۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صلاة المسافر (للسید الاصفهانی)' به 'صلاة المسافر (للسيد الإصفهانی)') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
آیتالله اصفهانى زندگى بسيار سادهاى داشت و به دور از هر گونه مظاهر فريبنده مادى مى زيست. در اوايل طلبگى مجبور بود خود را با شرايط سخت و نامناسب مالى كه بر حوزههاى علميه حاكم بود و هم اكنون هم نيز هست تطبيق دهد. فشار مالى و شرايط سخت معاش به حدى بود كه او مجبور شد به مدت پانزده شبانه روز با خانواده خويش در یک خرابه زندگى كند. یکى از علما در این باره میگوید: در خدمت آقا سيدابوالحسن اصفهانى بودم، وقتى از كوچهاى كه در آن خرابهاى وجود داشت، گذر كرديم، فرمود: من با خانوادهام پانزده روز در این خرابه ساكن بوديم. چون صاحبخانه ما به من گفته بود كه ديگر راضى نيست در خانهاش باشيم. به ناچار آنجا را تخليه كرديم و به این خرابه منتقل شديم. تا اينكه بالاخره موفق شدم خانهاى ديگر اجاره كنم. | آیتالله اصفهانى زندگى بسيار سادهاى داشت و به دور از هر گونه مظاهر فريبنده مادى مى زيست. در اوايل طلبگى مجبور بود خود را با شرايط سخت و نامناسب مالى كه بر حوزههاى علميه حاكم بود و هم اكنون هم نيز هست تطبيق دهد. فشار مالى و شرايط سخت معاش به حدى بود كه او مجبور شد به مدت پانزده شبانه روز با خانواده خويش در یک خرابه زندگى كند. یکى از علما در این باره میگوید: در خدمت آقا سيدابوالحسن اصفهانى بودم، وقتى از كوچهاى كه در آن خرابهاى وجود داشت، گذر كرديم، فرمود: من با خانوادهام پانزده روز در این خرابه ساكن بوديم. چون صاحبخانه ما به من گفته بود كه ديگر راضى نيست در خانهاش باشيم. به ناچار آنجا را تخليه كرديم و به این خرابه منتقل شديم. تا اينكه بالاخره موفق شدم خانهاى ديگر اجاره كنم. | ||
وى پس از اينكه به مقام مرجعيت تقليد | وى پس از اينكه به مقام مرجعيت تقليد رسيد و هر روز از اطراف و اكناف عالم، پول و وجوهات شرعى بسيارى به دستشان مى رسيد، باز همچنان به زندگى ساده پيشين خود، زاهدانه ادامه مى داد، و به زخارف دنيوى به ديده حقارت مى نگريست. با اينكه خود سخت محتاج بود، نه خانه ملكى و نه خدمتكارى داشت كه در تهيه و خريد مايحتاج زندگى به وى يارى رساند. با این حال كمتر روزى اتفاق مى افتاد كه نيازمندى به آیتالله اصفهانى مراجعه كند و با دست خالى باز گردد. بسيار اتفاق مى افتاد كه با اينكه خود سخت محتاج بود از بخشش به ديگران دريغ نمیكرد و آنان را بر خود ترجيح مى داد. | ||
نوشتهاند: هنگامى كه رهبر انقلاب عراق آیتالله ميرزا محمدتقى شيرازى از تنگدستى سيدابوالحسن اصفهانى با اطلاع شد، 500 ليره طلا برای او فرستاد تا با آن مبلغ، برای خود منزلى بخرد، ولى آیتالله اصفهانى آن 500 ليره را در كمال تنگدستى خود به تعدادى از نانوايان شهر داد، تا با آن مبلغ نان مصرفى طلاب علوم دينى و تهيدستان تهيه شود. | نوشتهاند: هنگامى كه رهبر انقلاب عراق آیتالله ميرزا محمدتقى شيرازى از تنگدستى سيدابوالحسن اصفهانى با اطلاع شد، 500 ليره طلا برای او فرستاد تا با آن مبلغ، برای خود منزلى بخرد، ولى آیتالله اصفهانى آن 500 ليره را در كمال تنگدستى خود به تعدادى از نانوايان شهر داد، تا با آن مبلغ نان مصرفى طلاب علوم دينى و تهيدستان تهيه شود. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
انگليسها به بهانه حفظ پايگاههاى خود در عراق به این كشور اسلامى لشكركشى كردند و آن را اشغال نمودند. رشيد عالى نخست وزير عراق به ایران گريخت و سپس به مصر رفت. همراه با حمله انگليسىها به عراق و فرار رشيد عالى، اميرعبدالله دائىفيصل و نورى سعيد از افسران عراق كه به اردن پناهنده شده بودند با قواىامدادى انگليس، به عراق آمدند و دوباره دولت دستورى خود را در عراق تشكيل دادند و در این موقع انتخابات فرمايشى راه انداختند و آن در سال 1341 هجرى قمرى بود. | انگليسها به بهانه حفظ پايگاههاى خود در عراق به این كشور اسلامى لشكركشى كردند و آن را اشغال نمودند. رشيد عالى نخست وزير عراق به ایران گريخت و سپس به مصر رفت. همراه با حمله انگليسىها به عراق و فرار رشيد عالى، اميرعبدالله دائىفيصل و نورى سعيد از افسران عراق كه به اردن پناهنده شده بودند با قواىامدادى انگليس، به عراق آمدند و دوباره دولت دستورى خود را در عراق تشكيل دادند و در این موقع انتخابات فرمايشى راه انداختند و آن در سال 1341 هجرى قمرى بود. | ||
اين انتخابات توسط علماء و فقهاء شيعه تحريم گرديد. مرحوم [[نائینی، محمدحسین|آیتالله نائينى]] و آیتالله اصفهانى، دو مرجعبزرگوار و عاليقدر آن روز، فعاليتهاى مرحوم آیتالله خالصى را مورد تاييد قرار دادند و این امر زمينههاى قيام مردم را فراهم مىساخت كه مرحوم آیتالله اصفهانى و [[نائینی، محمدحسین|آیتالله نائينى]] و سيدهبةالدين شهرستانى به ایران تبعيد گرديدند. آن روز بيش از یک سال از تاسيس حوزه علميه قم نمىگذشت و حوزه علميه نخستين گامهاى خود را برمىداشت و آیتالله حائرى مؤسس عاليقدر حوزه، خود بامشكلاتى رو به رو بود كه خبر تبعيد شدن آيات عظام نجف به قم | اين انتخابات توسط علماء و فقهاء شيعه تحريم گرديد. مرحوم [[نائینی، محمدحسین|آیتالله نائينى]] و آیتالله اصفهانى، دو مرجعبزرگوار و عاليقدر آن روز، فعاليتهاى مرحوم آیتالله خالصى را مورد تاييد قرار دادند و این امر زمينههاى قيام مردم را فراهم مىساخت كه مرحوم آیتالله اصفهانى و [[نائینی، محمدحسین|آیتالله نائينى]] و سيدهبةالدين شهرستانى به ایران تبعيد گرديدند. آن روز بيش از یک سال از تاسيس حوزه علميه قم نمىگذشت و حوزه علميه نخستين گامهاى خود را برمىداشت و آیتالله حائرى مؤسس عاليقدر حوزه، خود بامشكلاتى رو به رو بود كه خبر تبعيد شدن آيات عظام نجف به قم رسيد و مردم ایران آماده استقبال باشكوه از آنان شدند و استقبال بىسابقهاى از آنان به عمل آمد. پس از ورود به قم، آیتالله حائرى حوزه درس خود را در اختيار آن مرجع عاليقدر و حضرت[[نائینی، محمدحسین|آیتالله نائينى]] قرار دادند و آنان فضلاء و طلاب حوزه نوپاى قم را از فيوض علمىخويش بهرهمند ساختند. هنگام مهاجرت اعلاميهاى را صادر فرمودند كه متن آن را در زير مىآوريم كه نشانهاى از عمق اعتقاد قلبى این مرجع عاليقدر در راه احياء حقوق ملت مسلمان مىباشد. اعلاميهاى كه امروز نيز مىتواند الهام بخش و حركت آفرين باشد. | ||
