پرش به محتوا

الواقفية: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ اوت ۲۰۲۳
جز
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (added Category:امامت using HotCat)
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۷: خط ۱۷:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =2
| تعداد جلد =2
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17122
| کتابخانۀ دیجیتال نور =19702
| کتابخوان همراه نور =19702
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''الواقفية دراسة تحليلية''' از آثار ارزنده رياض محمد حبيب ناصرى است كه در آن، فرقه انحرافى واقفى‌ها را از نظر روايى، رجالى و تاريخى به صورت مستند و تحليلى بررسى كرده است.
'''الواقفية دراسة تحليلية''' از آثار ارزنده رياض محمد حبيب ناصرى است كه در آن، فرقه انحرافى واقفى‌ها را از نظر روايى، رجالى و تاريخى به صورت مستند و تحليلى بررسى كرده است.


خط ۳۵: خط ۳۵:
نویسنده در مورد سبب نامگذارى اين فرقه به (سگهاى باران‌خورده)، نوشته است: أئمه اطهار(ع) چون احساس می‌كردند كه اين فرقه براى اساس تشيع خطرساز است و واقفى‌ها براى رسيدن به مطامع دنيوى مى‌كوشند كه خيالات پليد خود را در بين مردم تبليغ كنند، با اين فرقه منحرف (واقفيه) به‌صورت صريح و شديد مقابله كردند و همين روش در بين شاگردان أئمه(ع) هم منعكس شد و آنان هم به مبارزه علنى پرداختند. روزى على بن اسماعيل ميثمى و يونس بن عبدالرحمن با يكى از واقفى‌ها مناظره كردند و بحثشان شديد شد و به اوج خود رسيد؛ در اين هنگام على بن اسماعيل ميثمى به آن واقفى گفت: «ما أنتم إلّا كلابٌ ممطورة»: شما جز سگانى باران‌خورده نيستيد! منظورش اين بود كه شما از مردار متعفن‌تريد! و اين لقب بر روى واقفى‌ها ماند و اكنون با همين لقب شناخته مى‌شوند و اگر در مورد كسى گفته شود كه «إنّه ممطورٌ». فهميده مى‌شود كه او واقفى است و بر امامت حضرت امام موسى كاظم(ع) توقف كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/28 همان، ص28]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/29 29]</ref>
نویسنده در مورد سبب نامگذارى اين فرقه به (سگهاى باران‌خورده)، نوشته است: أئمه اطهار(ع) چون احساس می‌كردند كه اين فرقه براى اساس تشيع خطرساز است و واقفى‌ها براى رسيدن به مطامع دنيوى مى‌كوشند كه خيالات پليد خود را در بين مردم تبليغ كنند، با اين فرقه منحرف (واقفيه) به‌صورت صريح و شديد مقابله كردند و همين روش در بين شاگردان أئمه(ع) هم منعكس شد و آنان هم به مبارزه علنى پرداختند. روزى على بن اسماعيل ميثمى و يونس بن عبدالرحمن با يكى از واقفى‌ها مناظره كردند و بحثشان شديد شد و به اوج خود رسيد؛ در اين هنگام على بن اسماعيل ميثمى به آن واقفى گفت: «ما أنتم إلّا كلابٌ ممطورة»: شما جز سگانى باران‌خورده نيستيد! منظورش اين بود كه شما از مردار متعفن‌تريد! و اين لقب بر روى واقفى‌ها ماند و اكنون با همين لقب شناخته مى‌شوند و اگر در مورد كسى گفته شود كه «إنّه ممطورٌ». فهميده مى‌شود كه او واقفى است و بر امامت حضرت امام موسى كاظم(ع) توقف كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/28 همان، ص28]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/29 29]</ref>


