۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
در مورد روش و محتواى اثر حاضر چند نكته گفتنى است: | در مورد روش و محتواى اثر حاضر چند نكته گفتنى است: | ||
#نویسنده در مقدمهاش كه در تاريخ 1988/5/10م، نوشته است، با اشاره به اين نكته كه از ذكر اسامى و زندگى اعلام علم نحو به دليل كثرت آن و اجتناب از طولانى شدن بحث خوددارى شده، افزوده است كه روش من در گزينش مطالب اين كتاب چنين است: اصطلاحات بر طبق تلفظ آن، نه بر اساس ريشه لغوى، ثبت شده و صورت املايى كلمات مراعات شده است... نویسنده، علاقهمندانى را كه طالب تفصيل بيشتر در مورد اصطلاحات زبان و ادبيات عربى هستند، به كتاب ديگر خودش به نام «موسوعة الحروف في اللغة العربية» ارجاع داده است <ref>موسوعة النحو و الصرف و الإعراب، ص 6</ref> | #نویسنده در مقدمهاش كه در تاريخ 1988/5/10م، نوشته است، با اشاره به اين نكته كه از ذكر اسامى و زندگى اعلام علم نحو به دليل كثرت آن و اجتناب از طولانى شدن بحث خوددارى شده، افزوده است كه روش من در گزينش مطالب اين كتاب چنين است: اصطلاحات بر طبق تلفظ آن، نه بر اساس ريشه لغوى، ثبت شده و صورت املايى كلمات مراعات شده است... نویسنده، علاقهمندانى را كه طالب تفصيل بيشتر در مورد اصطلاحات زبان و ادبيات عربى هستند، به كتاب ديگر خودش به نام «موسوعة الحروف في اللغة العربية» ارجاع داده است<ref>موسوعة النحو و الصرف و الإعراب، ص 6</ref> | ||
#از موارد بسيار مفيد و آموزنده در اين اثر از نظر آموزش زبان عربى، استشهادهاى فراوان نویسنده به آيات قرآن كريم است كه شماره و نام سورهها و آيات مورد نظر را نيز گاه در پاورقىها<ref>مثلاً همان، ص 297</ref> و گاه در متن كتاب <ref>مثلاً همان، ص 427</ref> بيان كرده است. | #از موارد بسيار مفيد و آموزنده در اين اثر از نظر آموزش زبان عربى، استشهادهاى فراوان نویسنده به آيات قرآن كريم است كه شماره و نام سورهها و آيات مورد نظر را نيز گاه در پاورقىها<ref>مثلاً همان، ص 297</ref> و گاه در متن كتاب<ref>مثلاً همان، ص 427</ref> بيان كرده است. | ||
#نویسنده در برخى موارد، مطالب مشهورى را كه حقيقت نداشته و ساختگى بوده، خاطرنشان كرده است؛ بهعنوان مثال داستان مجعول نابغه ذبيانى و [[حسان بن ثابت]] و اينكه حسان شعرهايش را بر نابغه عرضه مىكرده و اشكال او به واژههاى «جفنات» و «أسياف» كه حسان در شعرش گفته است و نقد اين ادّعا <ref>همان، ص 301</ref> | #نویسنده در برخى موارد، مطالب مشهورى را كه حقيقت نداشته و ساختگى بوده، خاطرنشان كرده است؛ بهعنوان مثال داستان مجعول نابغه ذبيانى و [[حسان بن ثابت]] و اينكه حسان شعرهايش را بر نابغه عرضه مىكرده و اشكال او به واژههاى «جفنات» و «أسياف» كه حسان در شعرش گفته است و نقد اين ادّعا<ref>همان، ص 301</ref> | ||