=== متن فتواى آیتالله اصفهانى === | === متن فتواى آیتالله اصفهانى === | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
خداوند ما و شما را برای خدمت به اسلام و مسلمين موفق فرمايد.» ابوالحسن الموسوى الاصفهانى | خداوند ما و شما را برای خدمت به اسلام و مسلمين موفق فرمايد.» ابوالحسن الموسوى الاصفهانى | ||
مورد دوم از دهها مورد دخالت آن فقيه عظيم الشان در امور سياسى، اجتماعى مسلمانان، عكس العمل آن فقيه بزرگ در برابر حوادث مسجد گوهرشاد بود. فاجعه مسجد گوهرشاد مشهد، یکى از دهها و صدها حوادث جنايتبار دوران رضاخان پهلوى است كه مردم مسلمان را در راه حمايت از روحانیت به خاک و خون كشيد. آن روز مردم در اعتراض به دستگيرى آیتالله سيدحسين قمى دست به تظاهرات زده بودند. وقتى خبر به رضا شاه | مورد دوم از دهها مورد دخالت آن فقيه عظيم الشان در امور سياسى، اجتماعى مسلمانان، عكس العمل آن فقيه بزرگ در برابر حوادث مسجد گوهرشاد بود. فاجعه مسجد گوهرشاد مشهد، یکى از دهها و صدها حوادث جنايتبار دوران رضاخان پهلوى است كه مردم مسلمان را در راه حمايت از روحانیت به خاک و خون كشيد. آن روز مردم در اعتراض به دستگيرى آیتالله سيدحسين قمى دست به تظاهرات زده بودند. وقتى خبر به رضا شاه رسيد كه دهها هزار نفر از مردم مشهد به دفاع از اهداف اسلام و روحانیت در مسجد گوهرشاد اجتماع كردهاند، دستور داد همه مردم را از طرف درها و چهار طرف پشتبام مسجد، به رگبار مسلسل ببندند و هيچ نوع رحم به صغير و كبير و زن و مرد نكنند. دستور دژخيم تاريخ، توسط مامورين جنايت كار او عملى شد و مردم بىدفاع را به صفير گلوله بستند و چندين هزار نفر از زن و مرد و روحانى و غير روحانى، زائر و بومى را به شهادت رساندند. پس از این يورش وحشيانه و سبعانه، درهاى مسجد را باز كردند و زندگان را بيرون بردند و كشتگان را به كاميونها ريخته و همه را در خندقى كه در بيرون شهر برای همين منظور حفر كرده بودند، ريختند و روى آن را پوشاندند كه هنوز آن نقطه به «قتلگاه» مشهور است. | ||
پس از این ماجرا، «آیتالله سيدحسين قمى» در باغ سراج الملك شهر رى محبوس گرديد و هر گونه تماس با ايشان ممنوع اعلام شد. بعد از یک ماه در آخر ماه ربيع الثانى بود كه او را به اتفاق فرزندش و جمعى ديگر به اعتاب مقدسه تبعيد كردند. | پس از این ماجرا، «آیتالله سيدحسين قمى» در باغ سراج الملك شهر رى محبوس گرديد و هر گونه تماس با ايشان ممنوع اعلام شد. بعد از یک ماه در آخر ماه ربيع الثانى بود كه او را به اتفاق فرزندش و جمعى ديگر به اعتاب مقدسه تبعيد كردند. | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