نویسنده در بحثى جالب، تفاوت بين فطحيه و واقفيه را از نظر اعتقادى و عملى به اين صورت بيان كرده است: [[مجلسی، محمدتقی|علامه محمدتقى مجلسى]] در [[روضة المتقين في شرح من‌لايحضره‌الفقيه|روضة المتقين]] گفته است كه فطحيه از واقفيه نزدیک ‌تر به حقّ بودند؛ زيرا فطحيه امامت دوازده امام(ع) را مى‌پذيرفتند و امامت هيچ يك از آنان را انكار نمی‌كردند. علامه مامقانى هم گفته است كه در بين مذاهب اسلامى، فطحيه به اماميه نزدیک ‌تر از ديگران هستند به دو دليل: از نظر اعتقادى همه دوازده امام را پذيرفته‌اند جز آنكه در بين [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و امام كاظم(ع)، عبدالله افطح را به عنوان امام افزوده‌اند و روايت دوازده امام را حمل بر دوازده امام از نسل [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] مى‌كنند. عبدالله افطح، تا هفتاد روز بعد از وفات [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] زنده بود و بعد رحلت كرد و البته اگر كسى از فطحى‌ها در اين مدت هفتاد روزه از دنيا رفته باشد مشمول روايت «من مات و لم يعرف امام زمانه فقد مات ميتة جاهلية» مى‌شود. و از نظر عملى نيز فطحيه از عبدالله افطح هيچ حكم فرعى فقهى ذكر نكرده‌اند و همان احكام فقهى روايت شده از دوازده امام(ع) را عمل مى‌كنند. پس اشتباه فطحيه فقط در افزودن عبدالله افطح به دوازده امام(ع) است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/33 همان، ص33]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/35 35]</ref>
نویسنده در بحثى جالب، تفاوت بين فطحيه و واقفيه را از نظر اعتقادى و عملى به اين صورت بيان كرده است: [[مجلسی، محمدتقی|علامه محمدتقى مجلسى]] در [[روضة المتقين في شرح من‌ لايحضره‌ الفقيه|روضة المتقين]] گفته است كه فطحيه از واقفيه نزدیک ‌تر به حقّ بودند؛ زيرا فطحيه امامت دوازده امام(ع) را مى‌پذيرفتند و امامت هيچ يك از آنان را انكار نمی‌كردند. علامه مامقانى هم گفته است كه در بين مذاهب اسلامى، فطحيه به اماميه نزدیک ‌تر از ديگران هستند به دو دليل: از نظر اعتقادى همه دوازده امام را پذيرفته‌اند جز آنكه در بين [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و امام كاظم(ع)، عبدالله افطح را به عنوان امام افزوده‌اند و روايت دوازده امام را حمل بر دوازده امام از نسل [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] مى‌كنند. عبدالله افطح، تا هفتاد روز بعد از وفات [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] زنده بود و بعد رحلت كرد و البته اگر كسى از فطحى‌ها در اين مدت هفتاد روزه از دنيا رفته باشد مشمول روايت «من مات و لم يعرف امام زمانه فقد مات ميتة جاهلية» مى‌شود. و از نظر عملى نيز فطحيه از عبدالله افطح هيچ حكم فرعى فقهى ذكر نكرده‌اند و همان احكام فقهى روايت شده از دوازده امام(ع) را عمل مى‌كنند. پس اشتباه فطحيه فقط در افزودن عبدالله افطح به دوازده امام(ع) است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/33 همان، ص33]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/35 35]</ref>


نویسنده، عوامل پيدايش پديده وقف به معناى واقفى‌گرى را چند گونه دانسته است: يك- اسباب مادى و نفسانى مانند طمع و حبّ مال و دنيا و پيروى از هواى نفس، دو- شبهات فكرى، سه- علل احساسى و عاطفى؛ كه در مورد هر يك از اين‌گونه‌ها و مصاديق و موارد آن، توضيحات و مثالهایى ذكر كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/79 همان، ص79]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/127 127]</ref>
نویسنده، عوامل پيدايش پديده وقف به معناى واقفى‌گرى را چند گونه دانسته است: يك- اسباب مادى و نفسانى مانند طمع و حبّ مال و دنيا و پيروى از هواى نفس، دو- شبهات فكرى، سه- علل احساسى و عاطفى؛ كه در مورد هر يك از اين‌گونه‌ها و مصاديق و موارد آن، توضيحات و مثالهایى ذكر كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/79 همان، ص79]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/127 127]</ref>
خط ۴۱: خط ۴۱:
نویسنده در تحليل پديده كثرت نصوص در مورد ترغيب به زيارت [[امام رضا(ع)]] بر اين نكته تأكيد كرده است كه به نظر مى‌رسد منظور از اين همه روايات، مبارزه با واقفيه است كه انحرافى در مسير تشيع پديد آوردند و درصدد بيان و تثبيت اين نكته است كه مسير صحيح تشيع، همان ولايت و پذيرش همه امامان دوازده‌گانه است و [[امام رضا(ع)]]، شاخص هدايت به راه راست را نشان مى‌دهد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/146 همان، ص146]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/147 147]</ref>
نویسنده در تحليل پديده كثرت نصوص در مورد ترغيب به زيارت [[امام رضا(ع)]] بر اين نكته تأكيد كرده است كه به نظر مى‌رسد منظور از اين همه روايات، مبارزه با واقفيه است كه انحرافى در مسير تشيع پديد آوردند و درصدد بيان و تثبيت اين نكته است كه مسير صحيح تشيع، همان ولايت و پذيرش همه امامان دوازده‌گانه است و [[امام رضا(ع)]]، شاخص هدايت به راه راست را نشان مى‌دهد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/146 همان، ص146]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/147 147]</ref>


