پرش به محتوا

دیوان اشعار مفتون همدانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰: خط ۴۰:
مفتون در زمینه‎ها‎ و موضوع‎های‎ گوناگون‎ طبع‎آزمایی کرده و شعر سروده است. از توحید و ستایش پروردگار تا منقبت پیامبر(ص) و تقرّب به ائمه اطهار‎(ع) و مناجات‎ گرفته تا مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، انسان‎دوستی، عرفان و توصیف طبیعت. مفتون شیفته ورزش بود و ورزشکاران بسیاری را تربیت کرد. او طبع خود را در این‎ زمینه‎ نیز آزموده است و شاید تنها شاعری است که در اشعارش فنون و اصطلاحات‎ ورزش‎ باستانی و کشتی را که بالغ بر شصت‎ فن‎ است‎ نام برده و در ترجیع‎بندی بالغ بر 26‎ بند‎ گنجانده است که بیست بند آن با ترجیع‎بند زیر:
مفتون در زمینه‎ها‎ و موضوع‎های‎ گوناگون‎ طبع‎آزمایی کرده و شعر سروده است. از توحید و ستایش پروردگار تا منقبت پیامبر(ص) و تقرّب به ائمه اطهار‎(ع) و مناجات‎ گرفته تا مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، انسان‎دوستی، عرفان و توصیف طبیعت. مفتون شیفته ورزش بود و ورزشکاران بسیاری را تربیت کرد. او طبع خود را در این‎ زمینه‎ نیز آزموده است و شاید تنها شاعری است که در اشعارش فنون و اصطلاحات‎ ورزش‎ باستانی و کشتی را که بالغ بر شصت‎ فن‎ است‎ نام برده و در ترجیع‎بندی بالغ بر 26‎ بند‎ گنجانده است که بیست بند آن با ترجیع‎بند زیر:


'''کای لنگر زمین و زمان‎، جان‎ هر اَحَد***دست من است‎ و دامن‎ تو، یا‎ علی‎!مدد'''‎<ref>ر.ک: مفتون، رضا، ص244</ref>‏.
{{شعر}}
{{ب|'' کای لنگر زمین و زمان‎، جان‎ هر اَحَد ''|2='' دست من است‎ و دامن‎ تو، یا‎ علی‎!مدد ''}}‎<ref>ر.ک: مفتون، رضا، ص244</ref>}}
{{پایان شعر}}


این چاپ از کتاب نسبت به چاپ اول مزیت‎هایی دارد: از جهت حروف چاپی، رعایت فاصله بجا، داشتن مقادیری اعراب و علائم، مشخص بودن اسامی خاص، کم غلط بودن، اضافه داشتن زیرنویس و عکس و گراور و چاپ بعضی ملالات، مراثی و ماده‎تاریخ‎های نوشته و سروده شده درابه مفتون<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، شرح‎حال مفتون همدانی، صفحه سی‎ویک و سی‎ودو</ref>‏.
این چاپ از کتاب نسبت به چاپ اول مزیت‎هایی دارد: از جهت حروف چاپی، رعایت فاصله بجا، داشتن مقادیری اعراب و علائم، مشخص بودن اسامی خاص، کم غلط بودن، اضافه داشتن زیرنویس و عکس و گراور و چاپ بعضی ملالات، مراثی و ماده‎تاریخ‎های نوشته و سروده شده درابه مفتون<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، شرح‎حال مفتون همدانی، صفحه سی‎ویک و سی‎ودو</ref>‏.
خط ۴۸: خط ۵۰:
مفتون در انواع شعر تسلط داشت غزل و قصیده و مسمط را خوب می‎گفت؛ ولی بیشتر کار او در‎ شعر قصیده‎سرائی بود. بسیاری از غزل‎های خوب «حافظ» و «شمس» و «صفی» را تضمین کرده و الحق نیکو از عهده برآمده است<ref>ر.ک: صفایی ملایری، ابراهیم، ص307-306</ref>‏. در شعرهای خود از صنایع لفظی بهره می‎گرفت و شعر خود را با این صنایع می‎آراست و گاهی هم توجه بسیار او به جنبه فنی شعر و یا انتخاب ردیف‎های مشکل کلامش را سنگین و ثقیل می‎کرد. مفتون چون در مکتب تصوف پرورش یافته و خود صوفی پاک‎ضمیری بود، بیشتر شعرها به‎ویژه قصیده‎هایش با معانی و اصطلاحات عرفانی آمیخته بود. او به «باباطاهر» ارادت می‎ورزید و هر ماه یک یا دو بار به زیارت آرامگاه او می‎شتافت و با یاد او خلوت می‎کرد. بخشی از شعرهای مفتون به اقتضای معتقدات مذهبی، رنگ مذهبی دارد:
مفتون در انواع شعر تسلط داشت غزل و قصیده و مسمط را خوب می‎گفت؛ ولی بیشتر کار او در‎ شعر قصیده‎سرائی بود. بسیاری از غزل‎های خوب «حافظ» و «شمس» و «صفی» را تضمین کرده و الحق نیکو از عهده برآمده است<ref>ر.ک: صفایی ملایری، ابراهیم، ص307-306</ref>‏. در شعرهای خود از صنایع لفظی بهره می‎گرفت و شعر خود را با این صنایع می‎آراست و گاهی هم توجه بسیار او به جنبه فنی شعر و یا انتخاب ردیف‎های مشکل کلامش را سنگین و ثقیل می‎کرد. مفتون چون در مکتب تصوف پرورش یافته و خود صوفی پاک‎ضمیری بود، بیشتر شعرها به‎ویژه قصیده‎هایش با معانی و اصطلاحات عرفانی آمیخته بود. او به «باباطاهر» ارادت می‎ورزید و هر ماه یک یا دو بار به زیارت آرامگاه او می‎شتافت و با یاد او خلوت می‎کرد. بخشی از شعرهای مفتون به اقتضای معتقدات مذهبی، رنگ مذهبی دارد:


'''نام دل شکسته در اینجا چو برده شد***یاد آمدم ز عترت مظلوم کربلا'''
{{شعر}}


'''در کربلا، دلا! دل زینب شکسته شد***زیرا فلک نموده به زینب بسی جفا'''
{{ب|'' نام دل شکسته در اینجا چو برده شد''|2='' یاد آمدم ز عترت مظلوم کربلا''}}


'''یکسو حسین کشته فتاده به قتلگه***عباس را دو دست ز یکسو زتن جدا''' <ref>ر.ک: متن کتاب، ص7-6</ref>‏.
{{ب|'' در کربلا، دلا! دل زینب شکسته شد''|2='' زیرا فلک نموده به زینب بسی جفا''}}
 
{{ب|'' یکسو حسین کشته فتاده به قتلگه''|2='' عباس را دو دست ز یکسو زتن جدا''}} <ref>ر.ک: متن کتاب، ص7-6</ref>‏.
{{پایان شعر}}


یا این ابیات:
یا این ابیات:


'''خیز ای صنم! که ماه صیام آمد***بوی خدا مرا به مشام آمد'''
{{شعر}}
 
{{ب|'' خیز ای صنم! که ماه صیام آمد''|2='' بوی خدا مرا به مشام آمد''}}


'''صوم و صلوة پایه دین گردید***خاصه کنون که ماه صیام آمد'''
{{ب|'' صوم و صلوة پایه دین گردید''|2='' خاصه کنون که ماه صیام آمد''}}


'''امشب هلال یکشبه رؤیت شد***گویی ز کردگار پیام آمد'''
{{ب|'' امشب هلال یکشبه رؤیت شد''|2='' گویی ز کردگار پیام آمد''}}


