۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==خاندان== | ==خاندان== | ||
خاقانی از عالمان شیعی متأخر در عراق و ایران میباشد. حضور این خاندان در عراق، قدمت بسیار داشته است و با اشتهار به بنیخاقان/بنیخیقان در حوالی سوقالشیخ، ساکن بودهاند. در درازمدت، درگیریهای داخلی در منطقه، اسباب آن را فراهم کرد تا در نسل نوادگان ایشان، گروهی با انتقال به حله و سکونت در بخشهایی از آن منطقه، به حضور علمی خویش در آن سرزمین، ادامه دهند<ref>ر.ک: حاج منوچهری، فرامرز، ج21، ص618</ref>. | خاقانی از عالمان شیعی متأخر در عراق و ایران میباشد. حضور این خاندان در عراق، قدمت بسیار داشته است و با اشتهار به بنیخاقان/بنیخیقان در حوالی سوقالشیخ، ساکن بودهاند. در درازمدت، درگیریهای داخلی در منطقه، اسباب آن را فراهم کرد تا در نسل نوادگان ایشان، گروهی با انتقال به حله و سکونت در بخشهایی از آن منطقه، به حضور علمی خویش در آن سرزمین، ادامه دهند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/16295 ر.ک: حاج منوچهری، فرامرز، ج21، ص618]</ref>. | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
نیای بزرگ این خاندان، شیخ حسین بن عباس، فرزند محمد بن سالم، به نجف رفت و آغازگر سلسله خاقانی در آن دیار گشت. ابوالحسن علی، فرزند حسین بن عباس، مهمترین و شناختهشدهترین کس از این خاندان است که در نیمه سده 13ق، در حدود سال 1245 یا 1255ق/1829 یا 1839م، در نجف زاده شد. در منابع، به شاگردی طولانیمدت وی نزد [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، تصریح شده است و او را از شاگردان خاص شیخ یاده کرده و تدوین تقریرات بحث استاد توسط وی، اشاره کردهاند<ref>ر.ک: همان</ref>. | نیای بزرگ این خاندان، شیخ حسین بن عباس، فرزند محمد بن سالم، به نجف رفت و آغازگر سلسله خاقانی در آن دیار گشت. ابوالحسن علی، فرزند حسین بن عباس، مهمترین و شناختهشدهترین کس از این خاندان است که در نیمه سده 13ق، در حدود سال 1245 یا 1255ق/1829 یا 1839م، در نجف زاده شد. در منابع، به شاگردی طولانیمدت وی نزد [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، تصریح شده است و او را از شاگردان خاص شیخ یاده کرده و تدوین تقریرات بحث استاد توسط وی، اشاره کردهاند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/16295 ر.ک: همان]</ref>. | ||
او در سنین بالا صاحب فرزندانی شد و پسرش حسن، در سال 1300ق، به دنیا آمد<ref>ر.ک: همان، ص619</ref>. | او در سنین بالا صاحب فرزندانی شد و پسرش حسن، در سال 1300ق، به دنیا آمد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/16295 ر.ک: همان، ص619]</ref>. | ||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
حسن، افزون بر پدر، فقه و اصول را نزد [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید محمدکاظم یزدی]] بیاموخت و از درس [[شریعت اصفهانی، فتحالله|شیخالشریعه اصفهانی]] و [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] بهره برد. او همچنین از برخی مشایخ خود، اجازه روایت آثار آنها و مرویاتشان را دریافت کرد که از آن جمله، باید به شیخ مهدی مازندرانی و سید ابوتراب خوانساری اشاره کرد<ref>ر.ک: همان</ref>. | حسن، افزون بر پدر، فقه و اصول را نزد [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید محمدکاظم یزدی]] بیاموخت و از درس [[شریعت اصفهانی، فتحالله|شیخالشریعه اصفهانی]] و [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] بهره برد. او همچنین از برخی مشایخ خود، اجازه روایت آثار آنها و مرویاتشان را دریافت کرد که از آن جمله، باید به شیخ مهدی مازندرانی و سید ابوتراب خوانساری اشاره کرد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/16295 ر.ک: همان]</ref>. | ||
==جایگاه علمی، شاگردان و آثار== | ==جایگاه علمی، شاگردان و آثار== | ||
کسب درجه اجتهاد و توانمندیهای وی در فقه و اصول و رجال، بهزودی او را جایگزین مقام پدرش در امامت جماعت نمود و طالبان علم نزد او میشتافتند. از جمله شاگردان او عبارتند از: فرزندش محمد؛ سید جعفر بن محمد بن شبر حسینی؛ صالح قطان؛ شیخ موسی قرملی و سید عبدالحسن بن علی خان<ref>ر.ک: همان</ref>. | کسب درجه اجتهاد و توانمندیهای وی در فقه و اصول و رجال، بهزودی او را جایگزین مقام پدرش در امامت جماعت نمود و طالبان علم نزد او میشتافتند. از جمله شاگردان او عبارتند از: فرزندش محمد؛ سید جعفر بن محمد بن شبر حسینی؛ صالح قطان؛ شیخ موسی قرملی و سید عبدالحسن بن علی خان<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/16295 ر.ک: همان]</ref>. | ||