#نویسنده در پاورقىها، گاه برخى از عبارات را كه نيازمند شرح دانسته، تجزيه و تركيب كرده و توضيح داده است.<ref>بهطور مثال: همان، ص 113 و 442</ref> و گاه اختلافات صرفى و نحوى و نظر كوفيان و بصريان و... را بيان كرده است <ref>بهعنوان مثال: ص 200 و 480 و 544 و 594 و 715</ref> | #نویسنده در پاورقىها، گاه برخى از عبارات را كه نيازمند شرح دانسته، تجزيه و تركيب كرده و توضيح داده است.<ref>بهطور مثال: همان، ص 113 و 442</ref> و گاه اختلافات صرفى و نحوى و نظر كوفيان و بصريان و... را بيان كرده است<ref>بهعنوان مثال: ص 200 و 480 و 544 و 594 و 715</ref> | ||
#نویسنده در مواردى براى توضيح بيشتر مطالب از جدول نيز استفاده كرده است <ref>مثلاً: همان، ص 55، 57، 59، 114، 230، 310، 251، 311، 312، 313 و 572</ref> | #نویسنده در مواردى براى توضيح بيشتر مطالب از جدول نيز استفاده كرده است<ref>مثلاً: همان، ص 55، 57، 59، 114، 230، 310، 251، 311، 312، 313 و 572</ref> | ||
#نویسنده نظر رايج اديبان و لغويان در مباحث صرف و نحو و لغت را در متن كتاب ذكر كرده است و گاهى اجتهاد و نظر شخصى خود را نيز در مورد برخى از امور ادبى و لغوى در پاورقى بيان كرده است<ref>بهطور مثال: همان، ص 209 و 480، پاورقى 5</ref> و گاه بعد از بيان ديدگاه خودش براى تقويت آن به برخى از پاياننامههاى دانشگاهى ارجاع داده است؛ بهعنوان نمونه به پاياننامه كارشناسى ارشد جناب «خيرى محمود» استناد كرده كه در دانشگاه كويت تحت عنوان «جمع التکسیر في اللغة العربية» از آن دفاع شده است <ref>همان، ص 301، پاورقى</ref> | #نویسنده نظر رايج اديبان و لغويان در مباحث صرف و نحو و لغت را در متن كتاب ذكر كرده است و گاهى اجتهاد و نظر شخصى خود را نيز در مورد برخى از امور ادبى و لغوى در پاورقى بيان كرده است<ref>بهطور مثال: همان، ص 209 و 480، پاورقى 5</ref> و گاه بعد از بيان ديدگاه خودش براى تقويت آن به برخى از پاياننامههاى دانشگاهى ارجاع داده است؛ بهعنوان نمونه به پاياننامه كارشناسى ارشد جناب «خيرى محمود» استناد كرده كه در دانشگاه كويت تحت عنوان «جمع التکسیر في اللغة العربية» از آن دفاع شده است<ref>همان، ص 301، پاورقى</ref> | ||
#نویسنده گاه مصوبههاى «مجمع اللغة العربية في القاهرة» را كه يكى از مراكز مهمّ زبان و ادبيات عربى در جهان اسلام است، در مورد برخى از مباحث صرفى و نحوى در پاورقى بيان كرده است <ref>همان، ص 265 و 266 و 267 و 302</ref> | #نویسنده گاه مصوبههاى «مجمع اللغة العربية في القاهرة» را كه يكى از مراكز مهمّ زبان و ادبيات عربى در جهان اسلام است، در مورد برخى از مباحث صرفى و نحوى در پاورقى بيان كرده است<ref>همان، ص 265 و 266 و 267 و 302</ref> | ||
#نویسنده همچنين در مواردى در پاورقى صورت شاذّ و نادر برخى از كلمات و عبارات را در نثر يا نظم مطرح كرده است<ref>همان، ص 297، 298، 372 و 449</ref> | #نویسنده همچنين در مواردى در پاورقى صورت شاذّ و نادر برخى از كلمات و عبارات را در نثر يا نظم مطرح كرده است<ref>همان، ص 297، 298، 372 و 449</ref> | ||
#نویسنده گاه در پاورقى براى اثبات مطلب خودش به كتابهاى ديگر خود ارجاع داده است؛ بهطور مثال به كتاب «معجم الخطأ و الصواب في العربية» استناد شده است<ref>همان، ص 520</ref> | #نویسنده گاه در پاورقى براى اثبات مطلب خودش به كتابهاى ديگر خود ارجاع داده است؛ بهطور مثال به كتاب «معجم الخطأ و الصواب في العربية» استناد شده است<ref>همان، ص 520</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
#:الف) كلمات بسيارى از لهجههاى قبائل عرب، بهويژه قبيلههاى هذيل، تميم، جرهم، مذحج و... در قرآن كريم آمده است؛ بهطورىكه برخى گفتهاند كه در آن، پنجاه زبان و لهجه آمده است؛ | #:الف) كلمات بسيارى از لهجههاى قبائل عرب، بهويژه قبيلههاى هذيل، تميم، جرهم، مذحج و... در قرآن كريم آمده است؛ بهطورىكه برخى گفتهاند كه در آن، پنجاه زبان و لهجه آمده است؛ | ||
#:ب) در قرآن كريم، لهجه قريش غالب است و بر اين مطلب، اجماع لغويان گواهى مىدهد<ref>همان، ص 584</ref> | #:ب) در قرآن كريم، لهجه قريش غالب است و بر اين مطلب، اجماع لغويان گواهى مىدهد<ref>همان، ص 584</ref> | ||
#نویسنده با ذكر اين مطلب كه بيشتر نحويان، جمع بستن قياسى «فَعل» را بر وزن «أفعال» نمىپذيرند، افزوده است كه: «ولى كشيش، «انستانس كرملى» بر آن است كه آنچه كه از فصحاء بهصورت جمع «أفعال» براى «فعل» شنيده شده، بيشتر است از آنچه كه بهصورت «أفعُل» آمده است، مانند «بحث و أبحاث»، «شكل و أشكال»، «شخص و أشخاص» و «لفظ و ألفاظ» و مجمع اللغة العربية در قاهره نيز جمع بستن فعل را بر وزن أفعال جايز شمرده است <ref>همان، ص 123</ref> | #نویسنده با ذكر اين مطلب كه بيشتر نحويان، جمع بستن قياسى «فَعل» را بر وزن «أفعال» نمىپذيرند، افزوده است كه: «ولى كشيش، «انستانس كرملى» بر آن است كه آنچه كه از فصحاء بهصورت جمع «أفعال» براى «فعل» شنيده شده، بيشتر است از آنچه كه بهصورت «أفعُل» آمده است، مانند «بحث و أبحاث»، «شكل و أشكال»، «شخص و أشخاص» و «لفظ و ألفاظ» و مجمع اللغة العربية در قاهره نيز جمع بستن فعل را بر وزن أفعال جايز شمرده است<ref>همان، ص 123</ref> | ||
#نویسنده گاهى مطلبى مفصل از برخى از كتب ادبى بهصورت نقل قول مستقيم در پاورقى نقل كرده است؛ بهعنوان مثال مطلبى از ابن فارس درباره لهجههاى زبان عربى در قرآن. (همان، ص 584</ref> | #نویسنده گاهى مطلبى مفصل از برخى از كتب ادبى بهصورت نقل قول مستقيم در پاورقى نقل كرده است؛ بهعنوان مثال مطلبى از ابن فارس درباره لهجههاى زبان عربى در قرآن. (همان، ص 584</ref> | ||
#نویسنده گاهى در پاورقى برخى از لهجهها را نيز يادآور شده است، مثل لهجه كسانى كه اسماى مثنا را غير منصرف مىشمارند.<ref>همان، ص 613</ref> | #نویسنده گاهى در پاورقى برخى از لهجهها را نيز يادآور شده است، مثل لهجه كسانى كه اسماى مثنا را غير منصرف مىشمارند.<ref>همان، ص 613</ref> |
ویرایش