'''هر کس گرفت روزه، مسلمان است***شد صوم حتم و کار تمام آمد'''<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>‏.
{{ب|'' هر کس گرفت روزه، مسلمان است''|2='' شد صوم حتم و کار تمام آمد''}}<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>‏.
{{پایان شعر}}


و چون از احساس پاک ملی و ایرانی نیز برخوردار بود و اندیشه‎اش از مسائل سیاسی ایران تأثیر می‎پذیرفت، گاهی هم آثارش با افکار ملی و سیاسی آمیخته می‎شد و به‎خصوص در شعرهای مفتون از سال 1320 تا 1332 اندیشه‎های سیاسی و ملی نمود ویژه‎ای داشت<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، شرح‎حال مفتون همدانی، صفحه چهل‎وشش</ref>‏.
و چون از احساس پاک ملی و ایرانی نیز برخوردار بود و اندیشه‎اش از مسائل سیاسی ایران تأثیر می‎پذیرفت، گاهی هم آثارش با افکار ملی و سیاسی آمیخته می‎شد و به‎خصوص در شعرهای مفتون از سال 1320 تا 1332 اندیشه‎های سیاسی و ملی نمود ویژه‎ای داشت<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، شرح‎حال مفتون همدانی، صفحه چهل‎وشش</ref>‏.
خط ۶۸: خط ۷۶:
بخش قصاید با این ابیات آغاز شده است:
بخش قصاید با این ابیات آغاز شده است:


'''آمد به گوش هوش مرا دوش این ندا***یا من غرقت فی لجج النفس و الهوا '''
{{شعر}}
 
{{ب|'' آمد به گوش هوش مرا دوش این ندا''|2='' یا من غرقت فی لجج النفس و الهوا''}}


'''تا کی به کار قادر مطلق به چون و چند؟***ممکن کجا و واجب بی چون و بی چرا'''
{{ب|'' تا کی به کار قادر مطلق به چون و چند؟''|2='' ممکن کجا و واجب بی چون و بی چرا''}}


'''عالم چو کشتی است و همه ساکنان او***کشتی نشستگان و بود ناخدا، خدا '''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص3</ref>‏.
{{ب|'' عالم چو کشتی است و همه ساکنان او''|2='' کشتی نشستگان و بود ناخدا، خدا ''}}<ref>ر.ک: متن کتاب، ص3</ref>‏.
{{پایان شعر}}


خداوند روزی موجودات‎ را‎ در‎ هرکجا که باشند به آن‎ها عطا می‎کند‎؛ بدون‎ حساب‎های عادی و بشری و از راهی که گمان آن را هم نمی‎کنند (عنکبوت: 60؛ آل‎عمران: 37؛ نور: 38). این موضوع در آثار مختلف شعرا موجود است‎ و نظامی و سعدی نیز در آثار خویش آورده‎اند:
خداوند روزی موجودات‎ را‎ در‎ هرکجا که باشند به آن‎ها عطا می‎کند‎؛ بدون‎ حساب‎های عادی و بشری و از راهی که گمان آن را هم نمی‎کنند (عنکبوت: 60؛ آل‎عمران: 37؛ نور: 38). این موضوع در آثار مختلف شعرا موجود است‎ و نظامی و سعدی نیز در آثار خویش آورده‎اند:
خط ۷۸: خط ۸۹:
نظامی:
نظامی:


'''غم روزی مخور تا روز ماند ***که خود روزی‎رسان روزی‎ رساند'''‎
{{شعر}}
 
{{ب|'' غم روزی مخور تا روز ماند''|2='' که خود روزی‎رسان روزی‎ رساند''}}
{{پایان شعر}}


سعدی نیز در باب ششم قناعت می‎گوید:
سعدی نیز در باب ششم قناعت می‎گوید:


'''مخور هول ابلیس تا جان دهد‎***هم‎ آن‎کس‎ که دندان دهد نان دهد''' <ref>ر.ک: کرمی، محمدحسین، ص153</ref>‏.
{{شعر}}
 
