پرش به محتوا

اشعار حکیم کسایی مروزی و تحقیقی در زندگانی و آثار او: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د'
جز (جایگزینی متن - 'زندگاني' به 'زندگانی')
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
خط ۳۹: خط ۳۹:
کسایی را برخی محققان مداح سلطان محمود غزنوی شمرده‎اند و این شاید درست نباشد که اگر او مدحی گفته برای آل سامان و وزرای آنان بوده است، ولی این نکته را باید متذکر شد که اساساً کسایی را شاعر مدیحه‎سرا شمردن شاید روا نباشد و هرچند که او در جوانی و اوایل عمر اشعاری در مدیح برخی از بزرگان آل سامان سروده، ولی به‎زودی از این کار روی برگردانیده است.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.  
کسایی را برخی محققان مداح سلطان محمود غزنوی شمرده‎اند و این شاید درست نباشد که اگر او مدحی گفته برای آل سامان و وزرای آنان بوده است، ولی این نکته را باید متذکر شد که اساساً کسایی را شاعر مدیحه‎سرا شمردن شاید روا نباشد و هرچند که او در جوانی و اوایل عمر اشعاری در مدیح برخی از بزرگان آل سامان سروده، ولی به‎زودی از این کار روی برگردانیده است.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.  


اخلاص و ارادت حکیم کسایی مروزی به خاندان پیامبر(ص) به‎قدری والاست که سبب تخلصش را با نسبت او به تشیع و توجّه به حدیث «کسا» باید‎ مربوط دانست؛ ازاین‎رو وی در یکی از قصایدش عشق و مودّت خویش را نسبت به اهل‎بیت(ع) در قالب ابیاتی زیبا که از ذوق سرشار و توانای او فوران‎ می‎کند‎، به رشته‎ی نظم درآورده است. او در آغاز این قصیده ابتدا به ترسیم اوضاع و احوال فردی جاهل و نادان که برای به دست آوردن اندوخته‎های‎ مادی‎ بیشتر، ولو از راه شک‎ و گمان‎، می‎پردازد؛ درحالی‎که او را نهیب می‎زند وگوشزد می‎کند که زندگی خود را با تکیه بر وهم و گمان، تباه نسازد، بلکه به‎سوی‎ یقین مطلق و سیره، راه‎ و روش‎ صحیح زندگی پیش رود؛ چراکه همیشه در طوفان زندگی، زورق یا کشتی نجاتی که راه را بر آدمی بگشاید وجود دارد. شاعر مسیر حق را تنها نزد اهل‎بیت(ع)‎ و خاندان‎ حضرت رسول(ص) می‎داند و آن کشتی نجات را در توسل به خاندان پیامبر(ص) معنا می‎کند. تنها توسّل به اهل بیت مطهّر در سایه ایمان به خداوند باری تعالی است که آدمی‎ را‎ در عرصه‎های‎ مختلف زندگی یاری می‎نماید و او را از خطرهای شیطانی می‎رهاند:
اخلاص و ارادت حکیم کسایی مروزی به خاندان پیامبر(ص) به‎قدری والاست که سبب تخلصش را با نسبت او به تشیع و توجّه به حدیث «کسا» باید‎ مربوط دانست؛ ازاین‎رو وی در یکی از قصایدش عشق و مودّت خویش را نسبت به اهل‎بیت(ع) در قالب ابیاتی زیبا که از ذوق سرشار و توانای او فوران‎ می‎کند‎، به رشته‎ی نظم درآورده است. او در آغاز این قصیده ابتدا به ترسیم اوضاع و احوال فردی جاهل و نادان که برای به دست آوردن اندوخته‎های‎ مادی‎ بیشتر، ولو از راه شک‎ و گمان‎، می‎پردازد؛ درحالی‎که او را نهیب می‎زند وگوشزد می‎کند که زندگی خود را با تکیه بر وهم و گمان، تباه نسازد، بلکه به‎سوی‎ یقین مطلق و سیره، راه‎ و روش‎ صحیح زندگی پیش رود؛ چراکه همیشه در طوفان زندگی، زورق یا کشتی نجاتی که راه را بر آدمی بگشاید وجود دارد. شاعر مسیر حق را تنها نزد اهل‎بیت(ع)‎ و خاندان‎ حضرت رسول(ص) می‌داند و آن کشتی نجات را در توسل به خاندان پیامبر(ص) معنا می‎کند. تنها توسّل به اهل بیت مطهّر در سایه ایمان به خداوند باری تعالی است که آدمی‎ را‎ در عرصه‎های‎ مختلف زندگی یاری می‎نماید و او را از خطرهای شیطانی می‎رهاند:


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۴۸: خط ۴۸:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


شاعر در ادامه‎ی قصیده‎ی فوق، پس از مدح و منقبت فضیلت‎های مولای متقیان [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] بار دیگر‎ مدح خاندان رسول و تمسّک جستن به مناقب و فضایل آن‎ها را والاتر و سزاوارتر از‎ پرداختن به قصّه و افسانه‎های‎ کم‎ارزش می‎داند. در ادامه شاعر رونق اشعار خویش را در مدح و منقبت آل رسول اکرم(ص) و خاندان بزرگوار ایشان می‎داند؛ درحالی‎که شاعران دیگر فخر خویش را در اشعارشان در چیزهای‎ دیگر می‎جویند:
شاعر در ادامه‎ی قصیده‎ی فوق، پس از مدح و منقبت فضیلت‎های مولای متقیان [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] بار دیگر‎ مدح خاندان رسول و تمسّک جستن به مناقب و فضایل آن‎ها را والاتر و سزاوارتر از‎ پرداختن به قصّه و افسانه‎های‎ کم‎ارزش می‌داند. در ادامه شاعر رونق اشعار خویش را در مدح و منقبت آل رسول اکرم(ص) و خاندان بزرگوار ایشان می‌داند؛ درحالی‎که شاعران دیگر فخر خویش را در اشعارشان در چیزهای‎ دیگر می‎جویند:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''مدحت آل رسول از دل و جان خوان''|2=''سیر شو از قصّه سریر و خُوَرنَق''}}
{{ب|''مدحت آل رسول از دل و جان خوان''|2=''سیر شو از قصّه سریر و خُوَرنَق''}}
خط ۵۹: خط ۵۹:
اشعاری که از حکیم کسایی باقی مانده و امروز به ‎دست ما رسیده است، از قطعی و مشکوک و مردود، مجموع آنها اندکی از چهارصد بیت کمتر است و شاید اگر استقصایی کامل به عمل آید تعداد آن بر این مقدار هم فزونی یابد. از این میان انتساب پاره‎ای از آنها به کسایی ناروا یا محل تأمل است؛ ولی با این مقدار کم اشعار که از او در دست داریم به بلندی مقام و استادی او در سخنوری باید یقین و اقرار داشت و نیز توجه بسیار شاعران و سخنوران نامدار به اشعار او و استقبال و اقتفای از قصایدش می‎رساند که وی در زمان حیات و هم بعد از مرگ، از شهرتی بسیار برخوردار بوده است.<ref>ر.ک: همان</ref>.  
اشعاری که از حکیم کسایی باقی مانده و امروز به ‎دست ما رسیده است، از قطعی و مشکوک و مردود، مجموع آنها اندکی از چهارصد بیت کمتر است و شاید اگر استقصایی کامل به عمل آید تعداد آن بر این مقدار هم فزونی یابد. از این میان انتساب پاره‎ای از آنها به کسایی ناروا یا محل تأمل است؛ ولی با این مقدار کم اشعار که از او در دست داریم به بلندی مقام و استادی او در سخنوری باید یقین و اقرار داشت و نیز توجه بسیار شاعران و سخنوران نامدار به اشعار او و استقبال و اقتفای از قصایدش می‎رساند که وی در زمان حیات و هم بعد از مرگ، از شهرتی بسیار برخوردار بوده است.<ref>ر.ک: همان</ref>.  


