تعلیقات رجالی

    از ویکی‌نور
    تعلیقات رجالی‏
    تعلیقات رجالی
    پدیدآورانشبيري زنجاني، محمد جواد (نويسنده) مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور). گروه رجال (ساير پديدآوران)
    زبانعربی
    تعداد جلد3
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تعلیقات رجالی، اثر محمدجواد شبیری زنجانی (معاصر)، مجموعه‌ای خطی است در موضوع رجال که به زبان عربی نوشته شده است.

    ساختار

    نویسنده در این اثر به بررسی 208 سند یا راوی حدیث پرداخته و درصدد اصلاح و تهذیب آنها برآمده است.

    ایشان برای هریک از اسناد، طرق و رواتی که نیاز به بررسی دارد عنوانی به نام «تعلیقه» در نظر گرفته که انتهای این اثر به تعلیقه دویست‌وهشت ختم می‌شود.

    گزارش محتوا

    به نظر نویسنده در برخی از اسناد روایات، اشکالاتی از قبیل تصحیف، سقط، ارسال، رفع، ابهام و... وجود دارد؛ لذا با مراجعه به آثار حدیثی، رجالی، طبقه روات، اسناد مشابه، نظرات مختلف فقها و رجالیان و... سعی نموده اسناد و راویان را به بهترین وجه ممکن اصلاح یا اینکه از یک سند یا راوی رفع ابهام نماید.

    گاه در یک سند یا طریق اشکالات متفاوتی به چشم می‌خورد که آقای شبیری زنجانی از آن غافل نبوده و اشکالات را تفکیک نموده و به توضیح هرکدام پرداخته است.

    برای آشنایی بیشتر، به نمونه‌هایی از تحقیقات رجالی این نویسنده اشاره می‌شود:

    ایشان در اولین مبحث کتاب به دو مشکل ابهام و وجود تصحیف اشاره می‌کند:

    1. شیخ صدوق در کتاب «من‌ لايحضره‌ الفقيه»، برای اختصار در سند، اوایل اسناد اغلب روایات را حذف نموده و برای رفع نقصان موجود در اسناد، در آخر همین کتاب، «المشيخة» را که دربردارنده طریق خود به هریک از راویانی است که روایت را از وی نقل نموده، تهیه و تنظیم کرده است. ایشان در آنجا، طریقش را به محمد بن عمرو بن ابی‌المقدام چنین نقل نموده است: «و ما كان فيه عن محمد بن عمرو بن أبي‌المقدام فقد رويته، عن أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني، عن علي بن إبراهیم، عن أبيه، عن محمد بن سنان، عن محمد بن عمرو بن أبي‌المقدام‏» (الفقيه، ج4، ص522).
    2. شیخ صدوق روایتی در همین کتاب (الفقيه، ج3، ص174) دارد که سند آن چنین است: «رَوَى مُحَمدُ بْنُ عَمْرِو بْنِ أَبِي‌الْمِقْدَامِ عَنْ عَمارٍ السابَاطِي قَالَ قُلْتُ لِأَبِي‌عَبْدِاللهِ(ع)...». شیخ طوسی سند این روایت را در «تهذيب الأحكام»، ج6، ص353، چنین ذکر نموده است: «أحمد بن محمد عن أبيه عن محمد بن عمرو بن عمار الساباطي...».

    نویسنده، معتقد است این سند از دو حیث می‌تواند مورد بحث قرار گیرد:

    1. منظور از «احمد بن محمد» در سند کیست؟
    2. «محمد بن عمرو» در سند چه کسی است؟

    ایشان در جواب از سؤال اول می‌گوید: «احمد بن محمد»، همان «احمد بن محمد بن خالد برقی» است که روایات زیادی از پدرش و او از محمد بن عمرو دارد...