{{ب|'' مخور هول ابلیس تا جان دهد‎''|2='' هم‎ آن‎کس‎ که دندان دهد نان دهد''}} <ref>ر.ک: کرمی، محمدحسین، ص153</ref>‏.
{{پایان شعر}}


مفتون نیز در ابتدای قصیده‎ای چنین می‎سراید:
مفتون نیز در ابتدای قصیده‎ای چنین می‎سراید:


'''قومی نشسته‎اند و غم رزق می‎خورند***یا رب! به این گروه، کمی عقل کن عطا'''
{{شعر}}
 
{{ب|'' قومی نشسته‎اند و غم رزق می‎خورند''|2='' یا رب! به این گروه، کمی عقل کن عطا''}}


'''یک‎عمر رزق داده خداوند و خورده‎اند***غم خورده‎اند و رزق به یک‎عمر چون گدا'''
{{ب|'' یک‎عمر رزق داده خداوند و خورده‎اند''|2='' غم خورده‎اند و رزق به یک‎عمر چون گدا''}}


'''ای دل! به آن کسان که غم رزق می‎خورند***برگو: خدا زیاد کند روزی شما''' <ref>ر.ک: متن کتاب، ص4</ref>‏.
{{ب|'' ای دل! به آن کسان که غم رزق می‎خورند''|2='' برگو: خدا زیاد کند روزی شما''}} <ref>ر.ک: متن کتاب، ص4</ref>‏.
{{پایان شعر}}


مسمطات نیز با اشعار در مدح و منقبت مولای متقیان علی(ع) آغاز شده است. در فرازی آن چنین می‎خوانیم:
مسمطات نیز با اشعار در مدح و منقبت مولای متقیان علی(ع) آغاز شده است. در فرازی آن چنین می‎خوانیم:


'''پناه بایست برد به درگه کردگار***یا به علی ولی، امین پروردگار'''
{{شعر}}
 
{{ب|'' پناه بایست برد به درگه کردگار''|2='' یا به علی ولی، امین پروردگار''}}


'''صهر نبی، دست حق، حیدر دلدل سوار***آنکه شهان را بود غلامیش افتخار'''
{{ب|'' صهر نبی، دست حق، حیدر دلدل سوار''|2='' آنکه شهان را بود غلامیش افتخار''}}


'''آنکه به درگاه اوست کم زغبار آفتاب''' <ref>ر.ک: همان، ص159</ref>‏.
{{ب|'' آنکه به درگاه اوست کم زغبار آفتاب''}} <ref>ر.ک: همان، ص159</ref>‏.
{{پایان شعر}}


توصیف مفتون از هواپیما نیز جالب است:
توصیف مفتون از هواپیما نیز جالب است:


'''ای دل به جو نیلگون، عنقای روئین‎پر نگر***سیمرغ آتش‎بال بین، شاهین آتش‎خور نگر'''
{{شعر}}
 
{{ب|'' ای دل به جو نیلگون، عنقای روئین‎پر نگر''|2='' سیمرغ آتش‎بال بین، شاهین آتش‎خور نگر''}}


'''بگشوده پر بر آسمان، آتش‎فشان اژدر نگر***طیاره‎ها، سیاره‎ها، بر گنبد اخضر نگر''' <ref>ر.ک: همان، ص160</ref>‏.
{{ب|'' بگشوده پر بر آسمان، آتش‎فشان اژدر نگر''|2='' طیاره‎ها، سیاره‎ها، بر گنبد اخضر نگر''}} <ref>ر.ک: همان، ص160</ref>‏.
{{پایان شعر}}


دیوان مفتون با بخش متفرقات و ارائه دو تلگراف که در حمایت از مصدق سروده خاتمه یافته است<ref>ر.ک: همان، ص830</ref>‏.
دیوان مفتون با بخش متفرقات و ارائه دو تلگراف که در حمایت از مصدق سروده خاتمه یافته است<ref>ر.ک: همان، ص830</ref>‏.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش