۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ید' به 'ید') |
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
نویسنده، مجلس دوم کتاب را به ذکر طوایفى که به مذهب تشیع گرویده و به آن مشهورند، اختصاص داده است که از جمله آنها طوایفى همچون: مذحج و ربیعه، وایل و خزاعه، ضمیریه و نادریه، بنوحنیف، قبیله همدان و دیگران میباشند. [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله]] در مورد قبیله همدان و یارى رساندن ایشان به [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)]] اینگونه مىنویسد: | نویسنده، مجلس دوم کتاب را به ذکر طوایفى که به مذهب تشیع گرویده و به آن مشهورند، اختصاص داده است که از جمله آنها طوایفى همچون: مذحج و ربیعه، وایل و خزاعه، ضمیریه و نادریه، بنوحنیف، قبیله همدان و دیگران میباشند. [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله]] در مورد قبیله همدان و یارى رساندن ایشان به [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)]] اینگونه مىنویسد: | ||
قبیلهاى از یمن که در کوفه نزول نموده بودند و بسیارى از آنها اهل علم و زهد و ورع مىباشند و در کتاب سفر السعادة که از تصانیف شیخ مجدالدین فیروزآبادی شافعى است مسطور است که روایت نموده بیهقی به اسناد صحیح که چون کتابت [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)]] از یمن به خدمت حضرت رسالت(ص) رسید که قبیله همدان در دست او مسلمان شدند، حضرت رسالت(ص) از غایت سرور، فی الحال سر به سجده شکر نهادند و مکرر فرمودند: «السلام على همدان» و در کتابهای حدیثى، اشعار فراوانى از زبان [[امام على(ع)|حضرت على(ع)]] – در جنگ صفین - در مدح ایشان آمده است که مضامین بخشی از آنها چنین است: چون دیدم اسبسواران ارتش معاویه را درحالىکه چشمان آنها از شدت خشم و کینه سرخ بود و با شدت نیزههاى خود را | قبیلهاى از یمن که در کوفه نزول نموده بودند و بسیارى از آنها اهل علم و زهد و ورع مىباشند و در کتاب سفر السعادة که از تصانیف شیخ مجدالدین فیروزآبادی شافعى است مسطور است که روایت نموده بیهقی به اسناد صحیح که چون کتابت [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)]] از یمن به خدمت حضرت رسالت(ص) رسید که قبیله همدان در دست او مسلمان شدند، حضرت رسالت(ص) از غایت سرور، فی الحال سر به سجده شکر نهادند و مکرر فرمودند: «السلام على همدان» و در کتابهای حدیثى، اشعار فراوانى از زبان [[امام على(ع)|حضرت على(ع)]] – در جنگ صفین - در مدح ایشان آمده است که مضامین بخشی از آنها چنین است: چون دیدم اسبسواران ارتش معاویه را درحالىکه چشمان آنها از شدت خشم و کینه سرخ بود و با شدت نیزههاى خود را میکوفتند و گرد و غبار کارزار همچون ابری در آسمان پدیدار گردید و پسر هند، قبیلههاى ذوالکلاع، یحصب، کنده و حزام را به میدان جنگ فرستاد، من نیز قبیله همدان را که در دلاورى مانندى ندارند، بهسوى آنها گسیل داشتم؛ چراکه همدان در کارهاى سخت بهمانند سپرى براى من میباشند... و اگر دربان بهشت باشم، به قبیله همدان میگویم که بهسلامت وارد بهشت شوید<ref>ر.ک: همان، ص129-131</ref>. | ||
مجلس سوم کتاب درباره بزرگان مذهب تشیع و عالمان آن است که در این مجلس، نویسنده کتاب از افراد زیادى نام مىبرد؛ مثلاًاز مشاهیر بنیهاشم، به حضرت ابوطالب(ع) و اثبات ایمان ایشان، سیدالشهداء حمزة بن عبدالمطلب و حالات او، جعفر بن ابىطالب، عبدالله بن عباس و... اشاره | مجلس سوم کتاب درباره بزرگان مذهب تشیع و عالمان آن است که در این مجلس، نویسنده کتاب از افراد زیادى نام مىبرد؛ مثلاًاز مشاهیر بنیهاشم، به حضرت ابوطالب(ع) و اثبات ایمان ایشان، سیدالشهداء حمزة بن عبدالمطلب و حالات او، جعفر بن ابىطالب، عبدالله بن عباس و... اشاره میکند<ref>ر.ک: همان، ص162-187</ref>. | ||
در همین بخش، نامه معاویه به شهرها و تحریک مردم به قتل دوستان [[امام على(ع)]] را نقل | در همین بخش، نامه معاویه به شهرها و تحریک مردم به قتل دوستان [[امام على(ع)]] را نقل میکند: «و كتب معاوية إلى جميع البلدان: أن انظروا من قامت عليه البينة أنه يحب عليا و أهل بيته فامحوه من الديوان و كتب كتابا آخر: انظروا من قبلكم من شيعة علي و اتهموه بحبه فاقتلوه...» (معاویه به کارگزاران خود در همه بلاد نوشت که اگر کسى را یافتید که دوستدار [[امام على(ع)|على(ع)]] و خاندان او باشد، نام او را از دفتر بیتالمال محو کنید و در نامهای دیگر نوشت: شیعیان [[امام على(ع)|على(ع)]] را به اتهام محبت و دوستى با او بکشید)<ref>ر.ک: همان، ص188</ref>. | ||
