۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| سال نشر = 1410 ق | | سال نشر = 1410 ق | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02236AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =2 | | تعداد جلد =2 | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
مدرسه «ظاهريه جوانيه» در دمشق، در شماره 114 تشريح شده است. اين مدرسه، در اصل خانه ابوايوب، پدر صلاحالدين بود كه پيش از تأسيس مدرسه ظاهريه به «دار العقيقى» معروف بود، بعداً ملك ظاهر آن را خريد و مدرسه و دار الحديث و آرامگاهى در آن بنياد نهاد. اين اقدامات، حدود سال 670ق، انجام گرفت، اما بناى مدرسه چندين سال پس از اين تاريخ، بنا به فرمان سلطان ملك منصور قلاون تكميل گرديد. يكى از كسانى كه در اين مدرسه به تدريس پرداخت، عبارت بود از رشيدالدين فارقى كه در فن بلاغت و شعر و تفسير و معانى و بيان و بديع و لغت مهارت داشت و رياست علوم ادبى و نقل حديث به وى منتهى مىشد. فارقى، سالها در اين مدرسه به تدريس و اِفتاء اشتغال داشت و در سال 689ق، كشته شد. | مدرسه «ظاهريه جوانيه» در دمشق، در شماره 114 تشريح شده است. اين مدرسه، در اصل خانه ابوايوب، پدر صلاحالدين بود كه پيش از تأسيس مدرسه ظاهريه به «دار العقيقى» معروف بود، بعداً ملك ظاهر آن را خريد و مدرسه و دار الحديث و آرامگاهى در آن بنياد نهاد. اين اقدامات، حدود سال 670ق، انجام گرفت، اما بناى مدرسه چندين سال پس از اين تاريخ، بنا به فرمان سلطان ملك منصور قلاون تكميل گرديد. يكى از كسانى كه در اين مدرسه به تدريس پرداخت، عبارت بود از رشيدالدين فارقى كه در فن بلاغت و شعر و تفسير و معانى و بيان و بديع و لغت مهارت داشت و رياست علوم ادبى و نقل حديث به وى منتهى مىشد. فارقى، سالها در اين مدرسه به تدريس و اِفتاء اشتغال داشت و در سال 689ق، كشته شد. | ||
جزء دوم: در دو فصل اول اين جزء نيز به تفكيك، مدارس مالكىها و حنبلىها و در فصل سوم، مدارس ويژه طب معرفى شده است. در فصول بعد كتاب نيز خانقاهها، رباطات(خانههایى كه براى بينوايان مىساختند و وقف | جزء دوم: در دو فصل اول اين جزء نيز به تفكيك، مدارس مالكىها و حنبلىها و در فصل سوم، مدارس ويژه طب معرفى شده است. در فصول بعد كتاب نيز خانقاهها، رباطات(خانههایى كه براى بينوايان مىساختند و وقف میكردند)، زوايا و مقبرهها جداگانه ذكر شده است. | ||
اولين مدرسه طب كه معرفى شده، «دخواريه» است. مهذبالدين، عبدالرحيم بن على، معروف به دخوار (متوفاى 628ق)، يكى از استادان بزرگ آموزش طب دمشق در قرن هفتم هجرى بوده است. نعيمى براى دخوار كار بزرگ و ارجمندى را ثبت كرده است و آن، بنيانگذارى نخستين مدرسه پزشکى ويژه در دمشق مىباشد كه دانشهاى پزشکى در آن تدريس مىشد و بنا بر وصيتش خانه او نيز پس از وفاتش در اختيار اين هدف قرار گرفت و تمام املاكش را وقف اين جهت كرد تا درآمدهاى آنها را صرف دانشجويان مدرسه و كارمزد مدرسان پزشکى و تشكيلات ادارى آن كنند. | اولين مدرسه طب كه معرفى شده، «دخواريه» است. مهذبالدين، عبدالرحيم بن على، معروف به دخوار (متوفاى 628ق)، يكى از استادان بزرگ آموزش طب دمشق در قرن هفتم هجرى بوده است. نعيمى براى دخوار كار بزرگ و ارجمندى را ثبت كرده است و آن، بنيانگذارى نخستين مدرسه پزشکى ويژه در دمشق مىباشد كه دانشهاى پزشکى در آن تدريس مىشد و بنا بر وصيتش خانه او نيز پس از وفاتش در اختيار اين هدف قرار گرفت و تمام املاكش را وقف اين جهت كرد تا درآمدهاى آنها را صرف دانشجويان مدرسه و كارمزد مدرسان پزشکى و تشكيلات ادارى آن كنند. |
ویرایش