۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] درباره اخبار تحريف شده مى فرمايد كه تحريفها دو دسته هستند: يا تحريف در اثر زياد شدن است و يا كم شدن و يا جايگزين كردن چيزى به جاى چيز ديگر و هر سه قسم هم يا در متن صورت مى پذيرد و يا در سند. وى احاديث متعددى را ذكر مىكند كه يا از جهت سند و يا متن، تحريف شدهاند و از جمله، حديث منقول از امام باقر(ع) است در بحث توحيد كه حضرت در ضمن حديث مى فرمايد: «لعل النمل الصغار يتوهّم أن للّه تعالى زبانيين». زبانى، شاخك مورچه را مى گويند؛ ولى اين كلمه تحريف شده است به زبانيتين[ كه اين تحريف، همچنان در روايت «بحار» هست <ref>بحارالانوار، مجلسی، ج۶۹، ص293</ref>) (و زبانيه به فرشتگان عذاب مى گويند). | [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] درباره اخبار تحريف شده مى فرمايد كه تحريفها دو دسته هستند: يا تحريف در اثر زياد شدن است و يا كم شدن و يا جايگزين كردن چيزى به جاى چيز ديگر و هر سه قسم هم يا در متن صورت مى پذيرد و يا در سند. وى احاديث متعددى را ذكر مىكند كه يا از جهت سند و يا متن، تحريف شدهاند و از جمله، حديث منقول از امام باقر(ع) است در بحث توحيد كه حضرت در ضمن حديث مى فرمايد: «لعل النمل الصغار يتوهّم أن للّه تعالى زبانيين». زبانى، شاخك مورچه را مى گويند؛ ولى اين كلمه تحريف شده است به زبانيتين[ كه اين تحريف، همچنان در روايت «بحار» هست <ref>بحارالانوار، مجلسی، ج۶۹، ص293</ref>) (و زبانيه به فرشتگان عذاب مى گويند).<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/169/195 جوادی، قاسم؛ ص 195-196]</ref> | ||
== احاديث مصحّف == | == احاديث مصحّف == | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
وى سپس تصحيفات متعددى را در اين زمينه ذكر مىكند. نخست، تصحيفاتى را كه از طريق بصر در اسناد و بعد در متن صورت پذيرفته ياد مىكند و بعد به تصحيفاتى میپردازد كه از ناحيه سمع در اسناد و متن، اتفاق افتاده است. | وى سپس تصحيفات متعددى را در اين زمينه ذكر مىكند. نخست، تصحيفاتى را كه از طريق بصر در اسناد و بعد در متن صورت پذيرفته ياد مىكند و بعد به تصحيفاتى میپردازد كه از ناحيه سمع در اسناد و متن، اتفاق افتاده است. | ||
بعد از بيان تصحيفات محسوس لفظى به بحث از معقول معنوى میپردازد و مى فرمايد كه منظور، آن تصحيفاتى است كه در معنا تحقق پيدا كرده است؛ يعنى لفظ حديث را به همان نحو كه وارد شده، ذكر میكنند؛ ولى معنايى كه بيان مى شود، مطابق منظور گوينده نيست. وى در جمله احاديثى كه دچار تحريف معنوى شدهاند، حديث منزلت را ذكر مىكند. بعد به تصحيفاتى كه در عصر خود [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] اتفاق افتاده، چه در لفظ و چه در معنا میپردازد؛ از جمله اين تصحيفات آن است كه در زيارت عاشورا اتفاق افتاده است كه كلمه «تايعت» در جمله «اللّهمّ العن العصابة الّتى جاهدت الحسين -عليهالسلام - و شايعت و بايعت و تايعت على قتله» را به «تابعت» تبديل كردهاند.<ref>اكنون نيز در «مفاتيح الجنان» كلمه «تابعت» وجود دارد و همچنين، در زيارت عاشوراهایى كه در اختيار مردم است.</ref> همچنين، روايتى كه درباب متعه است كه «اگر منعى صورت نمى پذيرفت، مازنى الا شفى». در اين روايت، شفى درست است نه شقى؛ و شفى به معنى قليل است. | بعد از بيان تصحيفات محسوس لفظى به بحث از معقول معنوى میپردازد و مى فرمايد كه منظور، آن تصحيفاتى است كه در معنا تحقق پيدا كرده است؛ يعنى لفظ حديث را به همان نحو كه وارد شده، ذكر میكنند؛ ولى معنايى كه بيان مى شود، مطابق منظور گوينده نيست. وى در جمله احاديثى كه دچار تحريف معنوى شدهاند، حديث منزلت را ذكر مىكند. بعد به تصحيفاتى كه در عصر خود [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] اتفاق افتاده، چه در لفظ و چه در معنا میپردازد؛ از جمله اين تصحيفات آن است كه در زيارت عاشورا اتفاق افتاده است كه كلمه «تايعت» در جمله «اللّهمّ العن العصابة الّتى جاهدت الحسين -عليهالسلام - و شايعت و بايعت و تايعت على قتله» را به «تابعت» تبديل كردهاند.<ref>اكنون نيز در «مفاتيح الجنان» كلمه «تابعت» وجود دارد و همچنين، در زيارت عاشوراهایى كه در اختيار مردم است.</ref> همچنين، روايتى كه درباب متعه است كه «اگر منعى صورت نمى پذيرفت، مازنى الا شفى». در اين روايت، شفى درست است نه شقى؛ و شفى به معنى قليل است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/169/196 جوادی، قاسم؛ ص 197-196]</ref> | ||
== احاديث موضوع == | == احاديث موضوع == | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، بدترين قسم از اقسام خبر ضعيف را خبر موضوع مى داند. سپس اقسام احاديث موضوع را بيان مىكند. نظر ايشان اين است كه قطعا بين روايات ما روايت جعلى و ساختگى وجود دارد؛ چون هم در روايات پيامبر و هم روايات [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، خبر از روايات ساختگى داده شده است. از پيامبر نقل شد كه فرمود: «ستكثر بعدى القالة علىّ»؛ يا در روايت ديگر حضرت فرمود: «يكذّب علىّ بعدى». در روايتى از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آمده است كه فرمود: «لكل رجل منّا رجلا يكذب عليه». [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] میگوید: اگر اين احاديث درست باشند، پس روايات جعلى وجود دارد؛ چون پيامبر(ص) و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] خبر دادهاند و اگر اين روايات را پيامبر(ص) و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] بيان نفرموده باشند، خود اين روايات ساختگى هستند. پس آنچه مسلم است، ساختگى بودن برخى از روايات است. | [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، بدترين قسم از اقسام خبر ضعيف را خبر موضوع مى داند. سپس اقسام احاديث موضوع را بيان مىكند. نظر ايشان اين است كه قطعا بين روايات ما روايت جعلى و ساختگى وجود دارد؛ چون هم در روايات پيامبر و هم روايات [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، خبر از روايات ساختگى داده شده است. از پيامبر نقل شد كه فرمود: «ستكثر بعدى القالة علىّ»؛ يا در روايت ديگر حضرت فرمود: «يكذّب علىّ بعدى». در روايتى از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آمده است كه فرمود: «لكل رجل منّا رجلا يكذب عليه». [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] میگوید: اگر اين احاديث درست باشند، پس روايات جعلى وجود دارد؛ چون پيامبر(ص) و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] خبر دادهاند و اگر اين روايات را پيامبر(ص) و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] بيان نفرموده باشند، خود اين روايات ساختگى هستند. پس آنچه مسلم است، ساختگى بودن برخى از روايات است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/169/196 جوادی، قاسم؛ ص 196-197]</ref> | ||
وى اقسام احاديث ساختگى را به اين شرح ذكر مى نمايد: | وى اقسام احاديث ساختگى را به اين شرح ذكر مى نمايد: | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
#دومين قسمت از احاديث ساختگى، احاديثى است كه جهت نزدیک شدن به حاكمان ساخته شد. نقل میكنند كه غياث بن ابراهيم در حضور مهدى عباسى بود. مهدى از پرندهاى كه از جا دور آمده بود، تعجب كرد. غياث، روايتى از پيامبر نقل كرد كه پيامبر فرمود: «در چهار چيز، مسابقه جايز است و يكى از آنها پرنده است». مهدى دستور داد كه هزار درهم به او پرداختند. وقتى كه رفت، مهدى گفت: شهادت مى دهم كه دروغ به پيامبر بست و پيامبر(ص) پرنده را نفرموده است؛ ولى او به خاطر نزدیکى به ما اين حديث را ساخت. | #دومين قسمت از احاديث ساختگى، احاديثى است كه جهت نزدیک شدن به حاكمان ساخته شد. نقل میكنند كه غياث بن ابراهيم در حضور مهدى عباسى بود. مهدى از پرندهاى كه از جا دور آمده بود، تعجب كرد. غياث، روايتى از پيامبر نقل كرد كه پيامبر فرمود: «در چهار چيز، مسابقه جايز است و يكى از آنها پرنده است». مهدى دستور داد كه هزار درهم به او پرداختند. وقتى كه رفت، مهدى گفت: شهادت مى دهم كه دروغ به پيامبر بست و پيامبر(ص) پرنده را نفرموده است؛ ولى او به خاطر نزدیکى به ما اين حديث را ساخت. | ||
#مؤلف، دستههاى ديگرى از حديث سازها را زنادقه (نظير ابن ابى العوجاء) و خوارج (نظير ازارقه) و نواصب و بعضى از غلات (نظير ابن الخطاب و يونس بن ظبيان و يزيد الصائغ) مى داند. عقيلى روايت مىكند از حماد بن زيد كه زنادقه، چهارده هزار حديث از قول پيامبر ساختند. وى داستان غرانيق را از ساختههاى زنادقه مى داند. | #مؤلف، دستههاى ديگرى از حديث سازها را زنادقه (نظير ابن ابى العوجاء) و خوارج (نظير ازارقه) و نواصب و بعضى از غلات (نظير ابن الخطاب و يونس بن ظبيان و يزيد الصائغ) مى داند. عقيلى روايت مىكند از حماد بن زيد كه زنادقه، چهارده هزار حديث از قول پيامبر ساختند. وى داستان غرانيق را از ساختههاى زنادقه مى داند. | ||
#دسته ديگر، كسانى بودند كه براى به دست آوردن نان، حديث ساختند و شاهد مدعا اين داستان معروف است كه كسى در بغداد از [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و يحيى بن معين حديث نقل میكرد و هر دو حاضر بودند. به او گفتند: ما كى چنين چيزى گفتيم؟ گفت: مگر در دنيا فقط شما دوتا [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و يحيى بن معين هستيد؟ من از هفده [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] مطلب | #دسته ديگر، كسانى بودند كه براى به دست آوردن نان، حديث ساختند و شاهد مدعا اين داستان معروف است كه كسى در بغداد از [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و يحيى بن معين حديث نقل میكرد و هر دو حاضر بودند. به او گفتند: ما كى چنين چيزى گفتيم؟ گفت: مگر در دنيا فقط شما دوتا [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و يحيى بن معين هستيد؟ من از هفده [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] مطلب نوشتهام. | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، سپس جريانى را كه بين عايشه و ابوهريره اتفاق افتاده را نقل مىكند كه ابوهريره روايتى از پيامبر نقل كرد. عايشه به او گفت: كى پيامبر چنين چيزى فرمود؟ گفت: هنگامى كه پدرت را به خلافت نصب كرد! | [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، سپس جريانى را كه بين عايشه و ابوهريره اتفاق افتاده را نقل مىكند كه ابوهريره روايتى از پيامبر نقل كرد. عايشه به او گفت: كى پيامبر چنين چيزى فرمود؟ گفت: هنگامى كه پدرت را به خلافت نصب كرد! | ||
مؤلف، بعد از شرح اقسام چند گانه، میپردازد به تصحيف ديگرى كه اتفاق افتاده است، چه عمدا و چه سهوا. راوى، گاه كلام خود را مسندا نقل مىكند و گا كلمات حكما را به پيامبر نسبت مى دهد<ref>آقاى مونتگمرى وات در كتاب «فلسفه و كلام اسلامى» (ص87)، همين نظر را اظهار مى دارد: بيشتر اقوال حكيمانه موروثى خاورميانه نيز به [حضرت] محمد(ص) نسبت داده مى شد</ref> گاه كلامى را مى شنود و در آنها يك جمله (كه ربطى به حديث ندارد)، خيال مىكند كه جزو حديث است؛ بعد آن را به عنوان حديث نقل مىكند. نكتهاى كه در اين بخش قابل تأمل است، اين است كه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] در اين بخش، بيان مىكند كه يكى از كار جاعلان حديث، اين بوده كه حديث ضعيف السند را با سند صحيح نقل میكردند كه اگر چنين كارى صورت پذيرفته باشد، براى سند صحيح هم مشكل ايجاد مى شود و بايد به سراغ راه ديگرى جهت پذيرش روايات رفت.(ربما وجد حديثا ضعيف الاسناد، فركب له اسنادا صحيحا للترويج).<ref>همان، ص198</ref> | مؤلف، بعد از شرح اقسام چند گانه، میپردازد به تصحيف ديگرى كه اتفاق افتاده است، چه عمدا و چه سهوا. راوى، گاه كلام خود را مسندا نقل مىكند و گا كلمات حكما را به پيامبر نسبت مى دهد<ref>آقاى مونتگمرى وات در كتاب «فلسفه و كلام اسلامى» (ص87)، همين نظر را اظهار مى دارد: بيشتر اقوال حكيمانه موروثى خاورميانه نيز به [حضرت] محمد(ص) نسبت داده مى شد</ref> گاه كلامى را مى شنود و در آنها يك جمله (كه ربطى به حديث ندارد)، خيال مىكند كه جزو حديث است؛ بعد آن را به عنوان حديث نقل مىكند. نكتهاى كه در اين بخش قابل تأمل است، اين است كه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] در اين بخش، بيان مىكند كه يكى از كار جاعلان حديث، اين بوده كه حديث ضعيف السند را با سند صحيح نقل میكردند كه اگر چنين كارى صورت پذيرفته باشد، براى سند صحيح هم مشكل ايجاد مى شود و بايد به سراغ راه ديگرى جهت پذيرش روايات رفت.(ربما وجد حديثا ضعيف الاسناد، فركب له اسنادا صحيحا للترويج).<ref>همان، ص198</ref> | ||
در ادامه كتاب، مؤلف به نقل نظريهاى میپردازد كه عدهاى معتقدند كه اصلا جعل حديث، هنگامى كه نفعى بر آن مترتب شود، جايز است (مثلاًمردم ترغيب به دين شوند يا باعث پرهيز مردم از گناه شود) و استدلالشان هم به اين روايت پيامبر است كه فرمود: «من كذب علىّ متعمدا ليضلّ به الناس، فليتبوّأ مقعده من النار» و تحليلشان اين است كه پيامبر فرموده است: «من كذب علىّ»؛ امّا ما كه دروغ عليه پيامبر نمى سازیم؛ بلكه حديث براى عزت پيامبر و رونق دين او مى سازیم. | در ادامه كتاب، مؤلف به نقل نظريهاى میپردازد كه عدهاى معتقدند كه اصلا جعل حديث، هنگامى كه نفعى بر آن مترتب شود، جايز است (مثلاًمردم ترغيب به دين شوند يا باعث پرهيز مردم از گناه شود) و استدلالشان هم به اين روايت پيامبر است كه فرمود: «من كذب علىّ متعمدا ليضلّ به الناس، فليتبوّأ مقعده من النار» و تحليلشان اين است كه پيامبر فرموده است: «من كذب علىّ»؛ امّا ما كه دروغ عليه پيامبر نمى سازیم؛ بلكه حديث براى عزت پيامبر و رونق دين او مى سازیم. | ||
خط ۱۸۱: | خط ۱۸۱: | ||
مؤلف، در پایان اين بخش به کتابهایى كه در زمينه احاديث جعلى نوشته شده، اشاره مىكند و میگوید: بهترين كتابى كه در اين زمينه نوشته شده است، كتاب «الملتقط في تبيين الغلط» نوشته حسن بن محمد صنعانى است و در رتبه بعد از آن، كتاب ابوالفرج ابن جوزى است. البته در اين کتابها گا عدهاى از روايات را جزو روايات جعلى ذكر كردهاند كه جعلى نيستند. مؤلف، سپس چند حديث از اين احاديث را نقل مىكند و مى فرمايد كه اكثر اين روايات، جعلى نيستند. | مؤلف، در پایان اين بخش به کتابهایى كه در زمينه احاديث جعلى نوشته شده، اشاره مىكند و میگوید: بهترين كتابى كه در اين زمينه نوشته شده است، كتاب «الملتقط في تبيين الغلط» نوشته حسن بن محمد صنعانى است و در رتبه بعد از آن، كتاب ابوالفرج ابن جوزى است. البته در اين کتابها گا عدهاى از روايات را جزو روايات جعلى ذكر كردهاند كه جعلى نيستند. مؤلف، سپس چند حديث از اين احاديث را نقل مىكند و مى فرمايد كه اكثر اين روايات، جعلى نيستند. | ||
مرحوم | مرحوم مير، در بخش پایانى با اشاره به وضعيّتى كه در عصر امويان و عباسيان به وجود آمد، معتقد است كه در اين عصر، احاديثى ساخته شد و اين احاديث به صحاح راه پيدا كرد كه آثار «جعل» در آنها مشهود است و در عين حال، نقل مى شوند و هيچ تعرضى هم نسبت به آنها نمى شود.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/169/200 جوادی، قاسم؛ ص 200]</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
ویرایش