در اشعار کسایی، آثار رقت خیال و دقت فکر و باریکی اندیشه و ابداع معانی و ایجاد مضامین بکر و بدیع به‎خوبی نمایان است. نگاهی به اشعار او که در وصف طبیعت سروده و توصیف ابر و باران و ژاله و لاله و نرگس و نیلوفر و ارغوان و گل‎ها و گیاهان و سبزه‎ها و درختان و بانگ و نوای پرندگان و جانوران کمال قدرت و مهارت او را در شاعری به‎خوبی نشان می‎دهد و چندان لطافت خیال و دقت اندیشه و تشبیهات تازه رنگارنگ و صنایع آمیخته با حسن بیان در اشعار او نمایان است که با گذشت قرن‎ها از زمان شاعر هنوز تازگی و لطف خود را از دست نداده، بلکه روزبه‎روز بر ارزش آن افزوده شده است.<ref>ر.ک: همان، ص25-24</ref>.  
در اشعار کسایی، آثار رقت خیال و دقت فکر و باریکی اندیشه و ابداع معانی و ایجاد مضامین بکر و بدیع به‎خوبی نمایان است. نگاهی به اشعار او که در وصف طبیعت سروده و توصیف ابر و باران و ژاله و لاله و نرگس و نیلوفر و ارغوان و گل‎ها و گیاهان و سبزه‎ها و درختان و بانگ و نوای پرندگان و جانوران کمال قدرت و مهارت او را در شاعری به‎خوبی نشان می‌دهد و چندان لطافت خیال و دقت اندیشه و تشبیهات تازه رنگارنگ و صنایع آمیخته با حسن بیان در اشعار او نمایان است که با گذشت قرن‎ها از زمان شاعر هنوز تازگی و لطف خود را از دست نداده، بلکه روزبه‎روز بر ارزش آن افزوده شده است.<ref>ر.ک: همان، ص25-24</ref>.  


کسایی در بیان مناظر طبیعت و ادای سخن خود بیش از همه صنعت تشبیه را به‎کار می‎برد و در این شیوه بسیار قوی و زبردست است. گاه یک منظره را به چند وجه بیان و برای آن تشبیهاتی جداگانه و مستقل ذکر می‎کند که هریک به‎جای خود دلپذیر و نشاط‎انگیز است. گاه نیز در اشعار او استعارات دلپذیر و زیبا دیده می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص‎25</ref>.  
کسایی در بیان مناظر طبیعت و ادای سخن خود بیش از همه صنعت تشبیه را به‎کار می‎برد و در این شیوه بسیار قوی و زبردست است. گاه یک منظره را به چند وجه بیان و برای آن تشبیهاتی جداگانه و مستقل ذکر می‎کند که هریک به‎جای خود دلپذیر و نشاط‎انگیز است. گاه نیز در اشعار او استعارات دلپذیر و زیبا دیده می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص‎25</ref>.  


دیگر از مختصات شیوه گفتار او آن است که در بیان تشبیهات، اساس کار را بر رنگ‎آمیزی و ذکر الوان مختلف قرار می‎دهد و در ترسیم مناظر از تناسب رنگ‎ها و مطابقت آنها استفاده می‎کند. بر صفحه سبز و زمردین باغ، گل‎های سرخ و زرد و بنفش شقایق و بنفشه را می‎نشاند و از پس ابرهای سیاه، رخساره سپید ماه را نشان می‎دهد؛ یا از شاخه‎های زیبای نارون و یاسمن و نسترن که در کنار هم روییده‎اند، آوای قمری و سار را به گوش می‎رساند. این خصیصه گفتار و شیوه او نه‎تنها در اشعاری است که در وصف طبیعت سروده است، بلکه در زهدیات و قطعات پندآمیز و اشعار موعظه نیز همین روش را به‎کار بسته است. پیری و عوارض آن را از سپید ‎شدن موی و سرفه و تنگی نفس، به زرگری تشبیه می‎کند که بی‎ کوره و دم، به ‎کار زرگری سرگرم است:  
دیگر از مختصات شیوه گفتار او آن است که در بیان تشبیهات، اساس کار را بر رنگ‎آمیزی و ذکر الوان مختلف قرار می‌دهد و در ترسیم مناظر از تناسب رنگ‎ها و مطابقت آنها استفاده می‎کند. بر صفحه سبز و زمردین باغ، گل‎های سرخ و زرد و بنفش شقایق و بنفشه را می‎نشاند و از پس ابرهای سیاه، رخساره سپید ماه را نشان می‌دهد؛ یا از شاخه‎های زیبای نارون و یاسمن و نسترن که در کنار هم روییده‎اند، آوای قمری و سار را به گوش می‎رساند. این خصیصه گفتار و شیوه او نه‎تنها در اشعاری است که در وصف طبیعت سروده است، بلکه در زهدیات و قطعات پندآمیز و اشعار موعظه نیز همین روش را به‎کار بسته است. پیری و عوارض آن را از سپید ‎شدن موی و سرفه و تنگی نفس، به زرگری تشبیه می‎کند که بی‎ کوره و دم، به ‎کار زرگری سرگرم است:  


{{شعر}}
{{شعر}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش