازی از او انتقاد می‌کند که به اقوال کسانی چون ابن عربی گراییده و بر پایه آن ناچار به تأویل سخن امامان شده است. او همین عیب را بر فیض کاشانی نیز می‌گیرد... احسایی می‌گوید تمسکش به اهل‎بیت(ع) در دریافت حقایق سبب شده است که در برخی مسائل با بسیاری از حکما و متکلمان مخالفت کند. وی در عین احاطه بر آرای حکما، مبانی فلسفی را تا آنجا پذیرفته است که از دید او با باطن تعالیم شریعت در تعارض نباشد. در نتیجه اصطلاحاتی هم که به‎کاربرده است در مواردی با آنچه از این اصطلاحات در حکمت رایج فهمیده می‎شود، تفاوت دارد و توجه به این نکته در فهم صحیح افکار وی سودمند است.<ref>همان، ص664</ref>
احسایی ضمن آنکه موضع اهل ظاهر را در اکتفا به‎ظاهر شریعت نمی‌پذیرد، مسلک متصوفه‌ای را که در پرداختن به باطن شریعت از پایبندی به‎ظاهر آن باز مانده‌اند، مردود می‎شمارد. در آثار وی معارضه‌هایی سخت با ابن عربی آمده است. وی در مقدمه شرح خود بر العرشیه صدرالدین شیرازی از او انتقاد می‌کند که به اقوال کسانی چون ابن عربی گراییده و بر پایه آن ناچار به تأویل سخن امامان شده است. او همین عیب را بر فیض کاشانی نیز می‌گیرد... احسایی می‌گوید تمسکش به اهل‎بیت(ع) در دریافت حقایق سبب شده است که در برخی مسائل با بسیاری از حکما و متکلمان مخالفت کند. وی در عین احاطه بر آرای حکما، مبانی فلسفی را تا آنجا پذیرفته است که از دید او با باطن تعالیم شریعت در تعارض نباشد. در نتیجه اصطلاحاتی هم که به‎کاربرده است در مواردی با آنچه از این اصطلاحات در حکمت رایج فهمیده می‎شود، تفاوت دارد و توجه به این نکته در فهم صحیح افکار وی سودمند است.<ref>همان، ص664</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش