۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR14007J1.jpg | عنوان =کارکرد تصویر هنری در قرآن کریم |...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
}} | }} | ||
'''کارکرد تصویر هنری در قرآن کریم'''، نوشته عبدالسلام احمد | '''کارکرد تصویر هنری در قرآن کریم'''، نوشته [[راغب، عبدالسلام احمد|عبدالسلام احمد راغب]]، کتابی است یک جلدی با موضوع علوم قرآنی. متن حاضر به تحقیق [[سيدي، حسين|سید حسین سیدی]] رسیده است. همو مترجم فارسی این اثر از عربی به فارسی میباشد. کتاب حاضر کوشیده است از میان اعجاز ظاهری قرآن، تنها به عنصر تصویر و کارکردهاى آن در قرآن بپردازد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
نویسنده در توضیح مینویسد: «در فصل اول به بررسى مفهوم تصویر از دیدگاه گذشتگان و عوامل مؤثر در تعریف آن پرداختم. حاصل این بررسى آن شد که دریافتم علماى بلاغت و ناقدان، متأثّر از مفسّران و زبانشناسان و فلاسفه بودهاند و بر «ساخت» تأکید داشته و براى آن قواعد و معیارهایى وضع نمودهاند، بىآنکه آن را به محتوا ارتباط دهند. لذا تصویر را بر جمله محدود نموده و از آن به بررسى بافت در متن فراتر نرفتهاند. نتیجه آنکه آراى آنها جزئى باقى ماند و از این چارچوب جزئى به استخراج ویژگىهاى هنرى عام تصویر و کارکردهاى کلّى آن در انتقال اندیشه و نگرش فراتر نرفت. | نویسنده در توضیح مینویسد: «در فصل اول به بررسى مفهوم تصویر از دیدگاه گذشتگان و عوامل مؤثر در تعریف آن پرداختم. حاصل این بررسى آن شد که دریافتم علماى بلاغت و ناقدان، متأثّر از مفسّران و زبانشناسان و فلاسفه بودهاند و بر «ساخت» تأکید داشته و براى آن قواعد و معیارهایى وضع نمودهاند، بىآنکه آن را به محتوا ارتباط دهند. لذا تصویر را بر جمله محدود نموده و از آن به بررسى بافت در متن فراتر نرفتهاند. نتیجه آنکه آراى آنها جزئى باقى ماند و از این چارچوب جزئى به استخراج ویژگىهاى هنرى عام تصویر و کارکردهاى کلّى آن در انتقال اندیشه و نگرش فراتر نرفت. | ||
پس از طرح این مباحث به ناقدان معاصر پرداختم تا برداشت آنها را مشخّص نمایم که با دیدگاههاى متضاد و ابهامى شگفت و پریشانى در تعریف اصطلاح تصویر مواجه شدم که این طبعا بهواسطه اختلاف مکاتب ادبى و خاستگاه هر ناقد در بررسى تصویر در مکتبى خاص است. | پس از طرح این مباحث به ناقدان معاصر پرداختم تا برداشت آنها را مشخّص نمایم که با دیدگاههاى متضاد و ابهامى شگفت و پریشانى در تعریف اصطلاح تصویر مواجه شدم که این طبعا بهواسطه اختلاف مکاتب ادبى و خاستگاه هر ناقد در بررسى تصویر در مکتبى خاص است. | ||
کوشیدم تمام این دیدگاهها را در یک برداشت واحد از تصویر، که جامع بین قدیم و جدید است، گرد آورم. | کوشیدم تمام این دیدگاهها را در یک برداشت واحد از تصویر، که جامع بین قدیم و جدید است، گرد آورم. | ||
در فصل دوم به تبیین ویژگى تصویرقرآنى و تمایز آن با مؤلّفههاى ساخت هنرى آن و تکیه آن بر اندیشه اسلامى پرداختم. اندیشه اسلامى همان محور ثابتى است که دیگر عناصر هنرى تصویر، مثل عاطفه، خیال، زبان و... پیرامون آن مىگردند. | در فصل دوم به تبیین ویژگى تصویرقرآنى و تمایز آن با مؤلّفههاى ساخت هنرى آن و تکیه آن بر اندیشه اسلامى پرداختم. اندیشه اسلامى همان محور ثابتى است که دیگر عناصر هنرى تصویر، مثل عاطفه، خیال، زبان و... پیرامون آن مىگردند. | ||
در فصل سوم به تقسیم انواع تصویر پرداختم؛ تصویر مفرد و تصویر بافتى. از این دو نوع، تصویرهاى جزئى دیگر هم ناشى مىشود که باز به همین دو نوع بازمىگردد. | در فصل سوم به تقسیم انواع تصویر پرداختم؛ تصویر مفرد و تصویر بافتى. از این دو نوع، تصویرهاى جزئى دیگر هم ناشى مىشود که باز به همین دو نوع بازمىگردد. | ||
تصویر مفرد همان تصویر بلاغى است؛ مثل تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز مرسل و مجاز عقلى. اینها همان گونههاى بلاغىاند که گذشتگان، تصویر را به آن محدود کرده بودند. تصویر بافتى، فراگیرتر از تصویر مفرد است و دربردارنده تصویر صحنه، تابلو، تصویر کلّى و تصویر مرکزى است که تمام این تصویرها به آن بازمىگردد و بدین ترتیب مفهوم تصویر گسترش مىیابد تا بتواند کارکرد دینى آن را محقّق نماید. | تصویر مفرد همان تصویر بلاغى است؛ مثل تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز مرسل و مجاز عقلى. اینها همان گونههاى بلاغىاند که گذشتگان، تصویر را به آن محدود کرده بودند. تصویر بافتى، فراگیرتر از تصویر مفرد است و دربردارنده تصویر صحنه، تابلو، تصویر کلّى و تصویر مرکزى است که تمام این تصویرها به آن بازمىگردد و بدین ترتیب مفهوم تصویر گسترش مىیابد تا بتواند کارکرد دینى آن را محقّق نماید. | ||
این انواع و گونههاى صورت بر نظام روابط بین آنها تکیه مىنماید. تصویر مفرد در بافت رشد مىکند تا تصویر صحنه را به وجود آورد، که به نوبه خود در تعامل با بافت، براى شکلگیرى تابلو نقش ایفا مىکند و آنگاه این تابلو ترسیمشده براى تشکیل تصویر کلى یک سوره اوج مىگیرد و این تصاویر کلّى پیرامون یک تصویر مرکزى در متن قرآن براى ابزار و نمایش آن در حرکتند. چنانکه مؤلفههاى تشکیل تصویر پیرامون «اندیشه اسلامى» بهعنوان مؤلفه اساسى آن در حرکت است که این ویژگى و تمایز را به آن بخشیده است. | این انواع و گونههاى صورت بر نظام روابط بین آنها تکیه مىنماید. تصویر مفرد در بافت رشد مىکند تا تصویر صحنه را به وجود آورد، که به نوبه خود در تعامل با بافت، براى شکلگیرى تابلو نقش ایفا مىکند و آنگاه این تابلو ترسیمشده براى تشکیل تصویر کلى یک سوره اوج مىگیرد و این تصاویر کلّى پیرامون یک تصویر مرکزى در متن قرآن براى ابزار و نمایش آن در حرکتند. چنانکه مؤلفههاى تشکیل تصویر پیرامون «اندیشه اسلامى» بهعنوان مؤلفه اساسى آن در حرکت است که این ویژگى و تمایز را به آن بخشیده است. |
ویرایش