    مقصود از «محمد بن عمرو» نیز «محمد بن عمرو بن سعید زیات مدائنی» است؛ زیرا شیخ در «تهذيب الأحكام» روایتی ذکر نموده که در سند آن، محمد بن خالد برقی از محمد بن عمرو بن سعید از امام رضا(ع) روایت نقل می‌کند. علاوه بر این محمد بن خالد برقی از تعدادی از روات نقل می‌کند که آنان از مشایخ محمد بن عمرو بن سعید هستند... و اینکه در سند مشیخه و «من‌ لايحضره‌ الفقيه»، «محمد بن عمرو بن ابی‌المقدام» آمده است در ظاهر چنین به نظر می‌رسد که در آن تصحیف صورت گرفته باشد؛ زیرا نام «محمد بن عمرو بن ابی‌المقدام» تنها در این مورد آمده و اینکه «محمد بن عمرو زیات» چه‌بسا تصحیف شده باشد به «محمد بن عمرو بن ثابت»؛ زیرا «ثابت» اسم «ابی‌المقدام» است؛ بنابراین در اینجا عنوان جدیدی به نام «محمد بن عمرو بن ابی‌المقدام» شکل گرفته است[۱].

    علاوه بر تصحیف و رفع و ابهام، گاه روایاتی در منابع یافت می‌شود که احتمال سقط یا ارسال در سند آنها وجود دارد. نویسنده از این قضیه غافل نبوده و با چشم ریزبینش به اسناد نگریسته و احتمال سقط در آنها را متذکر شده است. ایشان درباره سند هشتم که روایتی از کلینی در کتاب کافی است، چنین می‌گوید: در جلد شش این کتاب، صفحه 524 چنین آمده: «العباس بن معروف عن اليعقوبي عن عيسی بن عبدالله عن علي بن جعفر قال كان أبوالحسن موسی(ع)...».

    با ملاحظه و دقت در اسناد مشابه پی می‌بریم که مقصود از «اليعقوبي» در سند همان «علي بن داود اليعقوبي» است با این تفاوت که در آن اسناد، «النوفلي» از «اليعقوبي» روایت نقل می‌کند، ولی در این مورد «العباس بن معروف» بدون واسطه از ایشان روایت نموده است؛ بنابراین در ظاهر چنین به نظر می‌رسد که در این سند «النوفلي» افتاده باشد و سند آن در حقیقت باید چنین باشد: «العباس بن معروف عن [الحسين بن يزيد] النوفلي عن [علي بن داود] اليعقوبي عن عيسی بن عبدالله [العمري الهاشمي] عن علي بن جعفر قال كان أبوالحسن موسی(ع)...»[۲].

    مؤلف در برخی از اسناد معتقد است که بخشی از سند اضافه است و احتمال دارد دو سند در یک سند ادغام شده باشد. شیخ در جلد اول از کتاب «تهذيب الأحكام»، صفحه 166 روایتی را نقل می‌کند که سند آن چنین است: علي بن الحسن، عن محمد و أحمد عن أبيهما عن عبدالله بن بكير عن بعض أصحابنا عن علي بن يقطين عن أبي‌عبدالله(ع)...».

    به نظر سید جواد شبیری زنجانی «عن بعض أصحابنا عن علي بن يقطين»، این سند غریب و نامأنوس است؛ زیرا شیخ همین روایت را در استبصار ج1، ص135، نقل نموده و در آن «عن بعض أصحابنا عن علي بن يقطين» وجود ندارد. علاوه بر این در تهذیب ج4، ص164 و ج9، ص227، اسنادی مشابه با سند روایت مذکور آمده که خالی از «عن بعض أصحابنا عن علي بن يقطين» است؛ لذا چنین به نظر می‌رسد که این بخش از سند اضافه باشد. ایشان در ادامه توضیح می‌دهند که احتمال خلط و ادغام بین دو سند در یک سند وجود دارد...[۳].

    وضعیت کتاب

    این اثر تحقیقی رجالی، خطی و در سه کلاسور نوشته شده و تاکنون به زیور طبع آراسته نشده است؛ لذا این اثر فاقد فهارس می‌باشد. بیشتر آدرس مطالب در متن کتاب گنجانده شده و در برخی از صفحات به‌صورت پاصفحه قید شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص1-3
    2. ر.ک: همان، ص24
    3. ر.ک: همان، ص120

    منابع مقاله

    متن کتاب.

    وابسته‌ها