[[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] مجلس چهارم را به ذکر تابعین اختصاص مىدهد و تعدادى از آنها را که داراى نقش مهمى در تاریخ اسلام بودهاند، برمیشمارد که از آن جملهاند: مالک اشتر نخعى، اویس قرنى، صعصعة بن صوحان، محمد بن ابىحذیفة، سعید بن قیس همدانى، رشید هجرى، حبیب بن مظاهر اسدى و..<ref>ر.ک: همان، ص283-309</ref>. | [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] مجلس چهارم را به ذکر تابعین اختصاص مىدهد و تعدادى از آنها را که داراى نقش مهمى در تاریخ اسلام بودهاند، برمیشمارد که از آن جملهاند: مالک اشتر نخعى، اویس قرنى، صعصعة بن صوحان، محمد بن ابىحذیفة، سعید بن قیس همدانى، رشید هجرى، حبیب بن مظاهر اسدى و..<ref>ر.ک: همان، ص283-309</ref>. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
ایشان در مورد جناب محمد بن ابىبکر و برائت او از پدرش اینگونه مىنویسد: مادر او اسماء بنت عمیس است که در اصل زوجه حمزة بن عبدالمطلب بود و چون حمزه شهید شد، ابوبکر او را به عقد خود درآورد و محمد در سال حجةالوداع از او در وجود آمد و چون ابوبکر بمرد، [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین(ع)]] او را عقد نمود و محمد، ربیب و پرورده آن حضرت بود و شیخ ابوعمرو کشى روایت نموده که در مجلس شریف حضرت امام جعفر صادق(ع)، ذکر محمد بن ابیبکر میگذشت، آن حضرت بر او صلوات و رحمت میفرستادند و نیز از آن حضرت روایت نموده که میفرمودهاند که نجابت محمد بن ابىبکر از جانب مادرش اسماء بنت عمیس است، نه از جانب پدر و در روایتى دیگر فرمودهاند که در هر اهل بیتى یک کس میباشد که به ذات خود نجیب است و انجب نجبا از اهل بیت سوء، محمد بن ابىبکر است و ایضا از حضرت امام محمد باقر(ع) روایت نموده که محمد بن ابیبکر با [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین(ع)]] بر برائت از شیخین بیعت نمود<ref>ر.ک: همان، ص277</ref>. | ایشان در مورد جناب محمد بن ابىبکر و برائت او از پدرش اینگونه مىنویسد: مادر او اسماء بنت عمیس است که در اصل زوجه حمزة بن عبدالمطلب بود و چون حمزه شهید شد، ابوبکر او را به عقد خود درآورد و محمد در سال حجةالوداع از او در وجود آمد و چون ابوبکر بمرد، [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین(ع)]] او را عقد نمود و محمد، ربیب و پرورده آن حضرت بود و شیخ ابوعمرو کشى روایت نموده که در مجلس شریف حضرت امام جعفر صادق(ع)، ذکر محمد بن ابیبکر میگذشت، آن حضرت بر او صلوات و رحمت میفرستادند و نیز از آن حضرت روایت نموده که میفرمودهاند که نجابت محمد بن ابىبکر از جانب مادرش اسماء بنت عمیس است، نه از جانب پدر و در روایتى دیگر فرمودهاند که در هر اهل بیتى یک کس میباشد که به ذات خود نجیب است و انجب نجبا از اهل بیت سوء، محمد بن ابىبکر است و ایضا از حضرت امام محمد باقر(ع) روایت نموده که محمد بن ابیبکر با [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین(ع)]] بر برائت از شیخین بیعت نمود<ref>ر.ک: همان، ص277</ref>. | ||
نویسنده در مجلس پنجم، از نام و سیره بعضى از متکلمین و محدثین و فقهاء ومجتهدین و اعیان قراء و نحاة و لغویین، یاد | نویسنده در مجلس پنجم، از نام و سیره بعضى از متکلمین و محدثین و فقهاء ومجتهدین و اعیان قراء و نحاة و لغویین، یاد میکند. | ||
وی در جلد دوم، مجالس ششم تا دوازدم را (با موضوعات: ذکر جمعی از بزرگان صوفیه، مشاهیر حکمای اسلام و متکلمان اعلام، ذکر ملوک و سلاطین، امرا و سپهسالاران، وزرای عظام، شعرای عرب و شعرای عجم) گنجانده است. | وی در جلد دوم، مجالس ششم تا دوازدم را (با موضوعات: ذکر جمعی از بزرگان صوفیه، مشاهیر حکمای اسلام و متکلمان اعلام، ذکر ملوک و سلاطین، امرا و سپهسالاران، وزرای عظام، شعرای عرب و شعرای عجم) گنجانده است. |
ویرایش