آیتالله سيدابوالحسن اصفهانى تا واپسين سال حيات خويش در نجف اشرف ماندگار بود. او در اواخر عمر خويش دچار ضعف مزاج گرديد و به بيماريهاى گوناگونى مبتلا شد. ايشان در آن سالها در فصل تابستان برای در امان ماندن از گرماى زياد شهر نجف به كاظمين و سامرا مى رفت، در آنجا گر چه در ظاهر در استراحت به سر میبرد، ولى در عمل اينچنين نبود. او به تنهایى در آنجا به نامههاى زيادى كه از سوى مسلمانان و دوستدارانش به منظور كسب نظرات فقهى و رهنمودهاى علمى وى برایش ارسال مى شد، پاسخ مى داد و با تنى خسته و كوفته سر بر بالين مى گذارد. چند صباحى پيش از اينكه دار فانى را وداع گويد وضعيت مزاجى وى رو به وخامت گذاشت. به او پيشنهاد كردند كه محلى ديگر را كه داراى هوايى مناسب است، برگزيند. او ایران را انتخاب كرد اما خيلى زود از سفر به ایران منصرف شد و سفر به بعلبك لبنان را برگزيد پس از مدت زمان كوتاهى كه ايشان در بعلبك بود بسيارى از بزرگان و دانشمندان جبل عامل، بعلبك، بيروت، دمشق و ديگر نقاط لبنان و سوريه با وى ديدار كردند. پس از اينكه وضعيت مزاجى وى تا اندازهاى بهبود يافت، روزى در اثر سانحهاى به زمين خورد و پس از بازگشت به كاظمين در شب نهم ذيحجه 1365ق در 81 سالگى دارفانى را وداع گفت. | آیتالله سيدابوالحسن اصفهانى تا واپسين سال حيات خويش در نجف اشرف ماندگار بود. او در اواخر عمر خويش دچار ضعف مزاج گرديد و به بيماريهاى گوناگونى مبتلا شد. ايشان در آن سالها در فصل تابستان برای در امان ماندن از گرماى زياد شهر نجف به كاظمين و سامرا مى رفت، در آنجا گر چه در ظاهر در استراحت به سر میبرد، ولى در عمل اينچنين نبود. او به تنهایى در آنجا به نامههاى زيادى كه از سوى مسلمانان و دوستدارانش به منظور كسب نظرات فقهى و رهنمودهاى علمى وى برایش ارسال مى شد، پاسخ مى داد و با تنى خسته و كوفته سر بر بالين مى گذارد. چند صباحى پيش از اينكه دار فانى را وداع گويد وضعيت مزاجى وى رو به وخامت گذاشت. به او پيشنهاد كردند كه محلى ديگر را كه داراى هوايى مناسب است، برگزيند. او ایران را انتخاب كرد اما خيلى زود از سفر به ایران منصرف شد و سفر به بعلبك لبنان را برگزيد پس از مدت زمان كوتاهى كه ايشان در بعلبك بود بسيارى از بزرگان و دانشمندان جبل عامل، بعلبك، بيروت، دمشق و ديگر نقاط لبنان و سوريه با وى ديدار كردند. پس از اينكه وضعيت مزاجى وى تا اندازهاى بهبود يافت، روزى در اثر سانحهاى به زمين خورد و پس از بازگشت به كاظمين در شب نهم ذيحجه 1365ق در 81 سالگى دارفانى را وداع گفت. | ||
پیکر شريف آیتالله اصفهانى پس از حمل از كاظمين به نجف و تشييعى كم سابقه در صحن مطهر | پیکر شريف آیتالله اصفهانى پس از حمل از كاظمين به نجف و تشييعى كم سابقه در صحن مطهر اميرالمؤمنين عليهالسلام كنار قبر فرزند شهيدش سيدمحمدحسن و آرامگاه آیتالله خراسانى به خاک سپرده شد. | ||
از آیتالله سيدابوالحسن اصفهانى فرزندان نیک نامى به يادگار ماند كه نام آنان به قرار ذيل است: | از آیتالله سيدابوالحسن اصفهانى فرزندان نیک نامى به يادگار ماند كه نام آنان به قرار ذيل است: |
ویرایش