وی همچون پدرش، احکام فقهی را پلی برای گذار و یافتن رهایی میدانست و رساله عملیه خود را «نجاة العاملين» نام نهاد و در آن، تنها به بخش عبادات پرداخت. وی رساله خود را با توضیحی کامل در مفهوم تقلید آغاز کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | وی همچون پدرش، احکام فقهی را پلی برای گذار و یافتن رهایی میدانست و رساله عملیه خود را «نجاة العاملين» نام نهاد و در آن، تنها به بخش عبادات پرداخت. وی رساله خود را با توضیحی کامل در مفهوم تقلید آغاز کرده است<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/16295 ر.ک: همان]</ref>. | ||
او بهعنوان مجتهد و عالم به علم اصول، با عنایت به موضوع بررسی ضوابط و مبانی اصول عملیه، برای رفع نیاز مکلف، کتاب «التحقيقات الحقيقية في أصول العملية» را در اصول عملیه فقه تدوین نمود؛ در واقع او با تأکید بر لزوم دستیازی مجتهد به ادله عقلی، مبتنی بر اندیشه حاکم بر محافل اصولیان آن زمان، به تدوین این اثر، همت گماشت. واقعیت این است که پس از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، از زمان [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] و پسینیان وی، غالبا اصول قابل تصور را در 4 اصل مورد توجه [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، یعنی: برائت، استصحاب، اشتغال و تخییر، محدود ندانستهاند، اما حصر اصول در این 4 اصل، بهعنوان حصری استقرایی شناخته میشد و اذعان شده است که اهم اصول عملیه، همین اصول چهارگانهاند. با بررسی این کتاب، میتوان به همین رویکرد عصری دست یافت؛ خاصه آنکه وی بخشی از مبانی اولیه کتاب خود را به بررسی همین امر، اختصاص داده است<ref>ر.ک: همان، ص619-620</ref>. | او بهعنوان مجتهد و عالم به علم اصول، با عنایت به موضوع بررسی ضوابط و مبانی اصول عملیه، برای رفع نیاز مکلف، کتاب «التحقيقات الحقيقية في أصول العملية» را در اصول عملیه فقه تدوین نمود؛ در واقع او با تأکید بر لزوم دستیازی مجتهد به ادله عقلی، مبتنی بر اندیشه حاکم بر محافل اصولیان آن زمان، به تدوین این اثر، همت گماشت. واقعیت این است که پس از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، از زمان [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] و پسینیان وی، غالبا اصول قابل تصور را در 4 اصل مورد توجه [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، یعنی: برائت، استصحاب، اشتغال و تخییر، محدود ندانستهاند، اما حصر اصول در این 4 اصل، بهعنوان حصری استقرایی شناخته میشد و اذعان شده است که اهم اصول عملیه، همین اصول چهارگانهاند. با بررسی این کتاب، میتوان به همین رویکرد عصری دست یافت؛ خاصه آنکه وی بخشی از مبانی اولیه کتاب خود را به بررسی همین امر، اختصاص داده است<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/16295 ر.ک: همان، ص619-620]</ref>. | ||
از دیگر آثار او، باید از شرح وی بر «[[معالم الأصول (با حواشی سلطان العلماء)|معالم الأصول]]» [فرزند] شهید ثانی و شرح کتاب طهارت از «[[اللمعة الدمشقية في فقه الإمامية|اللمعة الدمشقية]]» [[شهید اول، محمد بن مکی|شهید اول]] یاد کرد<ref>ر.ک: همان، ص620</ref>. | از دیگر آثار او، باید از شرح وی بر «[[معالم الأصول (با حواشی سلطان العلماء)|معالم الأصول]]» [فرزند] شهید ثانی و شرح کتاب طهارت از «[[اللمعة الدمشقية في فقه الإمامية|اللمعة الدمشقية]]» [[شهید اول، محمد بن مکی|شهید اول]] یاد کرد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/16295 ر.ک: همان، ص620]</ref>. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
وی در سال 1381ق/1961م، در نجف درگذشت<ref>ر.ک: همان</ref>. | وی در سال 1381ق/1961م، در نجف درگذشت<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/16295 ر.ک: همان]</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده: | [[رده: تیر(98)]] | ||
[[رده:25 خرداد الی 24 تیر(98)]] | [[رده:25 خرداد الی 24 تیر(98)]] |
ویرایش