نویسنده در بحثى مفصل، چگونگى برخورد [[امام رضا(ع)]] را با پديده واقفى‌گرى توضيح داده و نوشته است: آن حضرت، بر اساس مسئوليت شرعيش در هدايت امت به راه راست، در برابر واقفى‌گرى ايستاد و به مبارزه شديدى با آن پرداخت. از جمله روشهاى [[امام رضا(ع)]] در اين زمينه، اين بود كه با سران و هواداران واقفيه مناظره كرد و بطلان ادعایشان را روشن ساخت. ايشان همچنين از عوامل ديگر همچون مكاتبه و نهى از همنشينى با واقفيه و حتى از جنگ اقتصادى نيز بر ضدّ آنان استفاده كرد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/151 همان، ص151]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/171 171]</ref>
نویسنده در بحثى مفصل، چگونگى برخورد [[امام رضا(ع)]] را با پديده واقفى‌گرى توضيح داده و نوشته است: آن حضرت، بر اساس مسئولیت شرعيش در هدايت امت به راه راست، در برابر واقفى‌گرى ايستاد و به مبارزه شديدى با آن پرداخت. از جمله روشهاى [[امام رضا(ع)]] در اين زمينه، اين بود كه با سران و هواداران واقفيه مناظره كرد و بطلان ادعایشان را روشن ساخت. ايشان همچنين از عوامل ديگر همچون مكاتبه و نهى از همنشينى با واقفيه و حتى از جنگ اقتصادى نيز بر ضدّ آنان استفاده كرد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/151 همان، ص151]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/171 171]</ref>


نویسنده، فهرستى از کتاب‌هایى كه به ردّ و انتقاد از واقفيه پرداخته (هشت كتاب) و همچنين فهرستى از کتاب‌هایى كه به يارى واقفيه رفته (سه كتاب) آورده و بعد توضيح داده است كه هيچ يك از کتاب‌هایى كه به نفع يا به ضدّ واقفيه نوشته شده، اكنون موجود نيست و همه از بين رفته است. نویسنده، سه عامل براى زوال کتاب‌هاى واقفيه و همچنين آثارى كه به صورت ردّ بر آن نوشته شده؛ بيان كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/226 همان، ص226]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/229 229]</ref>البته نویسنده يك استثناء براى مطلب مذكور آورده است: در كتاب غيبت [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، برخى از روايات على بن احمد علوى صاحب كتاب «نصرة الواقفة» آمده و [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] آن روايات را مورد نقد و بررسى قرار داده است. سپس نویسنده نقد و اشكالى به [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] از نظر روشى و رجالى مطرح كرده و در پايان نظر خودش را نيز آورده است. به نظر نویسنده، روايات مذكور از صاحب كتاب «نصرة الواقفة» چون از باب روايات «نصرة المذهب» و رواياتى است كه مدعى يك فرقه به نفع آن فرقه آورده، مورد اتهام و فاقد حجيت و بدون اعتبار است و كسى آن را نمى‌پذيرد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/255 همان، ص255]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/257 257]</ref>
نویسنده، فهرستى از کتاب‌هایى كه به ردّ و انتقاد از واقفيه پرداخته (هشت كتاب) و همچنين فهرستى از کتاب‌هایى كه به يارى واقفيه رفته (سه كتاب) آورده و بعد توضيح داده است كه هيچ يك از کتاب‌هایى كه به نفع يا به ضدّ واقفيه نوشته شده، اكنون موجود نيست و همه از بين رفته است. نویسنده، سه عامل براى زوال کتاب‌هاى واقفيه و همچنين آثارى كه به صورت ردّ بر آن نوشته شده؛ بيان كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/226 همان، ص226]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/229 229]</ref>البته نویسنده يك استثناء براى مطلب مذكور آورده است: در كتاب غيبت [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، برخى از روايات على بن احمد علوى صاحب كتاب «نصرة الواقفة» آمده و [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] آن روايات را مورد نقد و بررسى قرار داده است. سپس نویسنده نقد و اشكالى به [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] از نظر روشى و رجالى مطرح كرده و در پايان نظر خودش را نيز آورده است. به نظر نویسنده، روايات مذكور از صاحب كتاب «نصرة الواقفة» چون از باب روايات «نصرة المذهب» و رواياتى است كه مدعى يك فرقه به نفع آن فرقه آورده، مورد اتهام و فاقد حجيت و بدون اعتبار است و كسى آن را نمى‌پذيرد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/255 همان، ص255]- [http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17122/1/257 257]</ref>
خط ۶۹: خط ۶۹:
متن كتاب.
متن كتاب.


{{امام کاظم علیه‌السلام}}
{{امام رضا علیه‌السلام}}
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


[[غاليان]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۷۵: خط ۸۱:
[[رده:کلام و عقاید]]
[[رده:کلام و عقاید]]
[[رده:طبقات و تراجم متکلمان]]
[[رده:طبقات و تراجم متکلمان]]
[[رده:امام کاظم(ع)]]
[[رده:امام رضا(ع)]]
[[رده:امامت]]
۱۱٬۳۵۴

ویرایش