۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي (نور). گروه رجال' به 'مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور). گروه رجال') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''تعلیقات رجالی'''، اثر محمدجواد شبیری زنجانی (معاصر)، مجموعهای خطی است در موضوع رجال که به زبان عربی نوشته شده است. | '''تعلیقات رجالی'''، اثر [[شبیری، سید محمدجواد|محمدجواد شبیری زنجانی]] (معاصر)، مجموعهای خطی است در موضوع رجال که به زبان عربی نوشته شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
به نظر نویسنده در برخی از اسناد روایات، اشکالاتی از قبیل تصحیف، سقط، ارسال، رفع، ابهام و... وجود دارد؛ لذا با مراجعه به آثار حدیثی، رجالی، طبقه روات، اسناد مشابه، نظرات مختلف فقها و رجالیان و... سعی نموده اسناد و راویان را به بهترین وجه ممکن اصلاح یا اینکه از یک سند یا راوی رفع ابهام نماید. | به نظر نویسنده در برخی از اسناد روایات، اشکالاتی از قبیل تصحیف، سقط، ارسال، رفع، ابهام و... وجود دارد؛ لذا با مراجعه به آثار حدیثی، رجالی، طبقه روات، اسناد مشابه، نظرات مختلف فقها و رجالیان و... سعی نموده اسناد و راویان را به بهترین وجه ممکن اصلاح یا اینکه از یک سند یا راوی رفع ابهام نماید. | ||
گاه در یک سند یا طریق اشکالات متفاوتی به چشم میخورد که آقای شبیری زنجانی از آن غافل نبوده و اشکالات را تفکیک نموده و به توضیح هرکدام پرداخته است. | گاه در یک سند یا طریق اشکالات متفاوتی به چشم میخورد که آقای [[شبیری، سید محمدجواد|شبیری زنجانی]] از آن غافل نبوده و اشکالات را تفکیک نموده و به توضیح هرکدام پرداخته است. | ||
برای آشنایی بیشتر، به نمونههایی از تحقیقات رجالی این نویسنده اشاره میشود: | برای آشنایی بیشتر، به نمونههایی از تحقیقات رجالی این نویسنده اشاره میشود: | ||
ایشان در اولین مبحث کتاب به دو مشکل ابهام و وجود تصحیف اشاره میکند: | ایشان در اولین مبحث کتاب به دو مشکل ابهام و وجود تصحیف اشاره میکند: | ||
# شیخ صدوق در کتاب | # [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] در کتاب «[[من لايحضره الفقيه|منلايحضرهالفقيه]]»، برای اختصار در سند، اوایل اسناد اغلب روایات را حذف نموده و برای رفع نقصان موجود در اسناد، در آخر همین کتاب، «المشيخة» را که دربردارنده طریق خود به هریک از راویانی است که روایت را از وی نقل نموده، تهیه و تنظیم کرده است. ایشان در آنجا، طریقش را به محمد بن عمرو بن ابیالمقدام چنین نقل نموده است: «و ما كان فيه عن محمد بن عمرو بن أبيالمقدام فقد رويته، عن أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن محمد بن سنان، عن محمد بن عمرو بن أبيالمقدام» (الفقيه، ج4، ص522). | ||
# شیخ صدوق روایتی در همین کتاب (الفقيه، ج3، ص174) دارد که سند آن چنین است: «رَوَى مُحَمدُ بْنُ عَمْرِو بْنِ أَبِيالْمِقْدَامِ عَنْ عَمارٍ السابَاطِي قَالَ قُلْتُ لِأَبِيعَبْدِاللهِ(ع)...». شیخ طوسی سند این روایت را در | # [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] روایتی در همین کتاب (الفقيه، ج3، ص174) دارد که سند آن چنین است: «رَوَى مُحَمدُ بْنُ عَمْرِو بْنِ أَبِيالْمِقْدَامِ عَنْ عَمارٍ السابَاطِي قَالَ قُلْتُ لِأَبِيعَبْدِاللهِ(ع)...». شیخ طوسی سند این روایت را در «[[تهذيب الأحكام]]»، ج6، ص353، چنین ذکر نموده است: «أحمد بن محمد عن أبيه عن محمد بن عمرو بن عمار الساباطي...». | ||
نویسنده، معتقد است این سند از دو حیث میتواند مورد بحث قرار گیرد: | نویسنده، معتقد است این سند از دو حیث میتواند مورد بحث قرار گیرد: | ||
خط ۵۰: | خط ۵۱: | ||
ایشان در جواب از سؤال اول میگوید: «احمد بن محمد»، همان «احمد بن محمد بن خالد برقی» است که روایات زیادی از پدرش و او از محمد بن عمرو دارد... | ایشان در جواب از سؤال اول میگوید: «احمد بن محمد»، همان «احمد بن محمد بن خالد برقی» است که روایات زیادی از پدرش و او از محمد بن عمرو دارد... | ||
مقصود از «محمد بن عمرو» نیز «محمد بن عمرو بن سعید زیات مدائنی» است؛ زیرا شیخ در | مقصود از «محمد بن عمرو» نیز «محمد بن عمرو بن سعید زیات مدائنی» است؛ زیرا شیخ در «[[تهذيب الأحكام]]» روایتی ذکر نموده که در سند آن، محمد بن خالد برقی از محمد بن عمرو بن سعید از امام رضا(ع) روایت نقل میکند. علاوه بر این محمد بن خالد برقی از تعدادی از روات نقل میکند که آنان از مشایخ محمد بن عمرو بن سعید هستند... و اینکه در سند مشیخه و «[[من لايحضره الفقيه|منلايحضرهالفقيه]]»، «محمد بن عمرو بن ابیالمقدام» آمده است در ظاهر چنین به نظر میرسد که در آن تصحیف صورت گرفته باشد؛ زیرا نام «محمد بن عمرو بن ابیالمقدام» تنها در این مورد آمده و اینکه «محمد بن عمرو زیات» چهبسا تصحیف شده باشد به «محمد بن عمرو بن ثابت»؛ زیرا «ثابت» اسم «ابیالمقدام» است؛ بنابراین در اینجا عنوان جدیدی به نام «محمد بن عمرو بن ابیالمقدام» شکل گرفته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1-3</ref>. | ||
علاوه بر تصحیف و رفع و ابهام، گاه روایاتی در منابع یافت میشود که احتمال سقط یا ارسال در سند آنها وجود دارد. نویسنده از این قضیه غافل نبوده و با چشم ریزبینش به اسناد نگریسته و احتمال سقط در آنها را متذکر شده است. ایشان درباره سند هشتم که روایتی از کلینی در کتاب کافی است، چنین میگوید: در جلد شش این کتاب، صفحه 524 چنین آمده: «العباس بن معروف عن اليعقوبي عن عيسی بن عبدالله عن علي بن جعفر قال كان أبوالحسن موسی(ع)...». | علاوه بر تصحیف و رفع و ابهام، گاه روایاتی در منابع یافت میشود که احتمال سقط یا ارسال در سند آنها وجود دارد. نویسنده از این قضیه غافل نبوده و با چشم ریزبینش به اسناد نگریسته و احتمال سقط در آنها را متذکر شده است. ایشان درباره سند هشتم که روایتی از کلینی در کتاب کافی است، چنین میگوید: در جلد شش این کتاب، صفحه 524 چنین آمده: «العباس بن معروف عن اليعقوبي عن عيسی بن عبدالله عن علي بن جعفر قال كان أبوالحسن موسی(ع)...». | ||
با ملاحظه و دقت در اسناد مشابه پی میبریم که مقصود از «اليعقوبي» در سند همان «علي بن داود اليعقوبي» است با این تفاوت که در آن اسناد، «النوفلي» از «اليعقوبي» روایت نقل میکند، ولی در این مورد «العباس بن معروف» بدون واسطه از ایشان روایت نموده است؛ بنابراین در ظاهر چنین به نظر میرسد که در این سند «النوفلي» افتاده باشد و سند آن در حقیقت باید چنین باشد: «العباس بن معروف عن [الحسين بن يزيد] النوفلي عن [علي بن داود] اليعقوبي عن عيسی بن عبدالله [العمري الهاشمي] عن علي بن جعفر قال كان أبوالحسن موسی(ع)...»<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. | با ملاحظه و دقت در اسناد مشابه پی میبریم که مقصود از «اليعقوبي» در سند همان «علي بن داود اليعقوبي» است با این تفاوت که در آن اسناد، «النوفلي» از «اليعقوبي» روایت نقل میکند، ولی در این مورد «العباس بن معروف» بدون واسطه از ایشان روایت نموده است؛ بنابراین در ظاهر چنین به نظر میرسد که در این سند «النوفلي» افتاده باشد و سند آن در حقیقت باید چنین باشد: «العباس بن معروف عن [الحسين بن يزيد] النوفلي عن [علي بن داود] اليعقوبي عن عيسی بن عبدالله [العمري الهاشمي] عن علي بن جعفر قال كان أبوالحسن موسی(ع)...»<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. | ||
مؤلف در برخی از اسناد معتقد است که بخشی از سند اضافه است و احتمال دارد دو سند در یک سند ادغام شده باشد. شیخ در جلد اول از کتاب | مؤلف در برخی از اسناد معتقد است که بخشی از سند اضافه است و احتمال دارد دو سند در یک سند ادغام شده باشد. شیخ در جلد اول از کتاب «[[تهذيب الأحكام]]»، صفحه 166 روایتی را نقل میکند که سند آن چنین است: علي بن الحسن، عن محمد و أحمد عن أبيهما عن عبدالله بن بكير عن بعض أصحابنا عن علي بن يقطين عن أبيعبدالله(ع)...». | ||
به نظر سید جواد شبیری زنجانی «عن بعض أصحابنا عن علي بن يقطين»، این سند غریب و نامأنوس است؛ زیرا شیخ همین روایت را در استبصار ج1، ص135، نقل نموده و در آن «عن بعض أصحابنا عن علي بن يقطين» وجود ندارد. علاوه بر این در تهذیب ج4، ص164 و ج9، ص227، اسنادی مشابه با سند روایت مذکور آمده که خالی از «عن بعض أصحابنا عن علي بن يقطين» است؛ لذا چنین به نظر میرسد که این بخش از سند اضافه باشد. ایشان در ادامه توضیح میدهند که احتمال خلط و ادغام بین دو سند در یک سند وجود دارد...<ref>ر.ک: همان، ص120</ref>. | به نظر [[شبیری، سید محمدجواد|سید جواد شبیری زنجانی]] «عن بعض أصحابنا عن علي بن يقطين»، این سند غریب و نامأنوس است؛ زیرا شیخ همین روایت را در استبصار ج1، ص135، نقل نموده و در آن «عن بعض أصحابنا عن علي بن يقطين» وجود ندارد. علاوه بر این در تهذیب ج4، ص164 و ج9، ص227، اسنادی مشابه با سند روایت مذکور آمده که خالی از «عن بعض أصحابنا عن علي بن يقطين» است؛ لذا چنین به نظر میرسد که این بخش از سند اضافه باشد. ایشان در ادامه توضیح میدهند که احتمال خلط و ادغام بین دو سند در یک سند وجود دارد...<ref>ر.ک: همان، ص120</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۵: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش