۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ المدخل (مالکی فاسی) را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به المدخل (ابن حاج) منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''المدخل''' با نام «کامل مدخل الشرع الشريف علی المذاهب»، اثر محمد بن محمد بن محمد عبدری مالکی فاسی(متوفی 737ق)، مشهور به ابن | '''المدخل''' با نام «کامل مدخل الشرع الشريف علی المذاهب»، اثر [[عبدری، محمد بن محمد|محمد بن محمد بن محمد عبدری مالکی فاسی]](متوفی 737ق)، مشهور به ابن حاج، کتابی است چهار جلدی به زبان عربی با موضوع فقه و آداب اسلامی. نویسنده این اثر را به درخواست استادش بهقصد تبیین عمل درست اسلامی نوشته است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
ابن حجر گفته این کتابی سودمند است که کاشف از کارهای غلط و بدعتهایی است که مردم از ابایی از عمل به آن ندارند و نیز کاشف از اعمالی است که برخی از مردم از آن با سهلانگاری میگذرند و یا اینکه آن عمل را انکار میکنند. نویسنده در محرم سال 732ق از تألیف این کتاب فارغ گشته است.<ref>ر.ک: ترجمه مؤلف، ج1، ص2</ref> | [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] گفته این کتابی سودمند است که کاشف از کارهای غلط و بدعتهایی است که مردم از ابایی از عمل به آن ندارند و نیز کاشف از اعمالی است که برخی از مردم از آن با سهلانگاری میگذرند و یا اینکه آن عمل را انکار میکنند. نویسنده در محرم سال 732ق از تألیف این کتاب فارغ گشته است.<ref>ر.ک: ترجمه مؤلف، ج1، ص2</ref> | ||
خود نویسنده در مقدمهاش بر کتاب پس از حمد الهی و درود بر پیامبرش مینویسد: بسیاری اوقات از استاد عالم عامل محقق بزرگم ابا محمد عبدالله بن ابی جمرة میشنیدم که میگفت ایکاش کسی از فقها تمام هم و غمش را صرف این میکرد که مقاصد مردم در اعمالشان را به آنان بیاموزد و حلقه درسش نیز عیناً در این موضوع یا حداقل دراینارتباط باشد، چراکه آنچه بر بسیاری از مردم اتفاق میافتد صرفاً تضییع نیاتشان است. ازآنجاییکه استادم مشاهده کرد که من گاهی بعضی از فواید را برای برخی از دوستان دراینارتباط ذکر میکنم، از من خواست تا مطالب دراینارتباط را در نوشتهای گردآوری کنم تا هر شخص تکلیفش در نیت و عبادت و علمش را بشناسد؛ اما من از پذیرفتن این کار امتناع کردم. چراکه میترسیدم موضوع این حدیث نبوی(ص) باشم که فرمود اشخاصی در قیامت میآیند که زبانشان را میجوند(یمضغون السنتهم) و آنان عالمانی هستند که به علمشان عمل نمیکنند... . فاسی، در ادامه روایات متعدد دیگری را درباره عالم بدون عمل ذکر میکند که یکی از آنها این است «ان اشد الناس حسرة یوم القیامة رجلان رجل علم علما فیری غیره یدخل به الجنة لعمله له و هو یدخل النار لتضییعه العمل به و رجل جمع المال من غیر وجهه و ترکه لوارثه فعمل به الخیر فیری غیره یدخل به الجنة و هو یدخل النار»؛ یعنی دو کس در روز قیامت بیش از همه حسرت میخورند: کسی که چیزی را به دیگری آموخته که وی به سبب آن به بهشت داخل میشود ولی چون خودش به آن عمل نکرده باید داخل جهنم شود و کسی که مالاندوزی کرده برای وارث و وی با آن کار خیر کرده و اینک وارثانش به بهشت میروند و او داخل جهنم میگردد. وی میگوید: این احادیث که به یادم میافتاد از پذیرش امر استادم سر باز میزدم ولی از سوی دیگر روایاتی بودند که ترک تبلیغ علم را معصیت میشمردند و من دیدم ترک عمل، معصیتی است و ترک تبلیغ علم نیز معصیت روی معصیت خواهد بود بهویژه که این امر(نوشتن چیزی که میدانستم و در توانم بود) از من درخواست شده بود و تکلیفی بر من بود. ازاینرو سنجیدم و دیدم مرتکب یک معصیت شدن قطعاً سبکتر و بهتر است از ارتکاب دو معصیت. و خداوند از علما عهد گرفته که بیاموزند و از جاهلان که بپرسند. بعلاوه نوشتن این اثر فایده دیگری برای خود من هم دارد که تذکرهای برایم خواهد بود و با مطالعه آن به یاد مجالس درس استادم ابو جمره میافتم. ازاینرو از جهات مختلفی نوشتن این کتاب را بر خود تکلیف دیدم؛ اول اینکه تذکرهای است برای خودم؛ دوم اینکه از من درخواست شده بود و باید آن را اجابت میکردم؛ و سوم اینکه شاید برخی از کسانی که این را میخوانند و به آن عمل میکنند برایم دعا کنند و دعایشان در حقم مستجاب شود.<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ج1، ص3-5</ref> | خود نویسنده در مقدمهاش بر کتاب پس از حمد الهی و درود بر پیامبرش مینویسد: بسیاری اوقات از استاد عالم عامل محقق بزرگم ابا محمد عبدالله بن ابی جمرة میشنیدم که میگفت ایکاش کسی از فقها تمام هم و غمش را صرف این میکرد که مقاصد مردم در اعمالشان را به آنان بیاموزد و حلقه درسش نیز عیناً در این موضوع یا حداقل دراینارتباط باشد، چراکه آنچه بر بسیاری از مردم اتفاق میافتد صرفاً تضییع نیاتشان است. ازآنجاییکه استادم مشاهده کرد که من گاهی بعضی از فواید را برای برخی از دوستان دراینارتباط ذکر میکنم، از من خواست تا مطالب دراینارتباط را در نوشتهای گردآوری کنم تا هر شخص تکلیفش در نیت و عبادت و علمش را بشناسد؛ اما من از پذیرفتن این کار امتناع کردم. چراکه میترسیدم موضوع این حدیث نبوی(ص) باشم که فرمود اشخاصی در قیامت میآیند که زبانشان را میجوند(یمضغون السنتهم) و آنان عالمانی هستند که به علمشان عمل نمیکنند... . فاسی، در ادامه روایات متعدد دیگری را درباره عالم بدون عمل ذکر میکند که یکی از آنها این است «ان اشد الناس حسرة یوم القیامة رجلان رجل علم علما فیری غیره یدخل به الجنة لعمله له و هو یدخل النار لتضییعه العمل به و رجل جمع المال من غیر وجهه و ترکه لوارثه فعمل به الخیر فیری غیره یدخل به الجنة و هو یدخل النار»؛ یعنی دو کس در روز قیامت بیش از همه حسرت میخورند: کسی که چیزی را به دیگری آموخته که وی به سبب آن به بهشت داخل میشود ولی چون خودش به آن عمل نکرده باید داخل جهنم شود و کسی که مالاندوزی کرده برای وارث و وی با آن کار خیر کرده و اینک وارثانش به بهشت میروند و او داخل جهنم میگردد. وی میگوید: این احادیث که به یادم میافتاد از پذیرش امر استادم سر باز میزدم ولی از سوی دیگر روایاتی بودند که ترک تبلیغ علم را معصیت میشمردند و من دیدم ترک عمل، معصیتی است و ترک تبلیغ علم نیز معصیت روی معصیت خواهد بود بهویژه که این امر(نوشتن چیزی که میدانستم و در توانم بود) از من درخواست شده بود و تکلیفی بر من بود. ازاینرو سنجیدم و دیدم مرتکب یک معصیت شدن قطعاً سبکتر و بهتر است از ارتکاب دو معصیت. و خداوند از علما عهد گرفته که بیاموزند و از جاهلان که بپرسند. بعلاوه نوشتن این اثر فایده دیگری برای خود من هم دارد که تذکرهای برایم خواهد بود و با مطالعه آن به یاد مجالس درس استادم ابو جمره میافتم. ازاینرو از جهات مختلفی نوشتن این کتاب را بر خود تکلیف دیدم؛ اول اینکه تذکرهای است برای خودم؛ دوم اینکه از من درخواست شده بود و باید آن را اجابت میکردم؛ و سوم اینکه شاید برخی از کسانی که این را میخوانند و به آن عمل میکنند برایم دعا کنند و دعایشان در حقم مستجاب شود.<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ج1، ص3-5</ref> | ||
ویرایش