۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میپردازد' به 'میپردازد') |
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
راه دوم که مؤلف آن را راه «آیات آفاقی» میشمارد، جهانشناسی و تفکر در انتظام موجود بین اجزای عالم و آثار متغایر و درعینحال هماهنگ آنها است. | راه دوم که مؤلف آن را راه «آیات آفاقی» میشمارد، جهانشناسی و تفکر در انتظام موجود بین اجزای عالم و آثار متغایر و درعینحال هماهنگ آنها است. | ||
مؤلف در ادامه، راه سومی در پیش | مؤلف در ادامه، راه سومی در پیش میگیرد که کاملاً فلسفی است. او در ابتدا این حقیقت را مسلم گرفته که هر موجود ممکنی یک زوج ترکیبی است؛ یعنی دارای یک جهت «ما به الامتياز» و شخصی است که ماهیت اوست و یک جهت «ما به الاشتراك» و نوعی است که وجود اوست. از طرفی هیچکدام از ماهیت و وجود امکانی نمیتواند علت و موجد خود یا دیگری باشد. لب دلیلی که علیت هرکدام از وجود و ماهیت نسبت به خودشان را نفی میکند، آن است که لازمه این امر، تقدم شیء بر خود است که به بداهت عقلی محال است. لُب دلیلی که علیت آن دو نسبت به یکدیگر را نفی میکند آن است که علیت، فرع سنخیت و تناسب است؛ درحالیکه بین «وجود یک شیء» و «ماهیت خالی از وجود» هیچگونه سنخیت و تناسبی نیست. او درنهایت نتیجه میگیرد که علت و موجد ماهیات و وجودات امکانی این عالم، تنها میتواند «وجودی مجرد از ماهیت» باشد که صفت امکان در او راه نداشته باشد و این وجودات ممکنه، از شئون افعال او باشند؛ یعنی خداوند متعال<ref>همان، ص123</ref>. | ||
مؤلف پس از ذکر رئوس صفات ثبوتیه، یعنی علم، قدرت و حی بودن، تذکر میدهد که این صفات، عین ذات مقدس او هستند. سپس بعضی از صفات سلبیه، مانند تنزه از جسمیت و جسمانیت و از صفات و عوارض اجسام، مثل حد، زمان، مکان، بُعد و قرب مکانی را ذکر کرده و پس از آن بهطور خاص در مورد وحدانیت و علم خالق توضیح میدهد<ref>همان، ص125</ref>. | مؤلف پس از ذکر رئوس صفات ثبوتیه، یعنی علم، قدرت و حی بودن، تذکر میدهد که این صفات، عین ذات مقدس او هستند. سپس بعضی از صفات سلبیه، مانند تنزه از جسمیت و جسمانیت و از صفات و عوارض اجسام، مثل حد، زمان، مکان، بُعد و قرب مکانی را ذکر کرده و پس از آن بهطور خاص در مورد وحدانیت و علم خالق توضیح میدهد<ref>همان، ص125</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
# معجزاتی که به امر و اذن الهی برای اثبات نبوتش ارائه میکند<ref>همان</ref>. | # معجزاتی که به امر و اذن الهی برای اثبات نبوتش ارائه میکند<ref>همان</ref>. | ||
نویسنده پس از آن وارد مفصلترین بخش کتاب، یعنی بحث «نبوت خاصه» و تعیین شخص نبی شده و | نویسنده پس از آن وارد مفصلترین بخش کتاب، یعنی بحث «نبوت خاصه» و تعیین شخص نبی شده و میگوید: «پیامبر زمان ما که آخرین پیامبر خداست، حضرت محمد(ص) است و خداوند او را در زمانی که غالب افراد در فساد و تباهی بودهاند، از جزیرة العرب بر همه انسانها مبعوث فرموده است». او در ادامه بهاجمال به برگهایی از تاریخ دعوت آن حضرت از قبیل هجرت مسلمین به حبشه، حصر در شعب ابیطالب، هجرت به مدینه و نهایتاً فتح مکه اشاره میکند. در ادامه برای اثبات نبوت آن حضرت، همان دو راه پیشگفته را پی میگیرد<ref>همان</ref>. | ||
ایشان در بحث معجزه، به قرآن اشاره میکند و آن را در دو بخش پی | ایشان در بحث معجزه، به قرآن اشاره میکند و آن را در دو بخش پی میگیرد: بخش اول درباره این است که قرآن بهعنوان یک معجزه بر نبوت حضرت محمد(ص) دلالت دارد. قرآن کریم در آیات مختلفی تحدی نموده و همه منکرانش را به مبارزه طلبیده که هرکس میتواند لااقل سورهای مانند سور قرآن بیاورد<ref>همان، ص128</ref>. | ||
بخش دوم در وجوه اعجاز قرآن است که حداقل از شش جهت قابل بررسی است: | بخش دوم در وجوه اعجاز قرآن است که حداقل از شش جهت قابل بررسی است: | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
# معارف مافوق بشری<ref>همان، ص128-129</ref>. | # معارف مافوق بشری<ref>همان، ص128-129</ref>. | ||
میرزا احمد پس از آنکه امامت را بهعنوان «ریاست عام الهی در امور دین و دنیا به جانشینی پیامبر(ص)» تعریف میکند، مباحث اصلی این بخش را طی چهار مطلب پی | میرزا احمد پس از آنکه امامت را بهعنوان «ریاست عام الهی در امور دین و دنیا به جانشینی پیامبر(ص)» تعریف میکند، مباحث اصلی این بخش را طی چهار مطلب پی میگیرد که عبارتند از: لزوم امام، صفات امام، طریق تعیین امام و امامت خاصه<ref>همان، ص130</ref>. | ||
مؤلف در بحث امامت خاصه | مؤلف در بحث امامت خاصه میگوید: بنا بر مذهب حق اثناعشری، امام و جانشین برحق رسول خدا(ص)، [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)]] و یازده امام پس از او از نسل او هستند و آخرین آنها مهدی منتظر(عج) است که غائب بوده و روزی با ظهورش زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود. امامیه برای اعتقاد خود علاوه بر دو دلیل فوق، یعنی تصریح رسول خدا(ع) به امامت ایشان که در روایات متعددی است و ظهور معجزات از طرف ائمه اهلبیت که بسیار نقل شده است، دلیل سومی دارند و آن مختص بودن دو صفت لازم برای امامت، یعنی عصمت و افضلیت، به [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] و فرزندان اوست که امامت ایشان را اثبات و خلافت دیگران را نفی میکند. نازل شدن آیه تطهیر در حق اهلبیت رسول خدا(ص)، یعنی [[امام على(ع)|علی(ع)]] و فاطمه(س) و فرزندانشان، بهترین دلیل بر طهارت باطنی و عصمت ایشان است. از طرف دیگر مسلمین اتفاق نظر دارند که خلفای سهگانه دارای صفت عصمت نبودهاند. بهترین دلیل بر این مطلب آن است که به شهادت تاریخ آنها قبل از مسلمان شدن کافر و بتپرست بودهاند<ref>همان، ص132</ref>. | ||
دلایل متنوع و متعددی نیز بر افضلیت [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] بر دیگر مردم، پس از پیامبر(ص) وجود دارد. از روشنترین آیات قرآنی که گواه بر این مطلب است، آیه مباهله است که به اتفاق مفسرین منظور از «أنفسنا» در آن [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] است. بدیهی است اینکه خداوند او را بهمنزله نفس پیامبر (خود پیامبر) قرار داده، بالاترین مقام برای او پس از پیامبر(ص) است<ref>همان، ص132</ref>. | دلایل متنوع و متعددی نیز بر افضلیت [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] بر دیگر مردم، پس از پیامبر(ص) وجود دارد. از روشنترین آیات قرآنی که گواه بر این مطلب است، آیه مباهله است که به اتفاق مفسرین منظور از «أنفسنا» در آن [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] است. بدیهی است اینکه خداوند او را بهمنزله نفس پیامبر (خود پیامبر) قرار داده، بالاترین مقام برای او پس از پیامبر(ص) است<ref>همان، ص132</ref>. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
مؤلف، مبحث امامت را با عباراتی از رساله نور الهداية محقق مستبصر، علامه جلالالدین دوانی در مورد حقانیت مذهب امامیه و ابطال مذهب غیر امامیه پایان میدهد<ref>همان</ref>. | مؤلف، مبحث امامت را با عباراتی از رساله نور الهداية محقق مستبصر، علامه جلالالدین دوانی در مورد حقانیت مذهب امامیه و ابطال مذهب غیر امامیه پایان میدهد<ref>همان</ref>. | ||
[[آشتیانی، احمد|میرزا احمد]] در ابتدای مبحث معاد، معنای قیامت کبری و قیامت صغری را روشن میکند و | [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد]] در ابتدای مبحث معاد، معنای قیامت کبری و قیامت صغری را روشن میکند و میگوید: اولی که همان معاد است، عبارت است از «عود روح به جسم مادی خود برای رسیدن به جزای اعمالش» و دومی که همان عالم برزخ است، به معنای «تعلق روح به یک قالب مثالی است در عالم برزخ؛ یعنی عالم مابین دنیا و آخرت». او سپس به نقل و شرح بعضی از آیات و روایات مربوط به قیامت صغری و عالم برزخ میپردازد و مطالب این مبحث را در چهار بخشِ تجرد روح، لزوم معاد، معاد جسمانی و شبهات معاد پی میگیرد<ref>ر.ک: همان، ص134</ref>. | ||
[[آشتیانی، احمد|میرزا احمد]] در پایان به طرح و رد «دو شبهه» از شبهاتی که منکران معاد مطرح کردهاند، میپردازد. ایشان ابتدا به شبهه آکل و مأکول، سپس به شبهه اجتماع دو روح میپردازد. | [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد]] در پایان به طرح و رد «دو شبهه» از شبهاتی که منکران معاد مطرح کردهاند، میپردازد. ایشان ابتدا به شبهه آکل و مأکول، سپس به شبهه اجتماع دو روح میپردازد. |
ویرایش